طرفداری | انتقال فلوریان ویرتس به لیورپول انتظار میرود طی روزهای آینده نهایی شود. سرسختی بایرلورکوزن در فروش ستارهاش به بایرن مونیخ، از عوامل تأثیرگذار تعیین سرنوشت ویرتس بود و بایرنیها باید شاهد انتقال هدف محبوبشان به لیورپول باشند.
بهمناسبت این انتقال که ارزش آن 150 میلیون یورو برآورد میشود، وبسایت اتلتیک در یک بررسی فنی به تحلیل سبک فوتبال فلوریان ویرتس و چگونگی جا افتادن او در سیستم لیورپول پرداخته است.
بهرهبرداری حداکثری از فضا در زمین فوتبال کار سختی است اما فلوریان ویرتس این کار را ساده جلوه میدهد. توانایی هافبک تهاجمی بایرلورکوزن در استفاده هوشمندانه از فضاها و جایگیری در موقعیتهای موثر، بخشی از دلایل تبدیل شدن او به یکی از پرطرفدارترین بازیکنان فوتبال اروپا در نقلوانتقالات تابستانی امسال بوده است.
موج اخباری که پیرامون ویرتس وجود دارد، کاملاً درکشدنی است. او همین سه هفته پیش بود که 22 ساله شد اما هماکنون از بهترین بازیکنان بوندسلیگا است. در میان هافبکهای هجومی، بازیکنان کمی هستند که ترکیبی از تواناییهای حمل توپ رو به جلو، پاسهای تیز خطشکن و درک بالا از فضاها را داشته باشند. با همه اینها، آیا او برای لیورپول مناسب است؟
فلوریان ویرتس چگونه بازی میکند؟
ویرتس یک بازیکن تهاجمی راست پا و منعطف است. براساس نقشه گرافیکی زیر، او بهترین عملکردش را در نقش هافبک تهاجمی متمایل به چپ به نمایش میگذارد اما میتواند بهعنوان وینگر چپ، مناطق مرکزیتر و حتی در سمت راست هم بازی کند.
نقشه پستهای بازی فلوریان ویرتس در بایرلورکوزن از ابتدای فصل 24-2023
این ملیپوش آلمانی که 29 بازی ملی دارد، تقریباً بهصورت کامل در یکسوم جلوی زمین بهطور فعال مشارکت دارد. در میان چهار لیگ معتبر اروپا (لیگ برتر، بوندسلیگا، لالیگا و سری آ) در این فصل، فقط جرمی دوکو از منچسترسیتی نسبت به ویرتس تعداد پاسهای بیشتری در یکسوم جلویی زمین داده است؛ 32.4 پاس به ازای هر 90 دقیقه. این حجم بالای مشارکت در حمله، به لطف دو ویژگی اصلی او ممکن شده است؛ جایگیری مناسب و سرعت بالای پردازش ذهن.
بهنظر میرسد ذهن ویرتس نسبت به سایر 21 بازیکن درون زمین، چند دهم ثانیه سریعتر کار میکند. تنها چند دقیقه پس از آغاز بازی، او ساختار تیم حریف را بهخوبی درک میکند و جایگیریاش را طوری تنظیم میکند تا مدافعان حریف را وارد مناطقی نامطلوب کند.
سکانس زیر، دقیقه دوم بازی بایرلورکوزن و اتلتیکو مادرید در لیگ قهرمانان اروپا را نشان میدهد و نمونهای عالی از این موضوع است؛ ویرتس با حرکت انفجاری و ناگهانی که امضای خودش است، برای دریافت پاس بهسوی جلو میدود اما پابلو باریوس، یارگیر مستقیم او واکنشی کند و دیرهنگام دارد.

ویرتس با ارسال پاسی تکضرب، بلافاصله باریوس را دور میزند و وقتی پاس برگشت را دریافت میکند، فضای مناسبی برای دویدن در اختیار دارد. از طرف دیگر یرمی فریمپونگ هم گزینه پاس است و خاوی گالان، مدافع چپ اتلتیکو ناچار است به سمت فریمپونگ متمایل شود. فریمپونگ بازیکن سریعتری نسبت به گالان است و میتواند از فضای ایجاد شدهی پشت سر او، بهخوبی بهره ببرد.

در دقیقه 20 همان بازی، ویرتس در بین خطوط جایگیری میکند و لورکوزن بازی را برای رساندن توپ به فریمپونگ به عرض میبرد. فریمپونگ با عبور از گالان، توپ را برای ویرتس میفرستد؛ کسی که هنوز در فضای خالی میان دو خط چهار نفرهی اتلتیکو قرار گرفته است.

از این منطقه، ویرتس فرصت مییابد توپ را کنترل کرده و با شوتزنی، دروازه حریف را تهدید کند. یان اوبلاک واکنش نشان داد و توپ را دفع کرد.

یک صحنه پرتکرار در بازی ویرتس، توانایی بالای او در سرعتگرفتن سریع پس از دریافت توپ است و این باعث میشود مدافعان فرصت کافی برای واکنش دادن نداشته باشند.
تصاویر زیر، دیدار خانگی بایرلورکوزن مقابل سن پائولی در دسامبر 2024 را نشان میدهد که ویرتس توپ را از الخاندرو گریمالدو در منطقه محبوبش دریافت میکند. او بلافاصله با توپ بهسمت دروازه میرود و با عبور دادن توپ از بین پاهای مدافع حریف، پیش از گلزنی در یک موقعیت آرمانی قرار گرفت.

در هر یک این صحنهها، جایگیری ویرتس نتیجهی حرکت بدون توپ فوقالعاده هوشمندانه او است که پاسهای عرضی یا روبهعقب همتیمیها، معمولاً بهعنوان یک عامل محرک جهت ورود او به فضاها عمل میکنند. خودش هم در گفتوگو با Werkself Magazin این موضوع را تأیید کرده:
اکثر کارهایی که میکنم، غریزی و در لحظه هستند چون در آن موقعیت بهنظرم بهترین راهحل هستند اما گاهی اوقات هم حدس میزنم یا از قبل میدانم حریف چهکار میکند. در این شرایط، اجرای حرکات خودم راحتتر است چون با دیدن حرکات حریف، متوجه میشوم او قرار است چه زمانی تصمیم بگیرد. یکی از نقاط قوت من این است گاهی اوقات از قبل میدانم قرار است چه اتفاقی بیفتد و در نتیجه تمرکزم را روی راهحل میگذارم؛ یعنی موقعیت را از قبل پیشبینی میکنم و برای خودم مزیت میسازم. یاد گرفتهام با دیدن حرکات دیگران، بهترین تصمیم را بگیرم. برای تبدیل شدن به بازیکنی بهتر، همیشه آماده یادگیری هستم.
این ذهنیت به ویرتس اجازه میدهد مکرراً در سطح کلاس جهانی بتواند لحظاتی سرنوشتساز و تعیینکننده را در بازی رقم بزند. تنوع پاسهای او بالا است؛ از جمله پاسهای بیرون پا مثل نمونه زیر مقابل بروسیا دورتموند در مه 2025. و همچنین پاسهای عمقی جذاب مثل پاس مقابل هایدنهایم در فصل گذشته.

ویرتس در شوتزنی هم بازیکن باثباتی است. 47% شوتهای او به چارچوب ختم میشوند و میانگین شوتزنی او در کل دورهی بازیاش بوندسلیگا، نزدیک به 2 شوت در هر 90 دقیقه بوده است. با توجه به تواناییهای ویرتس در تصمیمگیریهای درست، میانگین xG او به ازای هر شوت، 0.13 است (xG پارامتری است که میانگین کیفیت شوتها را اندازه میگیرد).
در بازی بدون توپ هم ویرتس با حرکات انفجاری مقطعی برای پرس حریف تلاش میکند و اغلب اوقات از فضای مرکزی بهسوی گوشهها یورش میبرد تا نگذارد حریف بتواند توپ را به کانالهای مرکزی برساند و خودش هم از شرکت در نبردهای یک در برابر یک خوشش میآید.
ویرتس در ادامه همان مصاحبه اضافه میکند:
از نظر فیزیکی، توانایی وارد شدن در نبردها را دارم. همه توانم را میگذارم تا تیمم برنده شود؛ پس همیشه خودم به دنبال دوئل هستم و به عقب زمین برمیگردم چون این هم بخشی از کمک برای موفقیت تیم است. میخواهم همیشه آنقدر بدوم که دیگر خسته شوم.
ویرتس چگونه میتواند لیورپول را بهتر کند؟
آرنه اشلوت در اولین فصل حضورش روی نیمکت لیورپول، از دومینیک سوبوسلای بیش از هر بازیکن دیگری در نقش هافبک تهاجمی بهره برد. با اینحال، ستارهی مجارستانی همه ویژگیهای آرمانی مربوط به این پست را به نمایش نگذاشته است.
سوبوسلای از ارکان کلیدی سیستم اشلوت بوده اما این فقط بهخاطر تواناییهایش حین مالکیت توپ نبوده بلکه او بازیکنی است که در حین مالکیت توپ و بدون آن، تحرکی بیوقفه دارد.
اشلوت در نشست خبری پس از پیروزی 4-1 مقابل ایپسویچ در ژانویه دربارهی او گفت:
او بازیکنی قدرنادیده است، البته نه از طرف من بلکه او بابت نقش مهمی که در تیم دارد، آنطور که باید مورد توجه قرار نمیگیرد و میزان دوندگیاش واقعاً شگفتانگیز است.
رانهای آندرلپ لیورپول بخش مهمی از حرکات تهاجمی آنها در فصل 25-2024 بوده و دوندگی فداکارانه سوبوسلای باعث میشد تا مدافعان حریف بهسوی او حرکت کنند و با باز شدن فضا برای نفوذ وینگرها به درون محوطه، آنها بتوانند توپ را به سوی تیر دور ارسال کنند.
با وجود ارزشمند بودن این دوندگیها، بازدهی سوبوسلای در کارهای تهاجمی 6 گل و 7 پاس گل در 35 بازی لیگ برتر بوده که این نشان میدهد جای پیشرفت بیشتری وجود دارد. این نکتهای است که اشلوت در ابتدای فصل هم به آن اشاره کرده بود:
«باید کاری کنیم سوبو در گلزنی و خلق موقعیت، مشارکت بیشتری داشته باشد. او در فصل پیش، فقط سه گل در لیگ زد و برای یک هافبک تهاجمی در لیورپول، این آمار باید ارتقا پیدا کند.»
از طرف دیگر، آمارهای اصلی ویرتس در بخش تهاجمی خیلی بهتر است؛ 21 گل و 23 پاس گل از ابتدای فصل گذشته بوندسلیگا، نشان از تأثیرگذاری بالای او در جلوی زمین دارد؛ البته باید تفاوت میان دو لیگ را هم در نظر داشت.
همه پاس گلها و گلهای غیر پنالتی فلوریان ویرتس در بوندسلیگای 25-2024
ویرتس و سوبوسلای، دو فوتبالیست متفاوتی هستند. ویرتس بازیکنی است که روی جزئیات ریز، لمس توپهای ظریف و پاسهای چشمنواز تمرکز دارد اما سوبوسلای بازیکنی است که با انرژی، دوندگی و قدرت بدنیاش شناخته میشود. هر دو مهارت بسته به نوع حریف میتوانند مؤثر واقع شوند اما در صورت پیوستن ویرتس به لیورپول، مهارتهای کنترل توپ و توانایی حمل توپ او، بُعدی تازه به خط حمله لیورپول میبخشد؛ لزوماً قرار نیست تحول ببینیم بلکه خط حمله لیورپول قرار است غنیتر شود.
اشلوت در فصل 25-2024 معمولاً با یک مهاجم نوک بازی کرد اما گاهی اوقات هم از سیستم 2-4-4 استفاده کرد که در آن دو هافبک تهاجمی به میدان رفتند؛ مثل مسابقه با منچسترسیتی در دسامبر 2024 که کرتیس جونز و دومینیک سوبوسلای پشت سر دو مهاجم قرار گرفتند. آزمایش آن روز، با موفقیت همراه شد و لیورپول یکی از بهترین نمایشهای فصلش را داشت اما اگر ویرتس در آن بازی حضور میداشت، احتمالاً منچسترسیتی با مشکلات عدیدهتری روبهرو میشد.

لیورپول از ساختاری بهره میبرد که حین مالکیت توپ، چهار مهاجمشان مقابل خط دفاع چهار نفره حریف قرار میگرفتند. در دیگر موقعیتها، لیورپول به بازیکنان عرضی زمین اجازه داد تا نقش فولبک را اشغال کنند، در حالیکه سوبوسلای در نقش مهاجم کاذب قرار میگرفت و جونز به عقب برمیگشت تا پشت به دروازه بازی کند. در دقیقه 17 بازی، جونز در حالی که بین خطوط سیتی جایگیری کرده بود، پاسی دریافت کرد.

او به شکلی غریزی چرخید و قصد داشت برای سوبوسلای پاس عمقی بفرستد اما منچسترسیتی توپ را قطع کرد و ضدحمله زد. در موقعیت مشابه، احتمالاً ویرتس ترجیح میداد با توپ جلو برود و با این کارش، یک ثانیه زمان اضافه به صلاح و سوبوسلای میداد تا بتوانند جایگیری درستی برای فرار بهسوی عمق داشته باشند.
نمونه خوبی از این کار را ویرتس در بازی نوامبر 2024 مقابل بوخوم نشان داد؛ جایی که با قرارگیری در بین خطوط، توپ را حمل کرد و برای فریمپونگ پاس گل ساخت؛ بازیکنی که در بایرلورکوزن بارها با او همکاری مؤثری داشته و حالا قرار است در لیورپول همتیمی شوند.

توانایی ویرتس در بازی در تمام نقشهای جلوی زمین، لایهای جدید از انعطاف تاکتیکی به تیم اشلوت اضافه میکند؛ بهطوری که تیم بتواند در جریان بازی یا فاصله میان بازیها، آرایش تهاجمیاش را بدون افت کیفیت تغییر دهد. یعنی چه در زمان عقب آمدن در مواجه با بلاکهای عقب زمین حریف و چه در بازی عرضی و حمل توپ انفرادی بهسوی جلوی زمین، ویرتس مهرهای کارآمد است.
در اولین فصل اشلوت روی نیمکت لیورپول، لیورپول بیشتر از طریق مهرههای عرضیاش گلزنی کرده و نه توسط مهاجم نوک. ویرتس میتواند در این الگو کاملاً جا بیفتد و نیاز به خرید مهاجم کلاس جهانی – که در بازار امروز کاری بسیار سخت است – را کاهش دهد. از طرف دیگر با توجه به سن پایین ویرتس، لیورپول میتواند خودش را برای دوران پسا صلاح که بهزودی 33 ساله میشود، بهتر آماده کند.
به قلم آناتاجیت راگورامان و مارک کری از وبسایت اتلتیک