به دنیا اومدی و باز کردی چشماتو
دیدی زیر پاهات، پدالای پیانو
مامان میزد برات، قطعه های باخ و شوپهنو
منم آدمِ پنجره توی اتاقم
شبا به پیانو زدنت گوش میدادم
خواب میدیدم میدن یه روز بهم پیانوتو
بزرگ شدیم تو رفتی مدرسه موسیقی
منم یه چند سالی جمع شد پول تو جیبیم
خریدم تو حراجیا یه گیتارِ دسته دو
میخوندم تویِ کافه ها واسه آدما
میخوندم از زمین و خاک و همین لحظه ها
که اومدی تو هم یه روز دست بر قضا
ولی نکردی حتی یه لحظه هم بهم نگاه
تو عمقِ هنر من نمادِ ابتذال
تو فوق العاده ای این منم که افتضام
نیومدم بپرسم دلیلِ کارتو
اصن نمیرفت از این بیشتر انتظار
تو از آسمون بگو تو فرهیخته ای
من زمینیو فراموش کن رفیق
من فعلا دستم بندِ گیتارمه چون
بهم بدهکاره یه پیانو زندگی
خوش بحالت تو رویاهاتو زیر بالش
تو بوده زندگی برات ساده پیچ و تابش
نه گیر بوده کارت، نه بوده توش چالش
منم و دست و پام زخمی تیغ راهه
قول بده نخونی از درد
که درد مال اون نقطه از شهره
که نخورده حتی چشات بش
بذار بمونه درد مال من که مینوشتم
تموم شعرای عاشقونمو به یادت
تو عمقِ هنر من نمادِ ابتذال
تو فوق العاده ای این منم که افتضام
نیومدم بپرسم دلیلِ کارتو
اصن نمیرفت از این بیشتر انتظار
تو از آسمون بگو تو فرهیخته ای
من زمینیو فراموش کن رفیق
من فعلا دستم بندِ گیتارمه چون
بهم بدهکاره یه پیانو زندگی