طرفداری | آرنه اشلوت اولین مربی هلندی برنده لیگ برتر انگلیس است.
مردی که جای پپ گواردیولا را بهعنوان سرمربی تیم قهرمان لیگ برتر گرفته، خودش تا حد زیادی یک «فنبوی» است. هنک دییونگ، مربی حال حاضر باشگاه کامبور در سومین دوره حضورش و کسی که یازده سال پیش به آرنه اسلات اولین فرصت را بهعنوان دستیار مربی داد، میگوید:
همیشه دربارهی پپ حرف میزد.
دییونگ میگوید:
گاهی به او میخندیدیم.
او توضیح میدهد که چطور اشلوت مجموعهای از ویدیوهای بازیهای بایرن مونیخ و بارسلونا را درمیآورد تا نکات تاکتیکیاش را توضیح دهد. بهش میگفتیم:
بازم پپ، آره؟ همهی بازیهاش رو داشت. مینشستیم و بهش گوش میدادیم که دربارهی چیزهایی که میدید صحبت میکرد.
آرنه اسلات بازیکن در لباس NAC Breda (سمت چپ)
دییونگ هنگام صحبت از روزهای ابتدایی مربیگری اسلات، حالوهوای مهربانانه و داییوار دارد. آن روزها فصل ۱۵–۲۰۱۴ بود و گواردیولا داشت قواعد فوتبال را از نو مینوشت—بعد از فتح همهچیز با بارسلونا، حالا بایرن مونیخ و بوندسلیگا را در دست گرفته بود. برای مربی جوان و آرمانگرایی مثل اشلوت—که هنگام همکاری با دییونگ ۳۶ ساله بود—گواردیولا نقش یک مرشد تمامعیار را داشت. مربی فعلی منچسترسیتی شاید حق داشته باشد به اشلوت مثل دکتر فرانکنشتاین به هیولایش نگاه کند.
اشلوت بعد از یک دوران متوسط بهعنوان بازیکن حرفهای در هلند، در باشگاه دوران کودکیاش یعنی پیاسسی زووله، که در سطح اول فوتبال هلند بازی میکرد، مربی تیمهای پایه شده بود. دییونگ دربارهی اشلوتِ بازیکن میگوید:
از سبک بازیاش خوشم میاومد. سریع نبود...
که احتمالاً روش مؤدبانهایست برای گفتن اینکه «کند بود».
اما چون شماره ۱۰ بازی میکرد، مجبور بود سریع فکر کنه. داشت تیم جوانان زووله رو تمرین میداد و من چیزای خوبی از مدیر باشگاه شنیدم. اون ازم پرسید که میخوام آرنه رو بهعنوان دستیارم داشته باشم یا نه. ولی اون لحظه من یه دستیار داشتم که اونم مثل آرنه نابغه بود: ساندور فان در هایده.
کامبور آن زمان در دورهی موفقی از حضورش در اردیویسه، لیگ برتر هلند، به سر میبرد. همین باعث شده بود بحثهای فلسفی عمیقی دربارهی تاکتیکها شکل بگیره؛ بحثهایی که اسم یوهان کرویف، پدر معنوی فوتبال هلند، و البته گواردیولا در آنها مرتب مطرح میشد. دییونگ میگوید:
گاهی اوضاع برای من آسون نبود، با دو تا دستیاری که نابغه بودن. هر دو در سطح خیلی بالایی فکر میکردن ولی همیشه همنظر نبودن. هرگز مشکل جدی نداشتن، ولی من باید بینشون تعادل ایجاد میکردم.
مدتی بعد از رفتن دییونگ، اشلوت بهعنوان سرمربی موقت مشترک منصوب شد و نتایج خوبی گرفت. شریکش در آن نقش، سیپکه هولسهوف بود، که حالا دستیارش در لیورپول است. این تجربه، زمینهساز انتقال اشلوت به آلکمار شد؛ جایی که ابتدا دستیار و سپس سرمربی تیم اصلی بود. انتقال جنجالیاش به فاینورد—باشگاه آلکمار وقتی فهمید او با تیم روتردامی مذاکره میکند، اخراجش کرد—باعث شد اشلوت با قهرمانی در فصل ۲۳–۲۰۲۲ در رقابت با غولهایی چون آیندهوون و آژاکس، حسابی مطرح شود. بااینحال، به گفتهی دییونگ، همیشه بخشی از فلسفهی فوتبالی اشلوتت، ریشه در کامبور خواهد داشت؛ باشگاهی در شهر لیوواردن، حدود ۱۰ مایلی دریای شمال، که از آمستردام با دریاچهی آبشیرینشدهی آیسلمیر جدا افتاده است.
دییونگ میگوید:
کامبور از اون باشگاههایییه که اگه خوب بازی نکنی، هوادارا خیلی زود بهت میفهمونن.
کامبور در حال حاضر برای صعود به اردیویسه، سطح اول فوتبال هلند، در لیگ دسته دو رقابت میکند.
هوادارای اینجا آدمهای زحمتکشیان، مثل روتردام و لیورپول. لیوواردن پایتخت فریسلند محسوب میشه و مردمش استقلالطلب و متفاوتان.
خیلیها توی این منطقه به زبان محلی فریسی صحبت میکنن.
وقتی از لیوواردن به روتردام و بعد به لیورپول میری، قابل درکه. باید سخت کار کنی تا دل هوادارا رو به دست بیاری، باید متفاوت باشی. همیشه بهش میگفتم: "فوتبال خوب نشون بده. مثل موش خاکستری بازی نکن! کسی واسه تماشای اون مدل بازی نمیاد. فوتبال خاص بازی کن!"»
اما شاید موضوع از این هم ریشهدارتر باشه. برت اسنیپه اهل برگنتهیم است؛ شهر کوچکی در شرق هلند و نزدیک مرز آلمان که آرنه اشلوت آنجا بزرگ شده است. این شهر با ریشههای کالوینیستیاش از نظر جغرافیایی و فرهنگی، تا حد ممکن از آمستردام لیبرال فاصله دارد. با این حال، بخشی از روحیهی شهری و فوتبالی—روح یوهان کرایف—به مدیر مدرسهی محل، آرند اسلات، منتقل شده بود؛ پدر آرنه و بازیکنـمربی تیم محلی VV Bergentheim. اسلاتِ پدر بازیکن بااستعدادی در سطح آماتور بود و سابقهی بازی برای تیم ملی آماتورهای هلند را داشت. اسنیپه میگوید:
سال ۷۹–۱۹۷۸ من ۱۵ سالم بود و آرند منو دعوت کرد که بیام تیم بزرگسال. چهار سال زیر نظرش بازی کردم. تمرینهاش همیشه پرفشار بود، با سرعت بالا، و آخر تمرینها ۱۱ به ۱۱ بازی میکردیم.
تقریباً همون موقع بود که پسر کوچیک آرند، یعنی آرنه، به پدرش پیوست. آرند در سال ۲۰۲۳ به روزنامهی محلی ده استنتور گفت:
وقتی مربی بودم، همسرم میخواست عصرهای شنبه یه کم استراحت داشته باشه. واسه همین آرنه رو با خودم میبردم بازیها. توی صحبتهای پیش از بازی همیشه میخواست یه گوشهی رختکن بشینه. بهش میگفتم: «میتونی بری بیرون توپ بازی کنی، لازم نیست اینجا بمونی.» ولی اصرار داشت بمونه. میخواست همه چی رو بدونه. اون موقع شش یا هفت ساله بود. حتی کنار من روی نیمکت هم مینشست.
اسنیپه از آآرنهی جوان به عوان یک پدیدهی مربیگری یاد میکند :
هر شنبه با پدرش میرفت بازی رو ببینه و همیشه کنار دستش روی نیمکت مینشست، فقط برای اینکه ببینه و گوش بده پدرش چطور تیمش رو هدایت میکنه.
با توجه به شهرت هلند در بحثهای داغ تاکتیکی داخل رختکن، عجیب نیست که اشلوت از همان بچگی ذهن فوتبالی بسیار پیشرفتهای پیدا کرده باشد.
اسنیپه فقط ناظر آرنهی کوچک نبود، بلکه اولین موفقیت ملی او را هم بهعنوان مربی رقم زد.
سال ۱۹۸۸، فدراسیون فوتبال هلند (KNVB) یه تورنمنت جدید ۴ به ۴ راه انداخت. باشگاه از من خواست که مربی تیم ۱۰ سالهها باشم و آرنه یکی از اون چهار نفر بود. تیم ما توی سه تورنمنت قهرمان شد و جایزهشون یه هفته اقامت توی کمپ تمرینی KNVB بود.
اسنیپه بهترین کسی است که میتواند مقایسهای بین پدر و پسر بهعنوان بازیکن انجام بدهد.
آرند توی برگنتهیم کلی گل زد، بازیکن سریعی بود و تخصصش هم ضربات ایستگاهی بود، یه چیزی تو مایههای ضربههایی که دکلان رایس به رئال مادرید زد. آرنه هم در حد بهترین بازیکنها بود، ولی وقتی توپ بهش میرسید، همیشه پاس درست رو میداد. همیشه هم مثل یه بازیکنـمربی بود؛ درست مثل پدرش.
با این حال، در نهایت پدر مجبور شده بود افتخارات خانوادگی را به پسرش واگذار کند—موضوعی که خودش هم در مصاحبهی سال ۲۰۲۳ بهش اعتراف کرد. وقتی از آرند پرسیدند که آیا شباهتی بین خودش و آرنه میبیند، جواب داد:
بله، ذهنیت برندهاش.
در همین لحظه، فِنی، همسر آرند و مادر آرنه، وسط حرف پرید:
خب، تو اگه میباختی یه هفته اخم میکردی. آرنه هیچوقت اینجوری نیست.
آرند جواب داد:
خب، دلیلش مشخصه. اون که تقریباً هیچوقت نمیبازه …