طرفداری | سرخیو راموس، اسطوره باشگاه رئال مادرید و تیم ملی اسپانیا، بار دیگر علاقهاش به موسیقی را نشان داد و با انتشار آهنگ جدید خود با نام «سیبلس» در تاریخ ۳۱ اوت، توجه زیادی را در شبکههای اجتماعی به خود جلب کرد.
به گزارش آاس، این ترانه بازتابی از احساسات شخصی راموس نسبت به جداییاش از رئال مادرید پس از ۱۶ سال حضور در این تیم است. او در متن آهنگ بارها عشقش به باشگاه را یادآوری میکند، از گل تاریخی دقیقه ۹۳ به اتلتیکو مادرید در فینال لیگ قهرمانان اروپا نام میبرد و در عین حال از کمتوجهی مدیران باشگاه در روزهای پایانی حضورش گلایه میکند.
راموس همزمان با انتشار این تکآهنگ در یک لایو اینستاگرامی جزئیات بیشتری را درباره فعالیتهای موسیقاییاش بیان کرد و گفت:
در سالی که در سویا بازی میکردم، مشغول ضبط موسیقی بودم. قصد دارم در طول امسال آهنگهای بیشتری منتشر کنم؛ هم کارهای انفرادی و هم همکاریهایی که مطمئنم خوشتان خواهد آمد.
او تأکید کرد موسیقی همیشه جایگاه ویژهای در زندگیاش داشته است:
همیشه بخشی از من بوده، راهی برای بیان احساساتم.
سکانسهایی از موزیکویدیوی آهنگ سیبلس از سرخیو راموس
مضمون «سیبلس»
راموس درباره محتوای این آهنگ گفت:
سیبلس روایت جدایی من از رئال مادرید است؛ تمام سالهایی که در این باشگاه گذراندم. دوران حضورم در مادرید فراموشنشدنی است؛ پیوندی کامل. همیشه احساس میکردم یک مادریدیستا هستم و افتخار میکنم که بازوبند کاپیتانی را بر بازو بستهام. رئال مادرید برای من مثل یک دانشگاه بود؛ هم در زندگی شخصی و هم حرفهای رشد کردم.
در بخشی از متن ترانه، او میخواند که هیچگاه قصد رفتن نداشت:
همه چیز یک رؤیا بود تا وقتی مجبور شدم بیدار شوم. زندگی به تو نشان میدهد هیچکس غیر قابل جایگزین نیست.
راموس همچنین از تلخی جداییاش میگوید:
مرا فراموش کردی، کنار گذاشتی، بدون اینکه اجازه انتخاب داشته باشم. بیآنکه اجازه تصمیمگیری داشته باشم؛ و این بیش از همه مرا میسوزاند.
اما با وجود همه اینها، باز هم با دل و جان برمیگردم،
بخشی از متن ترانه «سیبلس»
چیزهایی بود که به تو ندادم و هنوز هم دلم را میسوزاند.
من هرگز نخواستم بروم، تو از من خواستی پرواز کنم.
برای تو جنگیدم، دوستت داشتم و از تو دفاع کردم...
با خون و عرق برایت جنگیدم، روزهای شیرین و تلخ را با تو گذراندم.
امیدوارم حالت خوب باشد، حتی اگر بدون تو حالم بد است.
تو مرا دوست داشتی و من تو را، اما همیشه یکی بیشتر بها میدهد.
همه چیز مثل رؤیا بود، تا وقتی که مجبور شدم بیدار شوم.
من بر سرت تاج گذاشتم، و تو بال بر دوشم نهادی.
اما نمیدانستم آن بالها فقط برای دور کردنم بود.
حالا که به تو نگاه میکنم، هنوز همانقدر زیبا هستی.
زندگی به آدم یاد میدهد که هیچکس غیر قابل جایگزین نیست.
یک بازی ۹۰ دقیقه طول میکشد، و من برایت ۹۳ دقیقه بخشیدم.
هرگز از تلاش خسته نشدم، این داستان یک افسانه بود.