زیباس
______________
هر یار اهل نیرنگ
هر دوست اهل حیله
با پشت خورده خنجر
موندم تو این قبیله
--- ---
راتو برو مسافر، برگشتنت عذابه
من تشنه لب تکیدم، آب این طرف گِل آبه
از دورها چه زیباست، امواج آبی عشق
اما دریغ و افسوس، چون می رسی سرابه
هر یار اهل نیرنگ، هر دوست اهل حیله
با پشت خورده خنجر، موندم تو این قبیله
نشنیده ام من از تو، یک حرف از صداقت
افسانه های دل را، بردم به سوی ظلمت
زهر است در دل جام، ریزی چو باده در کام
گویند نوش و در دل، صدها هزار دشنام
--- ---
راتو برو مسافر، برگشتنت عذابه
من تشنه لب تکیدم، آب این طرف گِل آبه
از دورها چه زیباست، امواج آبی عشق
اما دریغ و افسوس، چون می رسی سرابه
هر یار اهل نیرنگ، هر دوست اهل حیله
با پشت خورده خنجر، موندم تو این قبیله
جاده دروغ نمی گه، فریادی از رهایی است
برای پای خسته، پیغام آشنایی است
کنار خط جاده، هر سایه بون یه طاقه
یه سرپناهِ امنه، تصویری از اتاقه
--- ---
دل و دین و عقل و هوشم، همه را به آب دادی
ز کدام باده ساقی به من خراب دادی
دل عالمی ز جا شد چو نقاب برگشودی
دو جهان به هم برآمد چو به زلف تاب دادی
همه کس نصیب دارد ز نشاط و شادی اما
به من غریب مسکین غم بی حساب دادی
--- ---
رَوَم به جای دگر، روم به جای دگر
دل دهَم به یار دگر
هوای یار دگر دارم و دیار دگر
به دیگری دهم این دل که خوار کرده ی توست
چرا که عاشق نو دارد اعتبار دگر
خبر دهید به صیادِ ما، که ما رفتیم
به فکر صید دگر باشد و شکار دگر
--- ---
جانا به غریبستان تا چند ز چه می مانی
بازا از آن غربت، بازا از آن غربت تا چند پریشانی
صد نامه فرستادم، صد راه نشان دادم
یا نامه نمیخوانی، یا نامه نمیخوانی یا راه نمیدانی
جان، امان، ای دل
--- ---
بازا که در آن محبس، بازا که در آن محبس قدر تو نداند کس
با سنگ دلان منشین، با سنگ دلان منشین تو گوهر این کانی
--- ---
اگر خواهم غم دل با تو گویم، اگر خواهم غم دل با تو گویم
جا نمی یابم، امان امان، جان، ای دل
اگر جایی شود پیدا، اگر جایی شود پیدا
تو را تنها نمی یابم
اگر جایی کنم پیدا، اگر جایی کنم پیدا
تنها تو را یابم
ز شادی دست و پا گم میکنم، خود را نمی یابم
ز شادی دست و پا گم میکنم، خود را نمی یابم
از شعله ی عشق هر که افروخته نیست
با او سر سوزنی دلم دوخته نیست
گر سوخته دل نِه ای ز ما دور که ما
آتش به دلی زنیم، کو سوخته نیست
آتش به دلی زنیم، کو سوخته نیست
--- ---
راتو برو مسافر، برگشتنت عذابه
من تشنه لب تکیدم، آب این طرف گِل آبه
از دورها چه زیباست، امواج آبی عشق
اما دریغ و افسوس، چون می رسی سرابه
هر یار اهل نیرنگ، هر دوست اهل حیله
با پشت خورده خنجر، موندم تو این قبیله
نشنیده ام من از تو، یک حرف از صداقت
افسانه های دل را، بردم به سوی ظلمت
زهر است در دل جام، ریزی چو باده در کام
گویند نوش و در دل، صدها هزار دشنام
--- ---
راتو برو مسافر، برگشتنت عذابه
من تشنه لب تکیدم، آب این طرف گِل آبه
از دورها چه زیباست، امواج آبی عشق
اما دریغ و افسوس، چون می رسی سرابه
هر یار اهل نیرنگ، هر دوست اهل حیله
با پشت خورده خنجر، موندم تو این قبیله
جاده دروغ نمی گه، فریادی از رهایی است
برای پای خسته، پیغام آشنایی است
کنار خط جاده، هر سایه بون یه طاقه
یه سرپناهِ امنه، تصویری از اتاقه