کمکم کن فینال ۹۸ رئال و یووه یعنی چسبیدن به یه تلویزیون برفکی تو یه خونه ساده با کاغذدیواریای رنگورورفته دهه ۷۰ فنجونای چای که بخارش بغضای فروخوردهمونو میپوشوند و بشقاب تخمه که تو تب و تاب بازی دستنخورده میموند انگار روحمون تو چمنای آمستردام میدوید اون روزای دهه ۷۰ هر نفس یه شعله بود هر نگاه یه اقیانوس امید یه زمین خاکی قبلهگاه آرزوهای جوونیمون بود حالا که دنیا مثل یه زندان یخزده قلبامونو تیکهتیکه کرده حسرت اون روزا مثل زهری تو رگامون جریان داره بغضمون هر شب میشکنه و اشکامون خاکستر اون رویاها رو میشوره ای کاش فوتبال و دنیا سال ۲۰۱۰ به اتمام میرسید