Football Lifeشاید براتون جالب باشه داستانش
ناصر از من خواست به قتل اعتراف کنم تا آبرویش حفظ شود؛ وی به من گفت برای گرفتن رضایت از اولیای دم یعنی دو پسرش و پدر و مادر لاله تمام سعی خود را خواهد کرد و از طرفی من نمیتوانستم مردی را که اینقدر عاشقش بودم، این طور خار ببینم.
من فقط به خاطر اینکه ناصر بیشتر از این اذیت نشود، به این قتل اعتراف کردم. اما بعد از اعتراف من ناصر بی تفاوت نسبت به قولی که به من داده بود تقاضای قصاص کرد.