روشی که گودل ارائه کرده کلا متفاوت بوده از تمام روش های منطقی اثبات وجود خدا حالا اونجا اون برهان رو میخوایم به درست ترین روش ممکن تقریر کنیم .
این برهان رو بخونید و ببیند چقدر منطقی برای شما اثبات میکنه که
۱_صفت مثبت وجودی چیست ۲_وجود ضروری خودش یک صفت مثبت وجودی هست ۳_صفتهای مثبت وجودی در کنار هم سازگار هستند ۴_خدا موجودی است که دارای تمام صفات مثبت وجودی است که یکی از آنها وجود ضروری است پس 👈 خدا وجود دارد .
به تقریر خود گودل (کوتاه )
۱_خدا دارای همه ویژگی های مثبت وجودی است
۲_وجود ضروری یک ویژگی مثبت وجودی است
۳_این ویژگیها متناقض نیست و ممکن است
۴_اگر موجودی دارای همه ویژگی های مثبت وجودی باشد که وجود داشتن ضروری یکی از آنهاست آن موجود وجود دارد
نتیجه: خدا وجود دارد
تقریر. کاملتر
برهان کمالهای خوب و وجود ضروری خدا
مقدمات:
1️⃣ تعریف صفت مثبت وجودی :
“صفت مثبت وجودی” یعنی ویژگیای که ذاتاً بیانگر کمال وجودی است؛ یعنی هرچه وجود را افزونتر و کاملتر کند، خوبتر است. یعنی چیزی که فعلیت وجودی را افزایش دهد
2️⃣ اصل سازگای صفات مثبت وجودی :
صفات خوب در ذات خود ناسازگار نیستند، زیرا همگی تجلیهای فعلیت و توسعهٔ وجودند، نه سلب آن.
3️⃣ جمع تمام صفات مثبت وجودی:
اگر تمام صفات مثبت وجودی همزمان در یک موجود جمع شوند، آن موجود از نظر مفهومی ممکن است (هیچ تناقض ذاتی ندارد).
4️⃣ «وجود ضروری» به عنوان یک صفت مثبت وجودی :
میان صفات مثبت وجودی ؛ “وجود ضروری” (موجودی که عدمش ممکن نیست) نیز یک ویژگی مثبت وجودی است، چون استقلال و دوام مطلق دارد و بر هر موجود ممکن برتری وجودی دارد. و فعلیت وجودی بالاتری دارد
5️⃣ اصل امکان وجود این موجود کامل :
ممکن است موجودی دارای همه صفات مثبت وجودی (از جمله وجود ضروری) باشد.
(این فرض هیچ تناقضی ندارد.)
نتیجهٔ منطقی در منطق موجهات:
اگر ◇□E(x) → □E(x)
→ یعنی اگر ممکن باشد که موجودی ضرورتاً وجود داشته باشد، آنگاه آن موجود ضرورتاً وجود دارد.
سؤال اول: چه ویژگی ای مثبت وجودی است !؟🔻
انواع صفات 🔹
صفات وجودی (ایجابی) – آنچه از کمال وجود ناشی میشود.
صفات سلبی (عدمی) – آنچه ناشی از نبود یا نقصان وجود است.
صفت مثبت وجودی👈 عبارت است از کمالی که عین تحقق وجود یا از لوازمِ آن است، و تصورش در ذهن مستلزم نفی نیست.
به زبان سادهتر:🔹
هر صفتی که از فعلیتِ وجود، و از نقصناپذیری یا انسجام درونی ذات وجود ناشی شود، صفت وجودی است.
هر ویژگی که خود نوعی وجود یا مرتبهای از وجود و فعلیت وجودی باشد، «صفت مثبت وجودی» است.
معیار های تشخیص 🔹
۱_اقتضای ذات وجود را دارد (یعنی بودن را نشان میدهد، نه نبود را)
۲_افزون شدن مقدار واقعیت وجود را نشان دهد
۳_کمالآور است، چون وجود = خیر وکمال و وجود را افزایش میدهد ( نه کاهش)
۴_نداشتن آن باعث نقص و وابستگی بیشتری میشود و داشتن آن باعث نقص و وابستگی کمتری میشود
مثالهای صفت مثبت وجودی :🔹
علم =علم یعنی حضور و ادراک موجود؛ این تحقق نوعی وجودِ آگاهانه است
قدرت= قدرت یعنی توانِ ایجاد اثر؛ یعنی فعلیت وجود
حیات= حیات یعنی خودآگاهی و فعلیتِ ذات
اراده= یعنی جهتداریِ وجود به سوی فعل؛ از نحوهٔ بودن وجود ناشی میشود
خیر= خیر مساوی با افزایش فعلیت وجودی و کمال وجودی است، پس کاملاً وجودی است
حکمت = گرفتن بهترین تصمیم ممکن بین گزینه ها
عدالت : قرار دادن هر چیز در جای درست آن .
.
مثالهای صفت منفی وجودی: 🔹
جهل (نبود علم)
ضعف (نقصان قدرت)
مرگ (فقدان حیات)
زشتی (عدمِ هماهنگیِ وجود)
شر (سلبِ بخشی از کمال وجودی)
.
سوال دوم : چرا صفات خوب کنار هم ناسازگار نیستند ؟🔻
خوب را معادل کمال وجودی گرفتیم — یعنی هر چیز که وجود را افزون کند، خوب است.
پس صفات خوب، در اصل، نمودهای مختلف فعلیت وجود هستند.
استدلال قیاسی برای سازگاری:🔹
۱_🔸تعریف: «خوب» یعنی ویژگیای که افزونکنندهی درجهٔ وجود یا کمال باشد، نه کاستن از آن.
۲_🔸تناقض (contradiction) یعنی نفی یک فعلیت توسط دیگری.
۳_🔸اگر دو ویژگی هر دو افزایندهی فعلیت باشند، هیچکدام نفیِ دیگری نیستند.
⟹ بنابراین، دو ویژگیِ خوب نمیتوانند متناقض باشند.
در نظام وجودی (مثل فلسفه ملاصدرا یا نوافلاطونیان):
وجود یکی است (بساطت دارد).
اختلاف صفات، نه تضاد در ذات وجود، بلکه تنوع در تجلیات آن است.
بنابراین در سطح “وجودِ محض”، هیچ تعارض میان صفات نیست، چون همه با یک حقیقت واحد پیوند دارند: وجود.
✅ نتیجه منطقی پایهای:
اگر تمام صفات خوب بیانگر افزایش فعلیت وجود باشند
و وجود بهخود ذاتاً متناقض نباشد،
آنگاه صفات خوب ذاتاً متناقض نیستند
فرض کن دو صفت خوب A و B داریم.
هر دو بیانگر افزایش فعلیتاند
برای اینکه A و B ناسازگار باشند، باید:
A مستلزم نفی نوعی فعلیت باشد که B مستلزم آن است.
ولی از تعریف “خوب” تو، هر صفت خوب دقیقاً عدم را نفی میکند، نه فعلیت را.
پس هیچ گزینهای برای تضاد وجود ندارد.
.
۱_«صفا مثبت وجودی» یعنی رشدِ وجود.
۲_«تناقض» یعنی نفی وجود.
۳_پس دو چیزِ خوب، که هر دو رشد وجودند، نمیتوانند همزمان نفی یکدیگر باشند.(همانند دو پرتو نور که هیچوقت تاریکی ایجاد نمیکنند.)
✅ پس «سازگاری صفات خوب» از خودِ تعریف خیر و از عدمتناقض وجود، بهضرورت نتیجه میشود.
سازگاری صفات خوب با تکیه بر وحدت وجود و بساطت حقیقت وجود توضیح داده شده است
هر صفت خوب، جلوهای از فعلیت وجود است.
“وجود” بالذات متناقض نیست؛ پس هیچ تجلی از آن (یعنی صفات خوب) ذاتاً متناقض نمیتواند باشد.
دو صفت خوب هر دو افزایش فعلیت هستند، نه نفی آن؛ پس تضاد میانشان فلسفاً ناممکن است.
بهزبان منطق:
اگر A و B هر دو معرفهی افزون بر فعلیت باشند،
پس ¬(A ⊢ ¬B) و ¬(B ⊢ ¬A).
بهبیان صوری هیچ ترکیب از صفات خوب، تناقض ایجاد نمیکند.
سؤال سوم: چرا وجود ضروری یک صفت مثبت وجودی است؟🔻
۱. تعریف “وجود ضروری”
وجود ضروری (Necessary Existence) یعنی:
موجودی که «عدم» در مورد آن حتی بهصورت ممکن هم تصورپذیر نیست.
به زبان منطق موجهات:
□E(x) ⇔ ¬◇(¬E(x))
یعنی در همهٔ حالات ممکن، x وجود دارد.
در مقابل:
موجود ممکن: ◇E(x) ∧ ◇¬E(x)
(ممکن است باشد، ممکن است نباشد.)
(۱) اقتضای ذات وجود را دارد
وجود ضروری عین وجود است؛ نه چیزی جز بودن. پس دقیقاً “اقتضای ذات وجود” دارد.
(۲) افزون شدن مقدار واقعیت را نشان میدهد
حقیقت وجود ضروری مرتبهی کامل و شدتِ بینهایتِ واقعیت وجود است؛ یعنی حدّ اعلیِ فعلیت هستی.
(۳) کمالآور و افزایندهی خیر است
چون واجبالوجود خیرِ محض است، وجود ضروری نهایتِ کمال و منشأ هر خیرِ دیگر است.
(۴) نداشتن آن نقص و وابستگی بیشتر، داشتن آن وابستگی کمتر ممکنات چون فاقد وجوباند، وابستهاند؛ واجبالوجود چون واجد وجوب است، مستقل و کامل است. پس وجوب وجود عین بینیازی از نقص است.
نتیجه:
وجود ضروری عین کمال، عین خیر، عین استقلال، و عین بودن است؛ پس صفتِ مثبت وجودی است در مرتبهٔ اعلی.
موجودی که وجودش به هیچ چیز وابسته نیست و عدم در آن ممکن نیست، ویژگی مثبت (افزایش دهنده وجودی) بیشتری دارد
چرا؟ چون:
هر وابستگی، یعنی نوعی “کمبود وجود”.
هر امکان عدم، یعنی نوعی “نقص در فعلیت هستی”.
و هر خودبسندگی، یعنی نهایت فعلیت.
از اینرو، وجود ضروری عینِ کمال نهایی و فعلبت وجودی است
چرا این با نقد کانت منافات ندارد؟🔻
کانت حق داشت که در گزارههای تجربی یا تحلیلی (مثلاً «این مثلث موجود است») وجود را محمول حساب نکند؛ زیرا آنجا وجود فقط تحققِ خارجیِ مفهوم است.
اما در بحث وجودِ ضروری بهمثابهٔ ذاتِ واجبالوجود، ما در قلمروی دیگر سخن میگوییم:
اینجا وجود نه “محمول مفهومی” است، بلکه “حقیقتِ اصیلِ عینی” است —
وجود واجب چیزی نیست که به موضوع اضافه شده باشد؛ بلکه خودِ موضوع است.
پس نقد کانت به فرضیهای میخورد که وجود را حیثِ تصدیقی یا منطقی در گزارهها بداند،
اما به هستیشناسی وجود به مثابهٔ واقعیت مطلق و عین کمال نمیرسد
در منطق:
«وجود» = صرفاً تصدیقِ تحقق.
در متافیزیک وجودی:
«وجود» = بنیادِ کمال، خیر، فعلیت و تحققِ هر چیز.
کانت در قلمرو اول میاندیشد، فلاسفهٔ وجودی در قلمرو دوم.
.
🟩 خلاصه نهایی برهان
۱. تعریف مفاهیم بنیادین🔸
صفت مثبت وجودی (کمال وجودی): هر ویژگی که فعلیت، استقلال و غنای وجودی را افزایش دهد، است.
بدی (نقص وجودی): هر ویژگی که دلالت بر وابستگی، امکان عدم یا سلب وجود کند، نقص است.
بنابراین، «صفات مثبت وجودی » یعنی صفات افزایندهٔ وجود.
۲. سازگاری کمالات وجودی🔸
تعریف: «خوب» یعنی ویژگیای که افزونکنندهی درجهٔ وجود یا کمال باشد، نه کاستن از آن.
تناقض (contradiction) یعنی نفی یک فعلیت توسط دیگری.
اگر دو ویژگی هر دو افزایندهی فعلیت باشند، هیچکدام نفیِ دیگری نیستند.
کمالات وجودی همگی تجلیهای مختلف «فعلیت وجود»اند.
آنها در ذات خود متناقض نیستند، چون هیچ یک سلبکننده یا محدودکنندهٔ دیگری نیست.
برای مثال:
علم، قدرت، حیات، خیرخواهی و وجود ضروری، همگی وجوه مختلفِ شدت و فعلیت وجودیاند.
هر تعارضی تنها در سطح مفهومپردازی انسانی است، نه در ذات وجود.
از اینرو:
اجتماع همهٔ کمالات در یک موجود از نظر منطقی و وجودی ممکن است.
۳. وجود ضروری بهعنوان کمال نهایی🔸
در میان همهٔ کمالات، استقلال مطلق از غیر (یعنی وجود ضروری)
نهایت درجهٔ فعلیت وجود است، زیرا:
موجود ضروری قائم به ذات است (بینیاز از علت).
در آن امکان عدم نیست (پس کاملترین دوام وجودی را دارد).
هر وابستگی یا امکان نقصی در آن نفی شده است.
بنابراین:
«وجود ضروری» خود عینِ اعلیِ کمال وجودی است، چون اوج استقلال و فعلیت است.
🔹 نتیجه:
موجودی که دارای همهٔ کمالات و صفات مثبت وجودی است، بهطور ضروری وجود دارد.
آن موجود، همان واجبالوجود است؛ ذات بسیط، جامع تمام کمال، مستقل از غیر، و همانکه ما به او خدا میگوییم.
۵. جمعبندی مفهومی
«کمالات وجودی» ناسازگار نیستند، چون همگی مراتب یک حقیقت واحد یعنی وجودند.
«وجود ضروری» بالاترین کمال وجودی است، چون نهایت استقلال و استغنای هستی است.
از امکان اجتماع همهٔ کمالات، ضرورت وجود خدا نتیجه میشود.
✅ نتیجه نهایی فشرده:
اگر وجود، عین خیر و کمال است، و اگر همهٔ کمالات وجودی در ذات خود سازگارند،
آنگاه موجودی که جامع همهٔ کمالات است (از جمله وجود ضروری) ممکن است؛
و چون وجود ضروری خود از ذات امکان به ضرورت میگذرد،
پس چنین موجودی ضرورتاً موجود است — همان خدا.
.
این برهان خیلی منطقی نشان داد
۱_صفت مثبت وجودی چیست
۲_وجود ضروری خودش یک صفت مثبت وجودی هست
۳_صفتهای مثبت وجودی در کنار هم سازگار هستند
۴_خدا به تعریف موجودی است که دارای تمام صفات مثبت وجودی است که یکی از آنها وجود ضروری است پس 👈 خدا وجود دارد
.
و کار اثبات تمام میشود