مطلب ارسالی کاربران
جاک غول کش ؛ پرتره های جاک استاین و میراثش
سراسر ۲۷ سالی که فرگوسن سرمربی منچستر یونایتد بود فقط یک قاب عکس روی دیوار اتاقش بود ؛ عکس او و جاک استاین؛ زمانی که سرالکس همزمان با سرمربیگری ی آبردین بعنوان دستیار استاین در تیم ملی اسکاتلند هم فعالیت می کرد . اتفاقاتی تراژیک در راه بود . نسل طلایی اسکاتلند که سه ستاره ی اصلی لیورپول ، آبردین ، اورتون و سلتیک استخوان بندی آن بودند در اوج بود اسکاتلند با تک گل مارک هیوز از ولز عقب بود . ولزی که آن هم نسل طلایی اش را داشت . نبرد حیثیتی بین دو بریتانیایی در راه جام جهانی
. برای صعود به دیدار پلی آف مقابل استرالیا
دقیقه ی ۸۶ . پنالتی برای اسکاتلند . تساوی . صعود اسکاتلند به دیدار پلی آف به عنوان آخرین تیم اروپا .خوشحالی و شادی . جشن در رختکن . حمله ی قلبی ی جاک . مرگ. مرگ دردناک یک استاد و مرشد .
فرگوسن هرگز آن واقعه را فراموش نکرد . می گفت او استاد من و معلم من به معنای واقعی کلمه بود . جز او هیچ معلمی نداشتم و همیشه سرمربی خودم بودم . بعدها در دهه ی نود بیشترین چیز را از همدوره هایم چون اوتمار ( هیتسلفلد) و مارچلو( لیپی) آموختم همچنین از یوهان ( کرایوف) ولی فقط یک معلم داشتم و فقط یکبار حاضر شدم دستیار کسی بشون آن هم برای اسطوره ای چون جاک بود . او برای همه ی فوتبال اسکاتلتد یک افسانه است . سلتیک سال ۶۷ او در یک سال ۵ جام گرفت . رکوردی که تا ۴۰ سال کسی در اروپا نتوانست بشکند . فوتبال بریتانیا را باید به او و بعدش تقسیم کرد
۱
بیل شنکلی ی بزرگ بود که به استاین لقب غول کش داد .تحت تاثیر برد سلتیک مقابل اینتر و هلنیو هررا سال ۶۷. می گفت او کابوس را از فوتبال زدوده. کابوس کاتناچیو . کابوس فوتبال دفاعی . کابوس هلنیو هررا .
همه چیز به اینتر و هررا و کاتناچیواش برمی گشت . تیم های بریتانیایی دیرتر از همه به جام باشگاههای اروپا پیوستند . اروپا در سلطه ی رئال و بنفیکا بود . منچستر بازبی می توانست اولین قهرمانی اروپا را بیاورد اما فاجعه ی مونیخ ۵۸ بریتانیا را ده سالی عقب انداخت. یک شوک . بعدها ایپسویچ ، تاتنهام ، دربی کانتی و ولورهمپتون همه پیش روی هایی در اروپا داشتند ولی همه جرقه هایی بودند . اولین تیم بزرگی به آن امید قهرمانی می رفت لیورپول و شنکلی بود . در عصر سلطه ی فوتبال دفاعی و کاتناچیو . سلطه ی هلنیو هررا. بازی در آنفیلد سه به یک به نفع لیورپول بود . آنها زورشان به لیورپول نمی رسید . . اما بازی ی برگشت آغاز نفرت شنکلی ، بریتانیا و انگلیس از کاتناچیو و هلنیو هررا بود . لیورپول را چندین ساعت در فرودگاه معطل کردند . شب بازی تا صبح کسانی زیر پنجره های لیورپولیها سروصدا کردند . هیچکس نخوابید .اما این فقط پیش بازی بود . بازی برگشت در سن سیرو شاید بزرگترین نقطه ی تاریک تاریخ اینترمیلان و هررا بود . دقیقه ی ۸ کورسو دروازه ی تامی لاورنس را باز کرد . روی ضربه ی غیر مستقیمی که آرام وارد دروازه کرد . اعتراض لیورپولی ها نتیجه نداد . دقیقه ی ۱۰ فاجعه کامل تر شد . لاورنس توپ را کاشت تا ضربه ی دروازه بزند . خواکین پیرو به توپی که روی زمین باید می بود ضربه زد و چون داور واکنشی نشان نداد آن را گل کرد . داور گل را پذیرفت . لیورپولی های عصبانی می خواستند زمین را ترک کنند . شنکلی نگذاشت . تک تکشان را به زمین برگرداند . گفت حقتان را در زمین بگیرید . حملات بی امان . دفاع مطلق اینتر . نیمه ی دوم روی یک ضد حمله فاکتی تیر خلاص را زد . ۳ بر صفر برای اینتر
شنکلی بعد بازی اینتر و هررا را کابوس فوتبال خواند . مایه ی شرمساری . ابراز امیدواری کرد که اگر نه خودشان ، کسی این کابوس را تمام کند . کسی دوباره فوتبال را فوتبال کند
داور اورتیز دی مندیبیل اسپانیایی هرگز از یاد بریتانیایی ها نرفت . دو سال بعد اتحادیه فوتبال اسپانیا دی مندیبیل را مادام العمر از فوتبال و داوری محروم کرد . به جرم شرط بندی و رشوه . یک سال بعد به زندان هم افتاد . برای مدت کوتاهی .
اما در تفکر کاتناچیو اینها مهم نیست . فقط برد مهم است . اروپا از کاتناچیو هررایی به ستوه در آمده بود . تا اینکه سال ۶۷ سلتیک و استاین به فینال رسیدند .
۲
فینال ۶۷ لیسبون یک تیم نا آشنا در اروپا داشت . سلتیک گلاسکو. تیم کاتولیک های اسکاتلند . استاین سلتیک را به ابرقدرت تبدیل کرده بود . آوازه اش به خارج بریتانیا هم رفته بود . آنها با فوتبالی تهاجمی و با اقتدار به فینال رسیده بودند . درست نقطه ی عکس اینتر . بعد از حوادث بازی با لیورپول سال ۶۵ هررا و اینتر زیر ذره بین اتهامات بودند . داوری . دوپینگ . رشوه . ولی می تازیدند . می بردند . با کاتناچیو . همه ی اروپا در انتظار باخت آنها بودند . هررا که شومن بزرگی هم بود همه را ناشی از باخت ها می دانست . می گفت در زمین حریفمان نمی شوند و برایمان حاشیه درست می کنند . می گفت ما بیشترین گل زده را داریم. مدافع ما ( فاکتی ) به اندازه ی یک مهاجم گل می زند . دروغ نمی گفت . ولی سبکشان آزاردهنده بود . پیروزی هایشان در بخصوص در اروپا آلوده به اتهامات تبانی و رشوه به داورها بود . اتهاماتی که بسیاری از آنها بعدها ثابت شد . از جمله ی بازی ی حساس سال قبلشان مقابل دورتموند . هررا می خواست سومین قهرمانی اروپا را هم بدست آورد. با اینکه همه در انتظار لغزش هررا بودند . ولی کسی از سلتیک و استاین هم انتظار نداشت . استاین آنها را خوب آنالیز کرده بود . اینکه روی شوت های از راه دور ضعف دارند . اینکه اگر گوش ها و فولبک هایشان را مهار کنند دفاع آهنین اینتر آسیب پذیر است . با اینکه هررا در روانشناسی و جنگ های روانی پبشتاز بود ولی استاین درین زمینه هم قبل بازی به شیوه ی خودش شکست داد . بعدها گفت هررا را مدتها زیرنظر داشته بود و شخصیتش را بررسی کرده بود . چیز عجیبی نبود . هررا سوپراستار مربیان بودمعروفترین مربی دنیا. هر هفته خبری از او در نشریات بود . یک کار جاودانه کرد . از خودشیفتگی هررا خبر داشت . قبل بازی نزدش رفت و یک بطری اسکاچ ۲۰ ساله به او هدیه داد . هررا بسیار خوشش آمد . بعدها استاین گفت با این کارش هررا پیش خودش فکر کرد آنها از همین الان همه باخته اند . که ترسیده اند . دهه ی هشتاد که فرگوسن بت رئال دی استفانو در فینال روبرو شد از استاین توصیه ای خواست . گفت برایش یک بطری شراب بفرست . کاری که فرگوسن کرد و دی استفانو خیلی خوشش آمد
بازی با گل زودهنگام اینتر شروع شد . ضربه ی ساندرو ماتزولا. اینتر توقف ناپذیر می نمود . شکست ناپذیر . اما کامبکی در راه بود . اروپا علیه هررا و اینترش
بعدها که دومینوی سقوط اینتر ادامه یافت یک یک ستاره های اینتر از حال و هوایشان گفتند . از خستگی . از فشاری بی امان طی چند سال اخیر . از پادگان هلنیو هررایی . از فشار وحشتناکی که او برای موفقیت روی شاگردانش آورده بود .
در مقابلش جاک استاین بود . از آن مردان بزرگی که در نگاه ، ساده و بدون پیچ و خم می نمودند ولی هیچ کس نمی توانست مثل او باشد . خلق و خویی شوخ و آرام .جوان گرا . علاقه به فوتبال غریزی. با تاکتیک هایی ساده و تهاجمی . یک مربی کلاسیک ، بازیخوانی عالی ، از نظر تاکتیکی ساده ولی توانایی بازیگیری اش از بازیکنان عالی . جاک می رفت که الگویی برای مربیان بعد از خود شود . او برد های اینتر را در برابر بنفیکا دیده بود . بنفیکای تهاجمی ولی بی نظم پس از بلا گوتمن . او ۴۴۲ بنفیکا را به ۴۳۳ بدل کرد . ۴۳۳ ای که به ۴۵۱ بدل می شد .
بازی با اینتر به در بسته خورده بود همانطور که همه از جمله خود استاین
روی یک تاکتیک ساده . تامی جمیل . مدافعی جلو تاخته رو یک شوت زیبا دروازه ی اینتر را فرو ریخت . مدافع راست سلتیک . جولیانو سارتی . چندان شوت گیر نبود . ابهت اینتر فرو ریخت . حیرت هررا . که یک مدافع بهشان گل زده . جاک استاین همه را به جلو فرستاد اینتر خودش را باخته بود . دقیقه هشتاد و پنج . یک سانتر . ضربه ی استیوی چالمرز . گل دوم. قهرمانی سلتیک
سقوط اینتر . سقوط هررا. سقوط کاتناچیو
اینتر که تا چند هفته پیش با اختلاف صدرنشین بود سقوطش قبل فینال اروپا شروع شده بود . چند تساوی و باخت به یوونتوس در بازی رودررو همه چیز را به تساوی کشاند . انها با یووه هم امتیاز شده بودند . بعد فینال اروپا سقوط کامل شد . قهرمانی ایتالیا را هم از دست دادند .
۳
قهرمانی سلتیک جاک استاین در سال ۶۷ قهرمانی اولین تیم بریتانیایی بود . سال بعد منچستر و بعد لیورپول قهرمان شدند . تاثیر جاک و تیمش انکار ناپذیر بود . شنکلی او را ستود و گفت کابوس به پایان رسیده است . هاپل و میشل او را الگوی خود نامیدند
بزرگترین میراث او اما سر الکس فرگوسن بود