عصر فردا، پس از یک دهه یکی از دربی های تاریخی بار دیگر در بالاترین سطح فوتبال انگلستان روی پرده خواهد رفت. نمایشی پیوند خورده با تاریخ، جنگهای داخلی انگلستان عصر شاه چارلز اول، کشتیها و معادن زغالسنگ. دربی تاین ور در شمال شرق انگلستان...
سرنوشت شوم رییس جمهور بی پادشاه
کارگران و ملاکان، کاتولیکها و پروتستانها، پایتخت نشینان و استقلال طلبان... ریشههای بزرگترین دربیهای جهان را جایی خارج از مستطیل سبز باید جستجو نمود و در این مورد، 226 سال پیش از شروع مسابقات فوتبال! به منازعهای که رابطهی دو شهر با فاصلهی کمتر از بیست کیلومتر را برای همیشه تیره و تار نمود. داستان جنگهای داخلی انگلستان پیش از سدهی 1600، دوران شاه چارلز اول و نبرد بر سر زغالسنگ در تاین ساید. نبرد. میان نیوکاسل و ساندرلند....
پیش از آغاز قرن پانزدهم، شاه چارلز اول، پادشاه بریتانیا، حق انحصاری تولید و بهرهبرداری زغالسنگ شمال شرق انگلستان را به نیوکاسلیها اعطا نمود. چیزی که باعث بیکار شدن کارگران معادن در ساندرلند شد. زغالسنگ و کشتیرانی، دو عامل حیات مردم ساندرلند بود و این اتفاق باعث فقر، تنگدستی و حتی مرگ برخی از آنان شد. یک افتراق اساسی میان دو شهر همسایه. در سال 1642 با آغاز جنگهای داخلی انگلستان؛ مردم نیوکاسل به خاطر لطف پادشاه طرفدار حکومت مرکزی بودند و ساندرلندیها به لطف جنگ فرصت مناسبی برای شوریدن علیه نابرابری یافتند. حمایت از الیور کرامول، سردسته شورشیان در مقابل نظام پادشاهی...
کشتی و زغال سنگ جزئ جدایی ناپذیر دربی هستند
جنگ واقعی در گرفته بود. اهالی ساندرلند خواهان سقوط شاه چارلز و برقراری نظام پارلمانی بودند و مردم نیوکاسل طرفداران سرسخت نظام پادشاهی و ابقای سلطنت. در سال 1643 و در نبرد بولدون هیل، در منطقهی تاین ویر، خصومت و جنگ دو شهر به اوج رسید. لشگر مجهز سلطنتطلبان از نیوکاسل به همراه اهالی دورهام، در مقابل لشکر جمهوریخواه ساندرلند و اسکاتلندیها ایستاد.
در نهایت این جمهوریخواهان بودند که نبرد را به سود خود به پایان رساندند، نیوکاسل به اشغال اسکاتلندیها در آمد و به عنوان پایگاه نظامی اهالی ساندرلند برای ادامهی جنگ علیه حکومت چارلز استفاده شد. این، آغازی بر نبرد همیشگی میان جوردیها (لقب اهالی نیوکاسل) و ماکمها (عبارتی که به اهالی ساندرلند اطلاق میشود) بود. آغاز یک نفرت بی پایان میان خانوادههای که به دست هم کشته شدند.
جنگهای داخلی دو سال بعد با دستگیری چارلز، و قطع گردن او به پایان رسید. کرامول، سردسته شورشیان به عنوان تنها رئیس جمهور انگلستان که پادشاه یا ملکه بالای سر او نبود به قدرت رسید و رفته رفته مسیر دیکتاتوری را پیش گرفت و مخالفان خود را گردن زد. اما با مرگ کرامول، سلطنت بار دیگر به انگلستان بازگشت؛ پادشاه جدید قبر کرامول را شکافت و سر از بدن بی جانش جدا کردتا عبرتی برای دیگران شود!
کشته شدن مردم دو شهر به دست یکدیگر تخم نفرت را در کرانههای رود تاین کاشت. با آغاز قرن بیستم، فوتبال بهانهی تازهای برای صف آرایی ماکام ها و جوردیها برابر یکدیگر شد. استادیوم لایت و سنت جیمززپارک به میدان جنگ دیگری بدل گشت. راه راه پوشان سیاه و سفید برابر سرخ و سفیدها. در داستانهای محلی آمده که طرفداران نیوکاسل از خوردن بیکن اجتناب میکنند زیرا رنگ سرخ و سفید آن یادآور لباس ساندرلند است. گذشت زمان، هیچ چیز را تغییر نداده. در مارس 2000 درگیری خونین بیش از 70 هولیگان دو تیم یکی از بدنامترین خشونتها در تاریخ فوتبال انگلیس را رقم زد.
حتی در دهههای قبل نیز اهالی ساندرلند هنوز هم از حس بی عدالتی و کمکهای حکومت به شهر همسایه رنج میبرند. از اینکه چرا با مالیات آنان متروی نیوکاسل ساخته میشود و این روزها.... بله، دولت و اتحادیه به راحتی اجازه دادهاند صندوق سعودی پولهای خود را به نیوکاسل روانه کند در حالیکه ساندرلند اکنون تازه از چمپیونشیپ به لیگ برتر بازگشته و یقه بزرگان را گرفته است.
دربی، تاین ساید در داخل و خارج زمین همیشه صحنهی نبردی تا پای جان میان بازیکنان در زمین و طرفداران روی سکوها ست.6 مورد از دربی های تاریخی را خواهید دید:
1908- 9تاییها!
نیوکاسل 1-9 ساندرلند
نیازی به یک جرقه فوتبالی نیست تا رقابت میان دو تیم داغ شود. از همان ابتدا دو تیم در روز دربی به قصد انتقام، جنگ و خواباندن مچ همسایه وارد زمین میشوند. نتیجهی دربی 116 سال قبل، هنوز هم پرگلترین رقابت بین دو تیم و البته بهترین برد یکی از آنها در تاریخ جدال نیوکاسل و ساندرلند است. بازی که مطابق گزارشات تاریخی، یک نیمه اول آرام را با نتیجهی 1-1 سپری نموده و در نیمهی دوم، در بازه ای 28 دقیقهای، بازیکنان ساندرلند 8 بار دروازهی نیوکاسل را گشودهاند. دو هتتریک از جرج هالی و بیلی هاگ مهاجمان ساندرلند و نتیجه ای مناسب برای کری خوانی دائمی در تاریخ دربی.... 9 تاییها!
1985- پیتر دربی باز
نیوکاسل 3-1 ساندلند
هر دربی بزرگی در جهان با ستارگانی تعریف میشود که متخصص آن بازی خاص هستند. بازیکنانی که با قدرت روحی و فنی خود بر جو سنگین ورزشگاه غلبه میکنند و دل طرفداران خودی را به واسطهی گشودن دروازهی حریف به دست میآورند. روز سال نوی سال 1985، به ستارهی نیوکاسل در دربی تاین ساید تعلق دارد. روزی که پیتر بردزلی با هتتریک برابر ساندرلند هدیهی خوبی به مگپایز میدهد. یک ضربهی سر، یک پنالتی با خطای هوارد گیل، بازیکن سابق نیوکاسل در لباس ساندرلند و گلی حساس در دقایق پایانی. پس از آنکه بردزلی یک پنالتی دیگر را هدر داد و ساندرلند با گل گری بنت در آستانهی بازگشت به بازی بود.
1999- شیشه عمر رود گولیت
نیوکاسل 1-2 ساندرلند
پس از سالهای درخشان با کوین کیگان و قرار گرفتن در یک قدمی فتح لیگ، نیوکاسل با رود گولیت با مشکلات زیادی مواجه میشود. دربی سال 99، بازی مرگ و زندگی مربی هلندی ست و بقای او در گروی یک نتیجهی خوب برابر ساندرلند در سنت جیمززپارک. در آغاز بازی، نیمکت نشینی همزمان الن شیرر و دانکن فرگوسن کارشناسان و طرفداران را متعجب میکند اما گلزنی کایرون دایر، جایگزین آنها در خط حمله، لبخند را بر لبان گولیت مینشاند.
در نیمهی دوم بارش سنگین باران، لبخند گولیت را محو میکند. ضربهی نایل کوئین و گل معرکه کوین فیلیپس کار نیوکاسل را تمام میکند. سه روز بعد گولیت از سمت خود استعفا میدهد تا دههی شیرین 90 با خاطرهای تاریک و تلخ برای هواداران مگپایز به اتمام برسد.
2006- خداحافظی به سبک اَل بزرگ
ساندرلند 1-4 نیوکاسل
. بازی آوریل 2006 ، برای طرفداران نیوکاسل هنوز هم یکی از بهترین خاطرات تمام مسابقات است. هنوز هم آنان سرودی دربارهی این بازی میخوانند.
یک هیچ عقب افتادیم، چهار یک جلو افتادیم. آلبرت لوکه تمومش کرد..."
در نیمهی اول جاستین هویت ساندرلند را پیش میاندازد و به نظر میرسد نیوکاسل توان کافی برای بازگشت به بازی در زمین حریف را ندارد. اما تیم گلن رودر، مربی جانشین گریم سونز به شکلی درخشان در نیمهی دوم به بازی بر میگردد. ابتدا گل مایکل چوپرای تعویضی و سپس پنالتی الن شیرر. یک گل نمادین برای کاپیتان بزرگ باشگاه. آخرین گل ال بزرگ برای نیوکاسل در آخرین بازی او. سپس چارلز انزوگبیا و لوکه میخهای بعدی را بر تابوت ساندرلند نگونبخت میکوبند و سیاهت ین روز را در فصلی که ساندرلند به دسته سقوط میکند رقم میزنند.
2010- کاپیتان نولان
نیوکاسل 5-1 ساندرلند
کوین نولان، روزهای درخشانی در سنت جیمززپارک داشته اما روز دربی سال 2010 از آن روزهایی ست که در یاد همهی طرفداران باقی میماند. روزی که نولان برابر ساندرلند درخشید.
ضربهی چشم نواز نولان از بالای سر مینیوله و سپس گل دوم آغاز روز خوبی مگپایز برابر گربه سیاههاست. سپس امئوبی بازی را 3-0 میکند، کارت قرمز، تیتوس برامبل به خاطر خطا روی اندی کارول جشن نیوکاسل یها را تکمیل میکند و پس از آن نولان هتتریک خود را تکمیل میکند. گل دقایق پایانی درن بنت، مهاجم گلزن و ملی پوش ساندرلند فقط مایهی تمسخر استهزای نیوکاسل یها پس از برد 5-1 است.
2013- رد زانوی پائولوی دیوانه
نیوکاسل 0-3 ساندرلند
همه چیز به پائولو دی کانیو باز میگردد. مرد برونگرای ایتالیایی که در دوران بازی با گلهای راه دور عالی، دریبل ها، شوتها و البته سلام فاشیستی در دربی دلاکاپیتاله شناخته میشود، برای نجات ساندرلند از سقوط در روزهای پایانی فصل 2012/13 روی نیمکت استادیوم لایت مینشیند. دومین بازی، دربی نفسگیر برابر نیوکاسل است. استفان سسنیون، هافبک گلزن ساندرلند جو دیوانه وار سنت جیمززپارک، را ساکت میکند. سپس نوبت به مینیوله درون دروازه میرسد. نمایشی درخشان، مهاری کلیدی برابر پاپیس سیسه و توپی که در سوی دیگر زمین به تیر خلاص ساندرلند بر قلب نیوکاسل تبدیل میشود. جشن دیوانه وار بازیکنان در خانهی حریف از قابهای ماندگار بازیست و البته رد زانوان دیکانیو با کت و شلوار و کراوات هنگام شادی پس از گل.