میدونم بدترین بودم
اینقدر زدم از زمین دورم
اگه گفتم نمیخوامت عصبی بودم
حالا میدونی که پشیمونم
منو ببخش
نگو نمیخوام ببینمت
نگو نمیخوام ببینمت
آسمونم
از روحمم تاریک تره
من جونمم پات میدم بیب
صدا تو از پشت خط یه لبخند به لب من
تو سرم فکرای بد به یاد شبای قبل
میکردیم فرار از همه تا باشیم برای هم
تو هم یه گوشه تخت معتاد گرمای تنت
تو وقتی میری از خونه دل من بدجور آشوبه
بمیرم تو بغلت آغوشت هست آشیونه
صدا تو آرام بخشه رگ خوابه دردو میدونه
خنده هات آب رو آتیش برای منه دیوونه
با تو میگذرن ثانیهها تند
با تو آزاده عریانه روحم قافیههام لخت
من که ندارم ترس از هر چی سر راهمونه
چون که دلت توی بازی ما حکم
دستامو گرفتی تا صبح روی شونههام خوابی
وقتی هوا تو هست من خوبم خانم پاییز
کشتی تنهاییمو وقتی بهم لباتو دادی
با اینکه دورم از تهران نیست با تو تا خونه راهی
منو ببخش
نگو نمیخوام ببینمت
نگو نمیخوام ببینمت
آسمونم
از روحمم تاریک تره
من جونمم پات میدم بیب
میگی تایپتم هر سری به من
دیوونهی وایبتم شب بریم یه ور
های مث کایب بشیم لم بدیم بهم
نیستی هم باید افتری بدم
دلم تنگ میشه برات
نیستی یه حس بی رحمی میده شبام
میای بوم زندگی رنگ میشه برام
حسای منم آهنگ میشن برات
از همون اول همون اول
همو بغل کردیم بودیم همو بلد
حرف تک تک دوستامون همه غلط
تهش فقط خواستن کنن منو ازت دور
ولی من عاشق موی خرمنت
بوی گردنت بهونه کردنت
تو مود خوب اول تا مود بعدنش
تنها بحثمونم سر خونه رفتنه
ما با هم تا تهشو رفتیم
بالاترو برنگشتیم
نمیذارم بارونی شن اون چشای آسمونت
اون چشمات یه آینه واسم
شب توشون ستارهها جمع
الماسن کوه نورن و چشای آسمونت
منو ببخش
نگو نمیخوام ببینمت
نگو نمیخوام ببینمت
آسمونم
از روحمم تاریک تره
من جونمم پات میدم بیب