REAL MADRIDاول بگم روحش شاد
دوم بگم حق باشماست،حالا که بحثش شده من یه خاطره ای دارم که بگم
یه روز صبح اسنپ گرفتم،راننده گفت یه سری کاغذ و وسیله جلوعه اگه میشه عقب بشین.تا مقصد حدود نیم ساعت فاصله داشتیم.ساعت ۴ و ۴۵ و این موقعها بود تقریبا.
یکی از عقب بوق میزد و میخاست سبقت بگیره راننده راه نداد بهش. بعد که راه داد اومد جلوی ماشین و پیاده شدن از ماشین.۳ تا آدم گولاخ و هیکلی که معلوم بود مست بودن.
شیشه راننده پایین بود شروع کردن مشت و لگدزدن.پیاده نشدیم ولی تاحد مرگ کتکش زدن .منم ترسیده بودم که یوقت چاقویی چیزی نداشته باشن که بکشنش .
دیدم صندلی عقبو باز کرد و یه مشت به من زد که جاخالی دادم :) در و بست .
بهش قبلش هشدار دادم که راه بده تا برن و درگیرنشو.گفت چیزیت که نشد .گفتم نه.گفت شانس اوردم خانم نبودی وگرنه بیچاره بودم.
پلاک هم نتونستیم برداریم.این اتفاقو برای خونواده هم تعریف نکردم که بترسن ولی اگه چاقو داشتن احتمالا میکشتنمون بی شرفا ...