طرفداری | در قسمت اول و در فضایی فانتزی سرکی به بهترین بازیکنانی که جایزه را نبردند زدیم، سپس در قسمت دوم داستان اولین برندهی توپ طلا، سر استنلی متیوز را با هم مرور کردیم، در قسمت سوم به دوران استیلای بی چون و چرای سری آ در دههی 80 و 90 و لیگ اسپانیا با ستارگان مادرید و بارسا پرداختیم. در چهارمین قسمت سراغ بلوک شرق و برندگان غیرمنتظره از اروپای شرقی رفتیم. سپس الن سیمونسن دانمارکی و بعد از آن 6 برندهی بریتانیایی جایزه پس از متیوز.
قسمتهای پیشین را از دست ندهید:
- «توپ طلا»یی است اما الماسها ابدیاند!
- اول 41 سالهها آقای آنو؛ سر استنلی متیوز چگونه اولین توپ طلای تاریخ را برد؟
- اسپانیا و ایتالیا؛ «آمدم، دیدم، فتح کردم»
- بلوک شرق؛ تلألؤ آن توپ طلایی از پشت پرده آهنین
- آلن سیمونسن؛ بفرمایید شیرینی دانمارکی
- برندگان بریتانیایی و لذت تماشای زیبایی از پشت پنجرهی قطار
در قسمت پایانی به سراغ شاخه گل هلندی خواهیم رفت... نمونهای نداشت؛ دوران تاریخساز دیگری بود!... این ادای احترامی به شماره 14 است...
با احترام، این بخش را فقط و فقط به بازیکن و کشوری تقدیم میکنیم که مارکو فن باستن، دنیس برخکمپ، رونالد کومان، یوهان نیسکنس، کلارنس سیدورف، رودی کرول، جانی رپ، فن نیستلروی، روبن، کلایفرت، فان پرسی، آری هان، ویرجیل فن دایک و… ادامه فهرست که پایانی بر آن نیست را به ما تقدیم داشته است.
آهویی با فراغ بال
دیگر فقط به عکس و نوشتار مجله و روزنامهها محدود نمیشد. هرازگاهی در اخبار ورزشی و آن فیلمهای کوتاه، فیلمهای ٨ میلیمتری ارسالی خواهرم هنرنماییهای او را میدیدیم. آهویی بود، آزاد و فراغبال در دشتی گسترده و سراسر سبز.
هر چیزی با او و تیم او، جدید و نو به نظر میرسید. انگار با هر چیزی که پیش از آن دیده بودیم، فرقی اساسی داشت. عطر و رنگ و بویی دیگر. هلند و لاله نویی متولد شده بود. همه چیز تروتازه بود و رنگ نارنجی هرگز اینچنین چشمان و حس و حال ما را نوازش نداده بود.
فوتبال و ارائه آن تغییر کرد. دورهای که نظام فوتبالی که میشناختیم به هم خورد و هلند نیموجبی با ۱۳ میلیون جمعیت در آن دوران، برای همیشه جایگاه خود را در نقشه جهان فوتبال تثبیت کرد. تاریخساز شدند و برههای به نام «توتال فوتبال» تا ابد ماندگار شد.
نیروی محرکه و عامل اصلی این تحول استثنایی پسرکی لاغراندام از آمستردام بود. هنوز که هنوز است در «سه تای برتر TOP 3» بازیکنان انتخابی من جایگاهش امنوامان است. آهویی آمیخته با سرعت و تفکر، حیرتانگیز بود.
انقلاب او به اینجا ختم نشد. بعدها در صحنه مربیگری زمانی که پاهای او توانایی نداشت، تفکرات و نگاهش انقلاب دیگری براه انداخت. نام پسرک لاغراندام که به رهبری بلامنازع تبدیل شد، کسی نیست جز؛ یوهان کرویف. تنها چرخش او در جام جهانی ۷۴ که با نام “Cruijff Turn” معروف شد، کافی بود.
این فقط شاخه گلی است از گلستان...
کرویف در سال ۱۹۷۴ اولین مردی بود که توپ طلا را در دو سال پیاپی از آن خود کرد و نخستین کسی که سه بار این جایزه را به دست آورد. این رکورد دیگری در آن زمان بود.
تاجگذاری این اسطوره رؤیایی در سال ١٩٧١ بود. الهامبخش اولین قهرمانی آژاکس در فینال قهرمانی جام اروپا در مقابل پاناتینایکوس. متعاقب آن اولین توپ طلایی از راه رسید. این اولین پیروزی از سه پیروزی متوالی قارهای برای غول جدید فوتبال اروپا بود؛ آژاکس آمستردام.
کرویف بهعنوان رهبر ارکستر، سمفونی توتال فوتبال را به عظمت سمفونی نهم بتهوون، با هدایت "ژنرال رینوس میشل" ابتدا با آژاکس و سپس نارنجیها ملقب به "اورانیه Oranje با زیبایی هرچهتمامتر به اجرا گذاشت. فینال ٧١، دیداری تاریخی، در ومبلی تاریخیتر با قضاوت داور معروف انگلیسی، جک تایلور که برای خودش پدیدهای بود!
کسی که ٣ سال بعد بار دیگر با کرویف و هلند داوری فینال جام جهانی ٧٤ را به عهده گرفت. در فیلم ویژه جام جهانی ٧٤، "بهسوی افتخار Heading for Glory” دو ستاره اصلی تمامی فیلم بدون شک تیلور و کرویف هستند. اولی در فینال دومی را به زانو در آورد. کَل کَل و شکایتهای دائمی کرویف از تیلور، آغازی برای پایانی ناامیدکننده بود. درحالیکه تیلور آنقدر شجاعت داشت که برای نخستین بار در فینال جام جهانی، هجوم دلیرانه کرویف بهسوی خط دفاعی آلمانها و خطای برتی فوگتس که مسئول کنترل کرویف بود را با حضور قیصر و کاپیتان آلمان در قلب دفاع، فرانتس بکن باوئر، آن هم در دقیقه یک، پنالتی اعلام کند.
شکست هلند ٧٤ و برزیل ٨٢ شاید غمانگیزترین حوادث تاریخ جامهای جهانی است. بهمرور زمان، تقریباً در تمامی مراجع، از دو تیم مغلوب، بیش از فاتحان جام سخن به میان آمده است. از کرویف و سوکراتس و یکایک آن هَنگ استثنایی!
کرویف پس از کسب مقام سوم در یورو ١٩٧٦، از بازی در جام جهانی فوتبال ١٩٧٨ امتناع ورزید. پس از اینکه آدمربایان، او و خانوادهاش را در بارسلونا هدف قرار دادند، او از حضور در جام جهانی منصرف شد. بهجرئت میتوان گفت احتمالاً با هدایت و درایت و تجربه او، هلند در دومین فینال متوالی خود میتوانست به قهرمانی جهان دست یابد.
چرخش چشمنواز آن لالهی هلندی
در بازگشت به موفقیتهای اروپایی باید خاطرنشان کرد شاید اگر آلمان غربی در یورو ٧٢ به موفقیت دست نمییافت، کرویف مانند آژاکس دومین توپ طلای متوالی را از آن خود میکرد؛ جایی که دو گل او، پیروزی ٢-٠ مقابل اینتر میلان در روتردام را با قاطعیت هرچهتمامتر برای آژاکس به همراه آورد.
جایی که سه نفر برتر لیست جملگی آلمانی بودند؛ فرانتس بکن باوئر، گرد مولر و گونتر نتزر. باید گفت آلمانها همیشه موی دماغ آزاردهندهای برای کرویف بودند. اما به لطف قهرمانی در جام باشگاههای اروپا در سال ١٩٧٣، در سالی که او به بارسلونا پیوست، توپ طلا بار دیگر نصیب کرویف شد.
در سال ٧٤ در اولین فصل خود، کاتالانها را به قهرمانی لالیگا رساند، اما عملکرد او برای نارنجیپوشان در جام جهانی ٧٤، از جمله آن چرخش تاریخی مقابل سوئد که پیشازاین به آن اشاره شد، سومین توپ طلای او را به ارمغان آورد، حتی اگر لذت و سرخوشی تیمی با لالههای دیگر با شکست در فینال مونیخ، هرگز تکمیل نشد و طعم تلخ و پایان سردی را شکل داد و تغییر و جهش عظیم با توتال فوتبال قصهای نیمهتمام ماند.
«هندریک یوهانس کرویف» به دلیل تأثیرات گسترده در فوتبال، سبک و استایل بازی، و بعدها ایدهها و طرحها و نظراتش در دوران مربیگری، پدر آژاکس، فوتبال هلند و بارسلونای دوران نو محسوب میشود؛ و یکی از بهترین، تأثیرگذارترین و تاریخسازترین چهرهها در فوتبال مدرن.
در دورانی که پسرک لاغراندام خانههای بتونی شرق آمستردام این اطراف بود، هیچ بحث و شک و نزاع و توهینی میان فوتبال دوستان دنیا در تشخیص و هویت بهترین بازیگر جهان وجود نداشت. کودکان بهجای شماره 10 همیشه خیرهکننده، فقط شیفته بهتنکردن پیراهنی با شماره 14 بودند. شماره چهاردهی که در گستره سبز زمین سرد و روی نیمکت داغ، فوتبال را بهتماممعنا غنا بخشید.
- اشاره؛ یان اولسون ۱۷ بار برای تیم ملی سوئد بازی کرد و در جام جهانی ۱۹۷۴ یکی از اعضای تیم بود. از او فقط و فقط به خاطر قربانی شدن در اولین چرخش معروف کرویف در بازی سوئد مقابل هلند در جام جهانی ۷۴ یاد میکنند و دیگر هیچ!