Amir Ehteramiاول از همه سبک بازی
نقش آفرینی
جهان بازی هم که یه دنیای فانتزی،یه چیزی تو مایه های ارباب حلقه ها
،شروع داستان با یه آدم خیلی معمولی،کسی که هیچ چیز خاصی نداره.یه روز که داشته تو جنگل گشت و گذار میکرده یه جعبه عجیب پیدا میکنه،یه نشان درخشان با ۵ تا جای یاقوت که فقط یکی از اون ها با یاقوت قرمز پر شده و ۴ تای دیگه خالیه.این آدم معمولی نشان رو میندازه گردنش و به راهش ادامه میده،میرسه خونه و شب می خوابه،وقتی خواب بود چراغی که تو خونه بود رو باد میندازه و باعث میشه خونه آتیش بگیره،مرد معمولی قصه ما تنها کسی هست که زنده میمونه،حتی تخت خوابی که روش خوابیده بوده هم تبدیل به خاکستر میشه اما اون زنده میمونه،یه نگاه به گردن میندازه و نشان رو میبینه،اون هم سالمه،دقیقا مثل خودش.
اگه بخوام ادامه بدم باید ساعت ها بنویسم،ولی فکر کنم شاکله اصلی رو توضیح دادم