علی تاتنهامیداستان انتقاد از کیروش مثل داستان اون پدر و پسریه که یه خر داشتن!
پدر و پسر افسار خر توی دستشون بود و داشتن راهشونو میرفتن، یه نفر رسید بهشون گفت: شما عقلتون کمه؟ خر رو دنبال خودتون راه انداختید و خودتونم دارید پیاده میرید؟
پدر و پسر سوار خر شدن
یه ذره رفتن جلو تر یه نفر بهشون گفت: عجب آدمای نامردی هستید! خر بیچاره چه گناهی کرده که دوتایی سوارش شدید؟
پسر اومد پایین و پدر سوار خر بود
جلوتر هم که رفتن یکی به پدر گفت: تو از سنت خجالت نمیکشی؟ پسرت باید افسار خرو بگیره و پیاده بیاد؟
پدر پیاده شد و پسر سوار خر شد
بازم یه نفر رسید گفت: پسر جون شرم نمیکنی پدر پیرت پیاده میره و تو سوار خر شدی؟
:|