بله، بر اساس شواهد موجود از ۱۰ ماه نخست دوره دوم ریاست جمهوری دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۵، و تحلیلهای اخیر مورخان و دانشمندان علوم سیاسی، میتوان گفت که اقدامات او بهطور فزایندهای با ویژگیهای فاشیسم و استبداد همخوانی دارد. این اقدامات دیگر در حد سیاستهای راستگرای افراطی نیستند، بلکه تلاشی سازمانیافته برای شکستن نظام دموکراتیک و جایگزینی آن با حکومتی شخصمحور هستند.
مطالبی که در خصوص اکتبر ۲۰۲۵ ارائه شد، تشدید این روند را بهوضوح نشان میدهد.
۱. اصل دیکتاتوری: استفاده از «وضعیت استثنایی» و دشمنتراشی
ستون فقرات این روند، اتکای ترامپ به مفهوم «وضعیت استثنایی» برای توجیه اقدامات غیرقانونی و فراتر از اختیارات است. این روش ریشه در اندیشههای کارل اشمیت، حقوقدان مرتبط با نازیها، دارد که میگوید: «حاکم مطلق کسی است که در مورد استثنا تصمیم میگیرد.»
دشمن داخلی و خشونت قانونی: دولت ترامپ با امضای یک فرمان ریاست جمهوری، هدف خود را مهار آنچه «شبکه تروریستی داخلی چپگرای افراطی» نامیده، اعلام کرد. پیت هگست این اقدام را «اولین تلاش همهجانبه دولتی برای برچیدن تروریسم چپگرا، برچیدن آنتیفا» در تاریخ آمریکا خواند.
«حمله مستقیم به آزادی بیان»: تیموتی اسنایدر، مورخ برجسته، این اقدام را «حمله مستقیم به آزادی بیان» توصیف میکند. او هشدار میدهد که ساختن یک توطئه نامرئی چپگرا، شبیه روش هیتلر و استالین است، که به حکومت اجازه میدهد «فکر و عمل» هر کسی را به این توطئه وصل کرده و پیگرد قانونی کند.
پیگرد مخالفان سیاسی: اعلام جرم علیه جیمز کومی، مدیر سابق افبیآی، نشان میدهد که قوه مجریه از قانون برای «پیگرد دشمنان شخصی» استفاده میکند. اسنایدر این اقدام را عقبنشینی از حاکمیت قانون و گشایش «تکههای کوچکی از استبداد شخصمحور» میداند.
۲. نظامیسازی و تخریب ارکان دموکراسی
در ۱۰ ماه نخست سال ۲۰۲۵، دولت ترامپ با سرعت بیسابقهای اقدام به نظامیسازی فضای داخلی و سیاسی کردن ارتش کرد، که هر دو از اصول اصلی رژیمهای غیردموکراتیک هستند.
ارتش علیه شهروندان: ترامپ در سپتامبر و اکتبر ۲۰۲۵، نظامیان و گارد ملی را به شهرهایی چون لسآنجلس، شیکاگو، و پورتلند اعزام کرد. او در دیدار با مقامات نظامی اعلام کرد: «ما باید از برخی از این شهرهای خطرناک به عنوان زمین تمرین برای نظامیان خود استفاده کنیم» و آمریکا «از درون مورد هجوم قرار گرفته است.»
هدف: «تغییر رژیم»: اسنایدر در تحلیل این سخنرانیها گفت، این اقدام دیوانهوار از نظر امنیتی (جمع کردن همه فرماندهان در یک مکان) نشان میدهد که ترامپ و هگست باور دارند که «نیروهای مسلح ما اساساً باید برای اجرای تغییر رژیم در داخل ایالات متحده استفاده شوند.»
تهدید به شکست ارتش: اسنایدر معتقد است که تلاش برای وادار کردن ارتش، که اصولاً یک نهاد شایستهسالار و متعهد به قانون اساسی است، به اجرای این مأموریتهای داخلی غیرقانونی، «نه تنها باعث از هم گسیختن نیروهای مسلح، بلکه باعث از هم گسیختن جمهوری خواهد شد.»
۳. «سیاست قساوت» و بیمسئولیتی
رفتار پلیس فدرال در سال ۲۰۲۵، با نمایش عمومی خشونت و بیرحمی، یک عنصر کلیدی در ساخت یک رژیم ترس و اقتدار است.
جشن قساوت: عملیاتهای شدید مأموران ICE (سازمان مهاجرت)، از جمله دستگیریهای تهاجمی در خیابانها و داخل دادگاهها و در مقابل کودکان، توسط اسنایدر به عنوان «بزرگداشت قساوت» توصیف شده است؛ سیاستی که هدفش لذت بردن از درد دیگران و تخریب کرامت انسانی است.
ماسکها و فرار از پاسخگویی: اصرار بر ماسک زدن مأموران در عملیاتهای داخلی، بهرغم دلایل ادعایی امنیت فردی، توسط منتقدان، ابزاری برای از بین بردن «مسئولیت فردی» مأموران تلقی میشود. وقتی فردی ناشناس بماند، برای انجام اعمال غیرقانونی «اجازه» مییابد.
آموزش خشونت علیه شهروندان: اسنایدر هشدار میدهد که «استفاده از افرادی که شهروند نیستند به عنوان نوعی آمادگی برای خشونت در مقیاس بزرگتر، یک عمل شناخته شده است.» این کار به شهروندان عادی اجازه میدهد به دیدن این خشونتها عادت کنند و مأموران برای انجام آن علیه شهروندان آموزش ببینند (مانند مدل نازیها علیه غیر شهروندان در دهه ۱۹۳۰).
۴. فاشیسمِ توخالی در برابر استبداد کلاسیک
جان گانز در مقالهی اکتبر ۲۰۲۵ خود، با وجود تصدیق فاشیستی بودن اهداف ترامپ، ترجیح میدهد از واژه «استبداد» (Tyranny) استفاده کند، چرا که این رژیم را «بسیار ارزان و مبتذل، توخالی و مسخره» مییابد.
استبداد شخصمحور: گانز میگوید ترامپ بهجای اتکا به قوام ایدئولوژیک (ویژگی اصلی فاشیسم)، به بینظمی و بیمنطقی خود اتکا دارد. او همانند مستبدان کلاسیک (در تعریف افلاطون و ارسطو):
صرفاً بر اساس منافع شخصی حکم میراند.
ایالات متحده را به «امتداد غولپیکر خانوار خودش» تبدیل کرده است.
به جای داشتن دوستان واقعی، دیگران را صرفاً «مهرههایی برای جابجایی» میبیند.
این دیدگاه نشان میدهد که هدف ترامپ ممکن است ایجاد یک «فاشیسم با برند استبداد خردهپا» باشد؛ رژیمی که هدفش اقتدارگرایی است، اما اجرای آن آمیخته با فساد و خودشیفتگی شخصی است.
جمعبندی
با توجه به تشدید اقدامات در ۱۰ ماه نخست سال ۲۰۲۵، بهویژه در پاییز (ماههای سپتامبر و اکتبر):
اعلام جنگ علیه دشمنان داخلی با برچسب تروریسم.
فرماندهی مستقیم ارتش برای سرکوب داخلی.
پیگرد قانونی مخالفان سیاسی و تخریب حاکمیت قانون.
تحلیلها تأیید میکنند که این اقدامات دیگر در حد سیاستهای عادی نیستند. همانطور که اسنایدر میگوید، «ترکیب اینها ما را به سوی نوعی نقطه شکست میکشاند.» ترامپ در حال اجرای یک برنامه اقتدارگرایی سازمانیافته است که در اهداف و متدهای خود شباهتهای ساختاری روشنی با فاشیسم نشان میدهد، اگرچه شکل ظاهری آن آلوده به خودسریهای یک مستبد کلاسیک است. خطر برای جمهوری آمریکا واقعی و در حال اجراست.