طرفداری | مسوت اوزیل، کسی که هواداران رئال مادرید او جادوگر میخواندند، به سبب مصدومیتهای طولانیاش مجبور شد در 34 سالگی از فوتبال خداحافظی کند.
به مناسبت خداحافظی مسوت اوزیل از فوتبال، نشریه مارکا یک مصاحبه خواندنی را با این هافبک ترکتبار آلمانی ترتیب داده است. مسوت اوزیل در این مصاحبه در خصوص مسائل جالبی چون چگونگی ترجیح دادن رئال مادرید به بارسلونا، خاطره قهرمانی جام جهانی، علت ترک رئال مادرید، رفتن از تیم ملی آلمان و ارزشمندترین کار زندگی خود به صحبت پرداخته است.
- اولین چیزی که از دوران فوتبالت به یاد میآوری چیست؟
در بچگی به من میگفتند نمیتوانی رویای فوتبالیست شدنت را محقق کنی اما به حرف دیگران گوش ندادم و روی هدفم تمرکز کردم. وقتی اولین قرارداد حرفهایام را با شالکه بستم و نخستین بار در بوندسلیگا بازی کردم، حس میکردم روی ابرها هستم. قهرمانی جام جهانی و بازی در رئال مادرید هم احساساتی باورنکردنی به من داد. برجستهترین صحنه دوران من قهرمانی در جام جهانی 2014 بود و نیازی به تردید در این خصوص نیست اما کل مسیر زیبا بود.
- چرا اینقدر زود و در 34 سالگی بازنشسته شدی؟
بعد از کمی تفکر، تصمیم درست را گرفتم. در دوران فوتبالم اینقدر با مصدومیتهای متعدد روبهرو نشده بودم و همیشه فرم بدنی خوبی داشتم اما طی ماههای گذشته مصدومیت کمرم خیلی سخت و دردناک بود. دیگر نمیتوانستم آنطور که میخواهم، در زمین به تیمم کمک کنم. به باشاک شهیر این را اطلاع دادم و خیلی سریع به راهحل مشترکی رسیدیم.
- مسوت اوزیل پس از بازنشستگی قرار است چه کار کند؟
راستش را بخواهید هنوز نمیدانم قرار است طی ماهها و سالهای بعد چه اتفاقاتی بیفتد اما فعلا تمرکزم روی وقتگذراندن با خانوادهام، در ترکیه، خواهد بود. دوست دارم بزرگ شدن دختران زیبایم را ببینم، کسانی که زیباترین هدیههای زندگی من هستند. از هر ثانیه بودن در کنار آنها لذت میبرم. فعلا برای مربیگری یا ادامه کارهای فوتبالی برنامهای ندارم. بیش از 17 سال در فوتبال بودهام و البته طی این مدت از فوتبال لذت بردم.
- به چه چیز از بیش از همه در دوران فوتبالت افتخار میکنی؟
نه گل، نه پاس گل، نه پیروزیها و نه جامها. بیش از همه به داشتن فرصت مرتبط کردن نامم به چیزهایی مهمتر از فوتبال، مفتخرم. اینکه توانستم به انسانهای محروم، به خصوص در آفریقا و آمریکای جنوبی کمک کنم، افتخار میکنم. این فعالیتها بعد از بازنشستگی من پایان نخواهد یافت. مادرم در کودکی به من آموخت کمک به ضعفا کار خوبی است و من هم دنبالهروی همان راه هستم.
- بعد از درخشش در وردربرمن و جام جهانی 2010 به رئال مادرید رفتی. آنها چگونه جذبت کردند؟ اولین کسی که از رئال مادرید با تو تماس گرفت چه کسی بود؟
رئال مادرید و بارسلونا مرا میخواستند. در آخر کار دیگر پول برایم مسئله نبود. نمیدانم این را میدانید یا نه اما هم به مادرید و هم به بارسلونا سفر کردم. ژوزه مورینیو کسی بود که تفاوت را رقم زد. مورینیو به من بلیت VIP بازدید از رئال مادرید را داد. او مرا به استادیوم و موزه باشگاه برد که مو به تنم سیخ شد. بازدید از بارسلونا هیجان خیلی کمتری داشت و حتی ناامیدکننده بود چون پپ گواردیولا به خودش زحمت نداد بیاید و مرا ببیند. پیش از آن سفر واقعا سبک بازی بارسلونا را دوست داشتم و خودم را در تیم آنها تصور میکردم اما در مادرید همه چیز خوب پیش رفت. ژوزه مورینیو بدون شک مهمترین عامل در تصمیم من بود و پس از آن سفر، تصمیمم صد درصد مشخص بود؛ میخواستم مادریدیستا شوم.
- هواداران در سانتیاگو برنابئو از همان لحظه اول عاشق تو شدند:
هواداران رئال مادرید باورنکردنی هستند. حتی با گذشت ده سال از ترک مادرید، هنوز از آنها پیامهای محبتآمیز و زیبا دریافت میکنم که واقعا شگفتانگیز است. سه سال خیلی خوب را کنار هم سپری کردیم و در این سه سال هواداران رئال مادرید از دیدن اینکه خودم را وقف باشگاه کردهام، لذت میبردند. راستش را بخواهید، انتظار نداشتم حمایت مادریدیستاها از من اینقدر طولانی شود و هیچکاری جز تشکر از آنها از من برنمیآید.
- با کریستیانو رونالدو همکاری محشری داشتی و رونالدو همیشه میگوید که تو یکی از بهترین همتیمیهایش بودی. آیا شما را میتوان یکی از بهترین زوجهای جهان فوتبال دانست؟
بازی کردن کنار کریستیانو رونالدو خیلی خوش میگذشت؛ کسی که از نظر من بهترین بازیکن تاریخ است. هر دوی ما خیلی خوب یکدیگر را در زمین درک میکردیم. من میساختم و او گل میزد. پاس دادن به بازیکنی که تقریبا هیچوقت موقعیت از دست نمیداد، یک موهبت برای من بود.
- رفاقت خوبی هم با سرخیو راموس داشتی؛ هنوز دوست هستید؟
سرخیو راموس بهترین مدافعی است که با او همتیمی بودهام. او شخصیتی قدرتمند دارد. در آن زمان راموس هم جوان بود اما ذهنیتش عالی بود. دیر یا زود، مشخص بود که او کاری میکند که رئال مادرید قهرمان اروپا شود. راموس یک رییس واقعی و یکی از بهترین دوستان من است. ما خارج از زمان تمرین هم اوقات خوبی با یکدیگر داشتیم و در واقع راموس در جا افتادن من در رئال مادرید نقشی مهم داشت و خیلی کمکم کرد. با گذشت بیش از ده سال، هنوز باهم در ارتباط هستیم و همیشه فوتبالش را دنبال میکنم.
- چه خاطرهای از الکلاسیکو دارید؟
فکر میکنم در عصر بهترین الکلاسیکوهای تاریخ بازی میکردم چون رئال مادرید و بارسلونا در اوج بودند. ما به نیمهنهایی لیگ قهرمانان اروپا رسیدیم و بازی کردیم. مورینیو در برابر پپ، کریستیانو در برابر مسی. این روزها الکلاسیکو آن هیجان و احساسات سالهای پیش را ندارد. در آن موقع شکست دادن بارسلونا همچون [مترجم: یک لذت رضایتبخش] بود زیرا دو تیم به طرزی باورنکردنی قدرتمند بودند. آن شکست 5-0 در لالیگا در سال 2010 هم یکی از بدترین کابوسهایم بود. بازیهای زیادی کردهام و در دربیهای زیادی حضور داشتهام اما هیچ چیز به پای آن الکلاسیکوها نمیرسد.
- با رئال مادرید به قهرمانی لالیگا، کوپا دل ری و سوپرکاپ رسیدی اما قهرمان لیگ قهرمانان نشدی. قهرمان نشدن در این مسابقات آزارت نمیدهد؟
قهرمانی در لیگ قهرمانان همیشه یکی از رویاهایم بود اما زندگی همین است دیگر. گاهی اوقات نمیشود همه چیز را داشت. البته که حاضر نیستم لیگ قهرمانان را با جام جهانی عوض کنم. همه نیمهنهاییهایی که با رئال مادرید باختیم غمانگیز بود اما آن حذف برابر دورتموند دردناکترین شکست بود. از طرفی من محصول آکادمی شالکه، رقیب بزرگ دورتموند بودم و از طرف دیگر خیلی به فینال نزدیک بودیم. در دور رفت کنترل بازی را از دست دادیم و تنبیه شدیم اما در دور برگشت فوقالعاده بودیم و برنابئو جوی خاص داشت. با اینحال یک گل کم آوردیم. آن رئال مادرید شایستگی یک بار قهرمانی در اروپا را داشت.
- خروج از رئال مادرید چه حسی داشت؟
وقتی از رئال مادرید رفتم خیلی ناراحت بودم. یادم میآید در فرودگاه... اوه؛ من سه سال فوقالعاده در شهر مادرید و رئال مادرید داشتم. خیلی خوشحال بودم اما در ابتدای فصل دقایق کمتری به من بازی میرسید و اختلافهایی میان آقای فلورنتینو پرز و پدرم که ایجنتم بود، به وجود آمد. ما باید به دنبال باشگاه جدیدی میگشتیم و این برایم سخت بود. لحظهای که هواپیما از زمین برخاست و از فرودگاه مادرید خارج شد، بغضم ترکید و گریه کردم. آن لحظه بود که فهمیدم همه چیز تمام شده.
- اگر به عقب برمیگشتی، تصمیمت عوض میشد؟
در آن زمان، آن تصمیم برایم خوب بود چون پس از اختلاف میان پدرم و آقای پرز، در خصوص بازی نکردن پس از ماندنم نگران میشدم. به همین خاطر تصمیم ماندن هم از یک طرف میتوانست سخت باشد اما کاش آن شرایط به شکل دیگری مدیریت میشد.
- پس از درخشش در رئال مادرید و آرسنال، قهرمان جام جهانی 2014 شدی. بازی در فینال جام جهانی چه حسی داشت؟
پیروزیهای فوقالعادهای در دوران فوتبالم داشتهام اما قهرمانی جهان چیز دیگری بود. در طول جشنهایمان فهمیدن این که چه اتفاقی افتاده، خیلی سخت بود. آن شب در ریو، بهترین شب زندگی فوتبالیام را تجربه کردم و همین حالا که دربارهاش حرف میزنم، لبخند بر لبانم هست و مو برتنم سیخ شده. عجب خاطره فوقالعادهای!
- و پایان کار در تیم ملی آلمان؟
نمیخواهم نفت روی آتش بریزم. در نهایت من و فدراسیون فوتبال آلمان عقاید متفاوتی داشتیم و به همین علت تصمیم گرفتم بعد از جام جهانی 2018، تیم ملی را ترک کنم. من هیچوقت با یواخیم لوو مشکل شخصی نداشتم و دوران خوبی را با یکدیگر گذراندیم.
از نظر من ژوزه مورینیو بهترین سرمربی قرن 21 است. فهم تاکتیکی او یک چیز است اما نحوه صحبت کردنش در رختکن چیز دیگری است. او همیشه از تیمش مقابل رسانهها محافظت میکند و واقعا یک مربی کلاس جهانی است.
متاسفم اما باید سه استادیوم انتخاب کنم؛ برنابئو، امارات و استادیوم فنرباحچه.
- بهترین رقیبی که برابرش بازی کردی:
مسی. فکر میکنم همه میدانند چرا
درباره فعالیتهای خیریهات هم بگو:
مادرم به من آموخته از هر دست بدهی، از همان دست میگیری. من با نهاد خیریه Bigshoes همکاری زیادی داشتهام و توانستهایم به 1000 کودکی که در دنیا به کمک نیاز دارند، کمک کنیم. این کار حس فوقالعادهای دارد و از دیدن اینکه بازیکنان دیگری چون آنتونیو رودیگر، تونی کروس و بوکایو ساکا هم به من پیوستهاند، خوشحالم.