طرفداری | در فوتبال ایران، یک قاعده نانوشته سالهاست اجرا میشود؛ تا وقتی تیم میبرد، ساختار قابل قبول است، داوری عادلانه است و مدیریت «توانمند». اما به محض اینکه نتایج مطابق انتظار پیش نمیرود، ناگهان فوتبال میشود مهندسیشده، ناعادلانه و غیرقابل تحمل. انگار عدالت، وابسته به جدول ردهبندی است.
محمدرضا زنوزی بعد از تساوی تراکتور مقابل شمسآذر قزوین، از مهندسی فوتبال، بیعدالتی سیستماتیک و حتی کنار کشیدن از لیگ گفت. سؤال ساده است: اگر فوتبال مهندسیشده است، این مهندسی دقیقاً از چه زمانی آغاز شد؟ فصل گذشته که تراکتور قهرمان شد، همهچیز پاک و سالم بود؟ همان زمان که جام را بالای سر بردید، مهدی تاج توان مدیریت داشت، اما این فصل ناگهان صلاحیتش را از دست داده؟
این یادداشت قرار نیست مدافع فدراسیون فوتبال یا ساختار معیوب آن باشد؛ اما واقعیت این است که نمیشود هر بار که نتیجه نمیگیرید، پشت چنین روایتهایی پنهان شد.

تراکتور در چهار بازی اخیر، مقابل استقلال خوزستان، ذوبآهن و شمسآذر قزوین که تیمهایی از نیمه پایین جدول هستند، با تساوی بدون گل متوقف شده و برابر پیکان هم به سختی با نتیجه 2-1 پیروز شد. آیا در این نتایج حتی ذرهای ایراد فنی، تاکتیکی یا مدیریتی وجود ندارد؟ آیا تیمی که مدعی قهرمانی است، نباید راه باز کردن دفاع تیمهای پایین جدول را بلد باشد؟ همهچیز داوری است؟ همهچیز برنامهریزی است؟ همهچیز «علیه تراکتور» طراحی شده؟
نکتهای که معمولاً در این قبیل شبنامههای تکراری نادیده گرفته میشود، این است که «مهندسی نتایج» به بهانهی مشترک تمام تیمهای مدعی بعد از نتیجه نگرفتن تبدیل شده. هر باشگاهی که در کورس قهرمانی امتیاز از دست میدهد، یک نسخه آماده دارد: داوری، برنامهریزی، دستهای پشت پرده. سؤال اما روشن است؛ اگر واقعاً به این میزان به مهندسی فوتبال ایران اعتقاد دارید، چرا هر فصل هزاران میلیارد تومان در همین لیگ هزینه میشود؟
چطور ممکن است لیگ آنقدر فاسد و مهندسیشده باشد که شایستگی رقابت نداشته باشد، اما همزمان آنقدر جذاب و قابل اعتماد باشد که همهی مدعیان با تمام توان برای قهرمانی در آن هزینه کنند؟ اگر واقعاً باور دارید نتیجهها از پیش نوشته شده، سادهترین راه اعتراض این نیست که بعد از تساوی و باخت بیانیه بدهید؛ اصلاً وارد این رقابت نشوید. همه با هم کنار بکشید تا رقابت به دست تیمهایی بیفتد که به جای بهانه، فوتبال بازی میکنند.
مشکل اما اینجاست که این ادعاها فقط بعد از امتیاز از دسترفته مطرح میشود؛ نه قبل از شروع فصل، نه هنگام عقد قراردادهای سنگین و نه زمانی که جام بالای سر میرود. «مهندسی فوتبال» تا وقتی که امید قهرمانی زنده است، حرفی بیمصرف است؛ بهانهای که فقط در روزهای سخت، کاربرد پیدا میکند.

تناقض مالک تراکتور اما نامحدود است!
وقتی پای کمیته اخلاق وسط میآید، ناگهان شما «مالک باشگاه نیستید» و مالکیت به هلدینگ حواله داده میشود. مدیرعامل باشگاهتان کمتر از یک ماه پیش صراحتاً گفت شما فردی فعال در فوتبال نیستید و حتی مشخص نیست امکان احضارتان وجود داشته باشد. اما حالا همین فردِ «غیرفعال»، باشگاه را به کنار کشیدن از لیگ برتر تهدید میکند.
این صحبتها، بخشی از مصاحبه روز 15 آذر 1404 سعید مظفریزاده، مدیرعامل تراکتور با خبرگزاری تسنیم است:
زنوزی نسبت به وضعیت موجود داوری معترض است و فقط میخواهد حق باشگاه تراکتور ضایع نشود. ضمن اینکه در چارت رسمی باشگاه، مالکیت با هلدینگ است و نمیدانم با این شرایط آیا اصلاً امکان احضار او به کمیته اخلاق وجود دارد یا خیر. زنوزی فردی فعال در فوتبال نیست و نمیدانم امکان احضار اصلاً او وجود دارد.
«چند ماه پیش هم زنوزی بابت اظهاراتش به کمیته اخلاق دعوت شده بود اما نرفت، آیا این بار به جلسه کمیته اخلاق خواهد رفت؟»، مظفریزاده در پاسخ به این سؤال عنوان کرد: نمیدانم، قطعاً خودش تصمیم میگیرد. ما در چارت باشگاه تراکتور مدیرعامل و هیئت مدیره داریم و مجموعه مدیریتی باشگاه کاملاً مشخص است. درست است آقای زنوزی ما را حمایت میکند، ولی ارتباطی که باعث شود کمیته اخلاق او را احضار کند، نمیبینم. به همین خاطر هم اظهارنظر نمیکنم.
شما یا مسئولید، یا نیستید. نمیشود پاسخگویی را دور زد و همزمان نقش تصمیمگیر نهایی را بازی کرد!

فوتبال ایران بازیچه دست هیچکس نیست، به مردم احترام بگذارید
اگر مسئله توهینهای قومیتی است (که بدون تردید محکوم و غیرقابل دفاع است) یک سؤال اساسی باقی میماند: چرا فصل گذشته، وقتی تراکتور حضور جدیتری در کورس قهرمانی داشت، تهدید به کنار کشیدن از لیگ مطرح نشد؟ چرا آن زمان درخواست تعطیلی فوتبال ایران را نداشتید و امروز با چند تساوی بدون گل، مشروعیت لیگ زیر سؤال میرود؟
نکته مهم اما اینجاست؛ اگر امروز نام محمدرضا زنوزی در فوتبال ایران شناخته شده، نه به خاطر تهدید و بیانیه، بلکه به واسطه باشگاه بزرگ تراکتور و همین فوتبال ایران است که حالا تهدیدش میکنید. لطفاً برای بلندپروازیهای احساسی و واکنشهای لحظهای، نه فوتبال را گروگان بگیرید و نه باشگاه تراکتور را وارد حاشیه کنید؛ تیمی که هنوز در کورس قهرمانی حضور دارد و بیش از هر چیز به آرامش و تمرکز نیاز دارد.
در پایان، سیاهنمایی، تهدید و وصل کردن ناکامیهای فنی به احساسات و مسائل اجتماعی، نه شجاعت است و نه مطالبهگری؛ این دقیقاً همان فرار رو به جلویی است که فقط فضا را ملتهب میکند و شکافها را عمیقتر. با این ادبیات نه داوری درست میشود، نه عدالت برمیگردد و نه حتی تیمِ خودتان سود میبرد؛ تنها چیزی که باقی میماند، بیاعتمادی، التهاب و زخمی تازه بر پیکر فوتبال ایران است.
فوتبال ایران ملک شخصی هیچ فرد، سرمایهگذار یا باشگاهی نیست که با بیانیه و تهدید مصادره شود. این فوتبال با جنجال، گروکشی رسانهای و شرط و شروط اداره نمیشود. فوتبال حرفهای یعنی پاسخگویی در روزهای سخت، پذیرش ناکامی و اصلاح مسیر؛ نه اینکه فقط وقتی جام بالا میرود، همهچیز سالم و عادلانه باشد و با اولین لغزش، کل ساختار زیر سؤال برود.