طرفداری | در فصل 2019/20 فوتبال اروپا و در بحبوحه پاندمی کرونا، باشگاهی در قعر جدول لیگ ۱ فرانسه در آستانه فروپاشی ورزشی و اقتصادی قرار داشت؛ فروپاشی که با نیمه تمام ماندن رقابتهای لوشامپیونه و قطعی شدن سقوط، حالا بیش از همیشه به آنها نزدیک شده بود. تولوز که متعلق به چهارمین شهر بزرگ فرانسه است، به دلیل ساختار سنتی و اشتباه مدیریتی خود چندین سال در ثبات منفی عملکردی قرار داشت و حالا نیز خود را در دسته دوم فوتبال حرفهای فرانسه میدید.
با این حال در میان این تاریکی و ناامیدی، فرشته نجاتی از سرزمین عثمانها به بنفشپوشان لبخند زد. دیمین کومولی، مدیر ورزشی فرانسوی که سابقه کار در تاتنهام، لیورپول و آرسنال را داشت و به تازگی به تجربه ناموفق و ۱۸ ماهه خود در فنرباحچه پایان داده بود، از سوی مالکین جدید تولوز، کمپانی رد برد کپیتال پارتنرز، به عنوان مدیر تیم منصوب شد و رهبری ورزشی این باشگاه را برعهده گرفت.
با این حال برای کومولی، این انتصاب و وظیفه، با سایر عناوین شغلی که در طول زندگیاش با آنها روبرو شده بود متفاوت بود؛ او این بار با تصویر و ایدهای مشخص سکان مدیریت ورزشی را بر عهده گرفته بود. وی با شناخت عمیق از تحلیل داده، مدلسازی عملکرد و استعدادیابی علمی و با حمایت کامل مالکین آمریکایی، ساختاری مدرن و دادهمحور را برای اداره باشگاه طراحی کرد؛ ساختاری که تولوز را از اعماق تاریکی به فتح قله فوتبال ملی فرانسه رساند. او از همان ابتدا درباره برنامه راهبردی خود در مدیریت بنفشپوشان صریح بود و درباره استراتژی خود در تصمیمگیریهای مدیریتی گفت:
ما از داده استفاده میکنیم. اندازه و مقیاس تولوز هیچ ربطی به علاقه ما به استفاده از داده نداره. برای مثال به لیورپول و تاتنهام، فینالیستهای سال گذشته لیگ قهرمانان نگاه کنید؛ این تیمها با استفاده از داده بسته شدن.
در طی پنج سال حضور او در تولوز، این تیم از باشگاهی بیثبات در زمینه اقتصادی و ورزشی، به باشگاهی جذاب با فلسفهای مشخص و ثبات اقتصادی تبدیل شد. بنفشههای جنوب فرانسه که در تاریخ خود تنها دو بار رنگ قهرمانی در سطح ملی، آن هم در لیگ 2، را دیده بودند با مدیریت دادهمحور وی 1 بار دیگر هم به قهرمانی این رقابتها دست یافتند. با این حال اوج عملکرد باشگاه تحت هدایت کومولی در فصل سوم حضورش رقم خورد؛ فصلی که تولوز نهتنها جایگاهی میانه جدولی در لیگ ۱ فرانسه کسب و بقای خود را تضمین کرد، بلکه با شکست 5-1 نانت در فینال، برای نخستینبار در تاریخ خود فاتح جام حذفی فرانسه شد.
این قهرمانی تاریخی، نماد احیای تولوز بود؛ تیمی که تنها سه سال پیش در آستانه فروپاشی قرار داشت، حالا بر سکوی قهرمانی ایستاده بود. افزون بر این، قهرمانی در جام حذفی تولوز را پس از ۱۳ سال غیبت، دوباره به رقابتهای اروپایی رساند؛ اتفاقی که برای هواداران این تیم رویایی به نظر میرسید. نمایشهای درخشان این تیم در لیگ اروپا – بهویژه پیروزی 3-2 مقابل لیورپول – نهتنها شایستگیهای فنی تیم را به رخ کشید، بلکه نشان داد مدیریت دقیق و مدرن میتواند باشگاهی با امکانات متوسط را به سطح اول فوتبال اروپا بازگرداند.
کومولی در جشن قهرمانی تولوز در جام حذفی فرانسه
با تمام این تفاسیر، کومولی 53 ساله اکنون پس از پنج سال موفق در جنوب فرانسه، در آستانه انتصاب به عنوان مدیر ورزشی یوونتوس قرار دارد تا تجارب و رویکرد مدیریتی خاص را خود را برای بیانکونری به کار گیرد. ارزیابی عملکردی سیستم مدیریتی وی در تولوز، تصویری ابتدایی از آنچه طرفدران بانوی پیر میتوانند از او انتظار داشته باشند ارائه میدهد که این مورد در ادامه این مطلب در چارچوب دو مفهوم فلسفه مدیریتی ورزشی و ضعفهای عملکردی وی نمود پیدا میکند.
فلسفه مدیریت ورزشی
کومولی در بحث فلسفه بازی، رویکردی انعطاف پذیر دارد. برخلاف بعضی از مدیران ورزشی که علاقه و تمایل بسیار به استفاده از یک سبک بازی خاص دارند، کومولی شخصی است که به هیچ سبک خاصی وابسته نیست و خود را با سبکی وفق میدهد که بتواند با توجه به منابع موجود، موفقیت را برای تیم به ارمغان آورد. برای مثال دو قهرمانی که تولوز در دوران مدیریت وی بدست آورد به طور گستردهای وابسته به سرمربی منتخب او، فیلیپ مونتانیه بود. کومولی با بهرهگیری از تحلیل دادهها و الگوریتمهای عملکردی، فیلیپ مونتانیه را بهعنوان سرمربی منصوب کرد که این انتخاب بر اساس ارزیابی تواناییهای بالای مونتانیه در ارائه بازی مالکانه و تهاجمی صورت گرفته بود؛ سبکی که با فلسفهی جدید باشگاه برای بازگشت به سطح اول فوتبال فرانسه همراستا بود.
مونتانیه نیز با استقبال از این رویکرد، آن را با فلسفهی خود در زمینهی اجرای بلوک بالا (پرس از جلو)، کنترل بازی از طریق مالکیت توپ و تأکید بر سبک تهاجمی همراستا دانست. نتایج این همکاری بهسرعت نمایان شد؛ تحت هدایت مونتانیه، تولوز در فصل 2021/22 با ثبت ۸۲ گل، رکورد جدیدی در تاریخ لیگ ۲ فرانسه بهجا گذاشت، بهعنوان قهرمان به لیگ ۱ صعود کرد و در فصل بعد نیز قهرمان جام حذفی شد. پس از خروج مونتانیه از تولوز، کومولی مجددا با استفاده از داده اقدام به استخدام کارلس مارتینز نوول اسپانیایی کرد که به نسبت مونتانیه، سبک بازی متعادلتری ارائه میدهد؛ سبکی که به ثبات تولوز برای بقا و تبدیل شدن به تیمی میانه جدولی در لیگ فرانسه کمک شایانی کرده است. در کل، مدیر فرانسوی تعصبی به هیچ فلسفه بازی خاصی ندارد و با توجه به سبک متداول ایگور تودور که شامل اعمال پرس شدید و ارائه بازی تهاجمی است و شناخت کومولی از او در دوران فعالیتش در مارسی، احتمال ماندگاری مرد کروات بر روی نیمکت بیانکونری در آغاز راه وی در تورین وجود دارد.
کومولی در کنار فیلیپ مونتانیه
در بحث جذب بازیکن و شکل دادن ساختار تیم، کومولی به ترکیب تجربه و استعداد اعتقاد دارد. در زمان فعالیت در تولوز، همانند تصمیمگیری در ارتباط با سرمربی، تصمیمهای مرتبط با جذب بازیکن نیز بر اساس بینشهای ارائه شده داده انجام میشد. این اتفاق موجب شده بود تا تولوز در مبادی عجیب و نامتعارفی به دنبال جذب بازیکنان مستعد و کم هزینه باشد. به عنوان نمونه، الگوریتمهای دادهمحور کومولی او را به سوی جذب برانکو فن دن بومن هلندی با مبلغ 350 هزار یورو از خرافسخاپ هلند هدایت کرده بودند؛ بازیکنی که یکی از ارکان اصلی هر دو قهرمانی تولوز در دوران حضور مدیر فرانسوی در جنوب فرانسه بود و در نهایت هم این تیم را به مقصد آیاکس هلند ترک کرد. ریس هیلی از ام کی دانز انگلستان و استین اسپرینخس از لفسکی صوفیه بلغارستان هم که هر کدام با مبلغ ناچیز 500 هزار یورو جذب شده بودند نقش پررنگی در به ثمر رسیدن برنامه ورزشی کومولی در تولوز ایفا کردند.
با وجود فعالیت مستمر دادهمحور برای جذب بازیکن، کومولی همچنین اعتقاد راسخی به استفاده از بازیکنان جوان تیمهای پایه تولوز و اضافه کردن آنها به تیم اصلی داشت؛ اعتقادی که منجر به شکوفا شدن استعدادهایی همانند امین عدلی، گیام رست، ناتان انگومو، مانو کونه، فارس شعیبی، کریستین ماویسا، بافوده دیاکیته و آنتونی روو که همگی اکنون در سطح اول فوتبال اروپا فعالیت میکنند، شد. در میان بازیکنان مذکور، تمامی آنها به جز گیام رست، به سایر تیمها فروخته شدند و برای تولوز سود مالی به همراه داشتند. در دوران 5 ساله کومولی، ثبات در ترکیب تیمی، و حضور بازیکنان مستعد و باتجربه در کنارهم که بهدقت انتخاب شده بودند، تولوز را به یکی از جذابترین تیمهای فعال در لیگ فرانسه تبدیل کرده بود.
گیام رست، سنگربان جوان و 20 ساله تولوز
نکته قابل توجه دیگر این است که استفاده از داده برای کومولی در جذب بازیکن و مربی خلاصه نمیشود و شکل دادن ساختار ترکیب اصلی مورد دیگری است که او در آن از داده بهره میگیرد. برای مثال، در هنگام صعود تولوز به دسته اول، ماکسیم دوپه، سنگربان اصلی این تیم به دلیل آن که الگوریتمهای داده محور، او را نامناسب برای فعالیت و ثبت عملکرد مثبت در لیگ 1 ارزیابی کرده بودند، از تیم کنار گذاشته شد و به فروش رفت.
در قلب این تمایلات و موفقیتها، فلسفه مدیریتی کومولی قرار دارد؛ مدیری که باور دارد فوتبال امروز بدون تحلیل دقیق دادهها، بدون درک اعتقاد به تلفیق تجربه و استعداد، و بدون ساختارهای علمی تصمیمگیری، نمیتواند به موفقیت پایدار دست یابد. او در تولوز نهتنها ساختار فنی تیم را بازآرایی کرد، بلکه فرهنگ سازمانی باشگاه را نیز متحول ساخت. این ویژگی مدیر فرانسوی در شکل دادن ساختار تیم به احتمال بالا در تورین نیز نمود پیدا خواهد کرد اما با توجه به منابع بیشتری که یوونتوس در اختیار دارد، میتوان انتظار داشت که رویکرد وی به رویکردی پیچیدهتر و عملگراتر تبدیل گردد.
نقاط ضعف عملکردی
در کنار موفقیتهای چشمگیر دیمین کومولی در بازسازی تولوز با رویکرد دادهمحور، برخی چالشها و انتقادات نیز به عملکرد او وارد است. یکی از مهمترین این انتقادات، مربوط به خریدهای ناموفقی است که با تکیه بر تحلیلهای آماری انجام شدند و نتوانستند انتظارات را برآورده کنند. در حالی که برخی خریدها مانند برانکو فن دن بومن، تیس دالینخا، و ریس هیلی موفقیتآمیز بودند، چندین مورد نیز وجود داشت که بازیکنان جذبشده عملکرد مطلوبی نداشتند و در نهایت بدون آورده مالی و یا فنی تیم را ترک کردند. به عنوان نمونه، ولیکو بیرمانسویچ که با انتظارات فراوان و مبلغ 3 میلیون یورو و از مالمو سوئد جذب شده بود عملکرد ناموفقی در دوران حضورش در فرانسه داشت و در نهایت با ضرر 700 هزار یورویی به اسپارتا پراگ جمهوری چک فروخته شد.
علاوه بر این، مدیریت قراردادهای بازیکنان نیز یکی از نقاط ضعف آشکار مدیر فرانسوی در تولوز بود. برخی از بازیکنان کلیدی تیم، مانند استین اسپرینخس، ریس هیلی و برانکو فن بومن، بدون تمدید قرارداد و بهصورت رایگان باشگاه را ترک کردند. بازیکنانی مانند بافوده دیاکیته و آنتونی روو نیز با نزدیک شدن به پایان قرارداد خود به اجبار با مبالغ اندک به سایر باشگاهها فروخته شدند. این موارد نهتنها از نظر فنی به تیم آسیب زد، بلکه از نظر مالی نیز فرصتهای درآمدزایی از طریق فروش این بازیکنان از بنفشهها گرفت.
در مجموع، هرچند رویکرد دادهمحور کومولی در بسیاری از موارد به موفقیتهای بزرگی برای تولوز منجر شده است، اما چالشهایی مانند جذب بازیکنان ناموفق و مدیریت قراردادهای بازیکنان نشان میدهد که برای دستیابی به پایداری و موفقیت بلندمدت، نیاز به بهبود در این زمینهها برای تعالی عملکردی همچنان موجود است.
جمعبندی
به طور کلی، چشمانداز مدیریت کومولی در تورین بسیار متفاوت تر از سایر مدیران ورزشی است که هواداران یوونتوس شاهد عملکرد آنها در راس استراتژی ورزشی این باشگاه بودهاند. کومولی انقلابی را از فرانسه به ایتالیا میآورد که باوجود نامتعارف بودن، توانسته چالشهای اقتصادی که باشگاههای فرانسوی با آن روبرو هستند را خلع سلاح کند و از یک باشگاه درهم شکسته، یک تیم با ثبات ورزشی و اقتصادی بسازد. باید منتظر ماند و دید که این رویکرد موفق در ایتالیا به چه شکل تکامل پیدا میکند و آورده نهایی آن برای بیانکونری و طرفداران آن چیست.