حسرت، حسرت و باز هم حسرت؛ چه واژه ای بگوییم و بنویسیم؟ شاید سکوت بهتر است!
به گزارش طرفداری، عربستانی ها یک به یک ستارگان جهان را می خرند؛ باورش سخت است، بیخ گوش مان اتفاق می افتد و ما جز نظاره از راه دور، چه می توانیم بکنیم؟ الهلال برای خرید امباپه پیشنهاد نجومی می دهد و می خواهد با رئال مادرید برای خرید او رقابت کند و در همین زمان، تصاویر تلخ ورزشگاه آزادی منتشر می شود که سکوها یکی پس از دیگری نابود شده اند.
ورزشگاه آزادی که یک تصویر زشت از فوتبال غیرحرفه ای ما را به تصویر می کشد و مسئولانی که همیشه لحظه آخر یادشان می آید باید فلان کار را انجام می دادند؛ چند بازی در فوتبال روز دنیاست که بدون تماشاگر برگزار شود؟ یک بازی که بدون تماشاگر باشد، غوغا می شود ولی اینجا مسئولان یک روز مانده به بازی تصمیم می گیرند بازی را بدون تماشاگر کنند. سکوهای ورزشگاه آزادی آماده نبود؟ خب نمی دانستید آماده نیست؟ نمی توانستید زودتر بگویید؟ نمی توانستید زودتر آماده شان کنید یا دل تان نمی خواست؟ عادت کرده اید به اینکه از زیر مسئولیت ها در بروید و یه هیچکس هم پاسخگو نباشید، دست خودتان هم نیست!
بیخ گوشمان ستاره های بزرگ دنیا را می خرند و سهم ما چیست؟ تماشا! نه، با این مدیران و مسئولان رویاپردازی نکنید و به دیدن همین تصاویر بسنده کنید، با این مسئولان نالایق فقط می توانیم دعا کنیم شاید (!) الهلال به یکی از تیم های ایران بخورد تا شاید (!) ورزشگاه آزادی مهیا باشد و شاید (!) مسئولان تا آن زمان سکوها را آماده حضور تماشاگران کنند و بتوانیم نیمار و دیگر ستاره ها را از نزدیک ببینیم.
تازه همین قدر هم زیاد گفتیم، این ها هم به اما و اگرهایی بستگی دارد که شرایط میزبانی را داشته باشیم.
اما امروزمان را نبینید، ما هم روزی ستاره های بزرگ دنیا را به ایران می آوردیم. نیمار که هیچ، بزرگترین فوتبالیست تاریخ برزیل هم به ایران آمده و در ورزشگاه آزادی مقابل تماشاگران به میدان رفته است.
در روز 15 اردیبهشت ماه سال 1351 تیم منتخب سانتوس برزیل برای یک بازی دوستانه به دعوت باشگاه تاج سابق به تهران آمد و در یک دیدار رسمی برابر تیم منتخب تهران 5 بر یک برنده شد.
بارزترین وجه اهمیت برگزاری این بازی حضور پله، فوتبالیست بزرگ و مشهور برزیلی بود که همراه تیم سانتوس به تهران آمد. پله در تهران مورد استقبال شدید جامعه فوتبال و هنر، بزرگان و افراد عادی قرار گرفت، پله تنها یک سال و نیم قبل با تیم ملی برزیل در جام جهانی 1970 مکزیک عنوان قهرمانی را به دست آورده بود.
بله قهرمانان جهان به ایران می آمدند و ما رویاپردازی نمی کردیم. اما حالا چه؟ باشگاه های مان به خاطر بدهی از آسیا حذف می شوند، به جای پیشرفت، پسرفت کرده ایم و در روزهایی که عربستانی ها با ارقامی باورنکردنی ستاره های فوتبال دنیا را به کشورشان می کشانند، ما برای فوتبال مان سقف بودجه تعیین می کنیم.
آن ها در جام جهانی قهرمان جهان را می برند و برای بازی های دوستانه شان از ماه ها قبل بازی مقابل تیم های بزرگ دنیا را رزرو می کنند اما ما وقتی بازی با بلغارستان جور می شود هم می گوییم خداراشکر!
شاید اگر اینجا هم مدیران سر جای خودشان بودند، مسئولان «مسئولیت پذیر» بار می آمدند و اگر کسی اشتباه می رفت، دستش را کوتاه می کردند، ما هم می توانستیم برای خرید ستاره های دنیا تلاش کنیم.
به قول شاعر؛
روزگاری ما هم ای گل چون تو یاری داشتیم
این چنین رسوا نبودیم، اعتباری داشتیم
ما که امروز این چنین افتاده ایم از چشم خلق
روزگاری سر در آغوش نگاری داشتیم
ای که در فصل خزانم دیده ای با پشت خم
این زمستان را نبین، ما هم بهاری داشتیم