شاهه دل من تسلیم تو من شاهانه بکش شاهانه بزن
که این تشنه به پیمانه برسد که دیوانه به میخانه برسد
شاه من و نفس خوش من ماه من هوس خوش من
هر شب شب غزل و من و که دیوانه به دیوانه برسد که از بوسه به می خانه برسد
گفتم پی غم تو نروم رفتم پی خودمو پی غم
مست از تو و همه تو شدم که دیوانه به فرزانه برسد از این خانه به ان خانه برسد
جان من تپش دل من من بی هوای تو چه کنم
ان جا که میکشد غم تو دور از دوای تو چه کنم
شاه من نفس خوش من ماه من و هوس خوش من
هر شب شب غزل و من و که دیوانه به دیوانه برسد که از بوسه به میخانه برسد
گفتم پی غم تو نروم رفتم پی خودم پی غم
مست از تو و همه تو شدم که دیوانه به فرزانه برسد از این خانه به ان خانه برسد