سلام ی روز بستنی خوردم بعد بستنیو ک خوردم گشنم شد
رفتم رستوران همبرگر بخورم برزیل سیتی زنگ زد گفت وایسا همبرگر نخور
گفتم چرا
گفتش دارم میام خونتون
گفتم خونمون چیکار داری
گفت وسایل قورمه سبزی آوردم قورمه سبزی بار بذارم
من بدو بدو خودمو رسوندم خونه
تا درو واسش باز کنم ولی دیدم خودش زودتر از من رسیده
تعجب کردم بعد نقابشو درآورد فهمیدم برزیل سیتی همون مرد عنکبوتیه
بعد برزیل سیتی سریع لوبیا ها رو ریخت تو بشقاب و سبزی رو بار گذاشت من خوشحال شدم و گفتم ولی قورمه سبزی خیلی طول میکشه میذاشتی همبرگرمو میخوردم
بعد برزیل سیتی برام فیلم کاراگاه پشندی گذاشت و سرگرم شدم
یدفعه از تو کانال کولر ی سوسک پرید بیرون بعد برزیل سیتی گفت برو کنار میخاد گازت بگیره بشی مرد سوسکی این از همون مافیاست
برزیل سیتی شروع کرد گریه کردن گفتم چ دل مهربونی داری چون سوسکه از پنجره پرت شد پایین دلت برای سوسک هم سوخت داری گریه میکنی
بعد برزیل سیتی گفت نه بابا داشتم پیاز رنده میکردم
بعد تازه برزیل سیتی زیر گاز رو روشن کرد منفجر شد ولی کاراگاه پشندی بمب رو خنثی کرد
برای همین دیگه منفجر نشد
بعد فهمیدیم مورینیو خواسته خونه رو منفجر کنه چون پیام مورینیو به صورت تصویری پخش شد بای بای میکرد چون فکر میکرد کارمون تمومه نمیدونست بمب خنثی میشه
بعد برزیل سیتی گفت گولش بزنیم
و مقداری از قورمه سبزی براش بفرستیم بعد مورینیو فکر کرد یکیبراش قورمه درست کرده گفت آخ جون قورمه سبزی خیلی دوست دارم
ولی والدز کبیر پشت در بود و گفت قورمه سبزی میخواستی بیا عوضش قورمه زردی برات آوردم و شله زرد پرت کرد تو صورت مورینیو
مورینیو گفت خخخخ خیلی هم خوشمزست و زبونشوکشید دور صورتش شله زرد میخورد
ولی بعد همه خبرنگارا جمع شدن ازش عکس گرفتن و به جای آقای خاص لقب اقای شله زردی گرفت و مربی سپاهان شد