طرفداری | علیرضا مُهمدی سومین مدالش را در جهانی ۲۰۲۵ زاگرب گرفت، او دور اول ۱۱-۳ دنیل الکساندروف بلغار که جایگزین سمن نوویکوفِ قهرمان المپیک شده بود را شکست داد. در ادامه آسان ژانیشوف قرقیز را ۶-۳ شکست داد و ۶-۳ از سد دیوید لوسونچیِ قهرمان جهان از مجارستان گذشت. در فینال، اما درحالیکه مبارزهاش اشتباه داوری داشت، ۴-۳ به الکساندر کوماروف صربستانی ۴-۳ باخت و در سومین فینال متوالیاش، سومین مدال نقره را گرفت.او سال ۲۰۲۳ برای اولین بار به عضویت تیم ملی درآمد و در وزن ۸۲ کیلوگرم نقره جهانی گرفت. سال ۲۰۲۴ در المپیک به مدال نقره ۸۷ کیلوگرم رسید.
کشتیگیر ایذهای بعد از باخت در فینال، صحنه ناراحتکنندهای را رقم زد، از ناراحتی بر سر و صورتش میکوبید. علیرضا مُهمدی نایبقهرمان جهان و المپیک، مرد سه مداله کشتی فرنگی ایران با ۲۳ سال سن، گفتگوی جالبی را با خبرگزاری آنا انجام داده است که با هم میخوانیم:
آن صحنهای که بعد از فینال خلق کردی، دل خیلیها را به درد آورد. چقدر این نقره برایت درد داشت که آنطور بر سر و صورتت میکوبیدی.
اول خیلی حالم خراب شد که من چند ماه قبل این کشتیگیر را برده بودم.
داوریات که مشکل داشت، ولی قبول داری از تو توقع میرفت اصلا اجازه ندهی کار با کوماروف اینقدر نزدیک پیش برود که بتوانند اعمال نفوذ کنند؟
من باید هم رئیس اتحادیه جهانی، هم داوران و هم خود کشتیگیر را، یعنی همه را با هم یک جا میبردم، این را بعدش فهمیدم.
بگذار به قبلتر برگردیم. به جایی که تازه جوانانت تمام شد و تو از همان وقت مدعی بزرگسالان شدی.
سال ۲۰۲۲ قهرمان جوانان جهان شدم و بعد به امیدها رفتم، اما آنجا اوت شدم.
بعد از طلای جوانان جهان وقتی دو سه ماه بعد از امیدهای جهان اوت شدی، نگاهها کمی از تو برگشت.
همین اتفاق تا حدودی افتاد. از مسابقات جوانان جهان که برگشتیم پایم خراب بود، پارگی رباطم تشدید شد.
این آسیبدیدگی چند سال است که با تو بوده، این بار قصد جراحی نداری؟
شاید. چند روز دیگر دکتر MRI را خواهد دید، شاید امسال جراحی کنم. آن وقت، اما تصمیمم جراحی نبود، میخواستم مسابقه بروم. بعد از جوانان دو هفته استراحت کردم و پایم خوب نشده بود که به اردو رفتم. فقط فیزیوتراپی میکردم و تمرین کشتی نداشتم که به امیدهای جهان رفتم. آنجا باختم و کارم سخت شد، به من شک کرده بودند که کشتیام بالا و پایین دارد. خودم، اما میدانستم کشتیام این نیست و آنجا تمرین نداشتم. به خاطر همین باید همه جا کشتی میگرفتم. لیگ و مسابقات کشوری و بعد فیکس شدم. پژمان پشتام که عنواندار جهان بود را بردم. انتخابی ما در کرواسی بود. از پشتام عقب بودم، ۱۲ ثانیه آخر کمرگیری کردم و نتیجه برگشت. خیلی به این فکر میکنم که اگر آن کمر را نگرفته بودم شاید هیچ کدام این اتفاقات برای من نمیافتاد. کل زندگیام از همانجا عوض شد.

سال ۲۰۲۳ با پسرعمویت ایمان، هر دو ملیپوش بزرگسالان شدید. باتوجه به ارتباط روحی نزدیکتان و اینکه با هم بزرگ شدهاید، این نگرانی مطرح بود که بعد از باخت ایمان محمدی به تیبیلوف و حذف شدنش، این روی کار تو در بلگراد تاثیر منفی بگذارد.
خیلی برای ایمان گریه کردم. رفتم به اتاقش و با هم گریه کردیم، اما آن سال فشاری روی من نبود. سال اولم بود و انتظار از من زیاد نبود. تازه ۲۰ ساله بودم و خداراشکر مدالم را گرفتم (نقره ۸۲ کیلو). بعد هم خودم خواستم به ۸۷ کیلو بروم که این کمی حاشیهساز شد.
تصمیم خیلی درستی، در زمان مناسبش گرفتی. اینکه دیگر وزن کم نکنی و برای المپیک خیلی زود به ۸۷ کیلو بروی. جهانی ۲۰۲۳ برای ۸۲ کیلو چقدر کم میکردی؟
همان موقع که ۸۲ کیلو گرفتم ۸۹-۹۰ کیلو بودم. خودم همان وقت میدانستم میتوانم در ۸۷ کیلو روی سکو باشم، حالا نمیگویم قهرمانی، ولی در حد مدال خودم را میدانستم. آن هم در وزنی که همیشه ۴-۵ مدعی طراز اول دارد و سخت است یک کشتیگیر جوان که تجربه بزرگسالان ندارد، روی سکوی بزرگسالان جهانش بیاید. خدا خیلی کمکم کرد با وجود وزن زیادی که برای ۸۲ کم میکردم، سال اول دست خالی از جهانی برنگردم. بعد با نظر مربیانم ملکمحمد بویری و طالب نعمتپور و مشاورهای که از بزرگان گرفتم، آمدم به ۸۷ کیلو. گفتند باید در مسابقات کشوری کشتی بگیری.
درحالیکه عنواندار وزن ۸۲ کیلوگرم جهان بودی.
بله، گرفتم، چون باورم این بود هر کسی مدال میخواهد باید همه را باید ببرد. سطح مسابقات کشوری آن زمان هم خیلی بالا بود. حسین نوری، ناصر علیزاده، محمودی و ... همه بودند. بعد رفتم کرواسی و آنجا برای گزینشی المپیک انتخاب شدم.
باز هم کرواسی. اینجا استارت ملیپوش شدن سال دومت را زدی.
البته هنوز ملیپوش نشده بودم، قرار بود به گزینشی بروم و اگر سهمیه را میگرفتم، ملیپوش المپیک میشدم.
تو در وزنی سهمیه گرفتی که ما دوره قبلی سهمیهاش را نگرفته بودیم، مدالش را هم نداشتیم. درحالیکه تازه هم به وزن جدید آمده بودی و بعد در المپیک فینالیست شدی. چند روز قبل با مربیات (ملکمحمد بویری) حرف میزدم، گفتم چه اتفاقی واقعا از شبی که علیرضا فینالیست میشود تا فردایش که در فینال روی تشک میرود، میافتد که او فینال را مثل کشتیهای مقدماتی و نیمهنهاییاش پیش نمیبرد.
چیز خاصی نیست، طبق روال عادی پیش میروم. حریف فینال المپیکم را فکر نمیکردم اینقدر خوب باشد. البته که در هر سه فینالم اشتباه زیاد داشتم. باید بیشتر روی کارم و اجرای بهتر فن تمرکز کنم و کماشتباهتر فینال را پیش ببرم.
به نوعی خودت در فینال با کوماروف صرب اجازه خوش رقصی داوران برای رئیس صربستانی اتحادیه جهانی را دادی.
من فکر میکردم در خاک میتوانم امتیاز بگیرم ولی او زرنگی کرد و خودش را به خط زون رساند. من در خاک ضعف دارم، باید بیشتر کار کنم. اگر بخواهم با این روش جلو بروم کار خیلی برایم سخت میشود و شاید حتی مدال هم نگیرم. به همین دلیل خیلی مهم است که این نقص را برطرف کنم.

واکنش تو بعد از باخت در فینال نمایش یک رنجِ عمیق بود. امیر قاسمی منجزی میگفت بختیاریها در عزای عزیز مویه میکنند و حرکت تو، او را یاد رنجی انداخته که گویی عزیز از دست دادهای.
من با تمام وجودم میخواستم این فینال را ببرم. خیلی سخت است که کشتی دست آدم باشد و بعد ببازد. فشار روی من زیاد بود. همه انتظار داشتند ببرم و طلا بگیرم. وقتی کشتی را واگذار کردم ناراحتی شدید من، آن واکنش غیرارادی را به همراه داشت.
یادم هست قبل از مسابقات هم عزیزی را از دست داده بودی.
یک ماه قبل از اعزام، یکی از عموهایم فوت کرد. خیلی کشتی دوست داشت و برای مسابقات میآمد. دلم میخواست با طلایی که میگیرم اقوام را بعد از درگذشت عمویمان کمی از غصه دور کرده و خوشحالشان کنم ولی نشد. سالهای بعد جبران میکنم.
جهانی ۲۰۲۳ با پسرعمویت ایمان بودی و جهانی ۲۰۲۵ برادر ایمان، عارف در عضویت تیم ملی قطر بود. باز هم یک مسابقه دیگر با آنها بودی.
من و عارف با هم زیاد وقت میگذارنیم. وقتی پسرعموها و یا اساسا همشهری و هماستانیهایت در تیم ملی هستند، انگار پشت سرت ستون داری و به آن تکیه دادهای. هرچند همهی ما در تیم ملی یک تیم و مثل اعضای یک خانودهایم. شیراز و خوزستان و مازندران، همه تاج سرند، همه بچهها مثل برادرهای خودمند.
کشتی فرنگی در ایذه و اندیمشک مثل کشتی آزاد در جویبار است، همه بچهها انگار چند راه بیشتر پیش رویشان نیست، یکی از آنها هم کشتی است.
اینجا شرایط سخت است، راه بچهها برای تامین مخارج زندگی رفتن به عسلویه برای کارگریست. چون صنایع نیست، کار نیست. جوانها بیکارند و برای آنکه معیشت خود و خانواده را تامین کنند، باید به مناطق صنعتی بروند. کار ساختمانی، جوشکاری و اساسا کارگری. من خانوادهام ورزشی بودند، خدا کمکم کرد سمت کشتی آمدم و ماندم. اگر به این مسیر نمیرفتم، شاید کارگر عسلویه بودم.
مربیات چقدر نقش داشت که تو این مسیر را خوب طی کنی؟
ملکمحمد بویری مرد بسیار زحمتکشیست. فکر میکنم هیچ جای جهان سابقه نداشته ۵ شاگرد یک مربی همزمان در مسابقات جهانی حاضر باشند. من و علی احمدیوفا و پیام احمدی در تیم ایران، شاهین بداغی و عارف محمدی در تیم قطر، همه شاگرد بویری و عضو باشگاه سیناصنعت ایذه بودیم. او از خونش، از جانش برای شاگردانش مایه میگذارد. بعد که فینال را باختم، آنقدر ناراحتی او اذیتم کرد که خودم را کنترل کردم که آقا ملک بیشتر از این غصه نخورد.
و کادرفنی تیم ملی؛ استقبال در فرودگاه خوزستان و وعدههایی که به قهرمانان استان داده شد.
کادرفنی تیم ملی هم دستشان درد نکند. برای تیم خیلی زحمت کشیدند. من از همه کسانی که کمکمان کردند، ممنونم. از کادرفنی، تیم ملی، هلدینگ خلیجفارس بابت استخدامم در یک سال اخیر. مردم و مسئولانی هم که به فرودگاه آمدند، دستشان درد نکند، از همه آنها ممنونم. دو سکه دادند و وعده یک قطعه زمین در اهواز، همچنین گفتند بچههایی که استخدام نیستند را در شرکت ملی حفاری ایران استخدام میکنند که خبر خوبی بود. مراسم استقبال مردم ایذه هم امشب (پنجشنبه، این مصاحبه روز گذشته از مُهمدی گرفته شد) برگزار میشود. قدرشناس همه محبتهای مردم خوبمان هستم.