کجایی؟ ای که عمری در هوایت نشستم زیر باران ها، کجایی؟
اگر مجنون اگر لیلا غریبم در بیابان ها کجایی؟
کجای این شب تاریک به روی ماه در بستی؟
نه می گویی نه می دانم کجا ماندم کجا هستی!
من آتش بودم اما تو به خاکستر نشستی
اگر شب هست و فردا نیست
اگر راهی به رویا نیست
چه آهوها که در چشمان لیلا نیست
اگر گم کرده ام خود را، مرا در گریه پیدا کن
اگر از شِکوه لب بستم، سکوتم را تماشا کن
کجایی؟ ای که عمری در هوایت نشستم زیر باران ها، کجایی؟
اگر مجنون اگر لیلا غریبم در بیابانها کجایی؟
کجای این شب تاریک به روی ماه در بستی؟
نه می گویی نه می دانم کجا ماندم کجا هستی!
من آتش بودم اما تو به خاکستر نشستی
اگر گم کرده ام خود را، مرا در گریه پیدا کن
اگر از شِکوه لب بستم، سکوتم را تماشا کن