بیشتر هواداران حاضر نیستند آدمک مربیای را که تیمشان را به دو فینال متوالی لیگ قهرمانان رسانده، آتش بزنند. اما این دقیقاً همان کاری است که هواداران والنسیا انجام دادند.
هواداران مستایا ، تنها فوتبال هجومی را می خواهند. شاید موفقیت آنها در روزهای اولیه فوتبال اروپا به این موضوع مربوط باشد که آنها در سالهای ۱۹۶۲ و ۱۹۶۳ دو بار پیاپی جام حذفی را بردند، قبل از اینکه فینال ۱۹۶۴ را به رئال ساراگوسا واگذار کنند.
والنسیا به خاطر فوتبال جذاب و تهاجمیاش شهرت پیدا کرد. به عنوان مثال، در جام حذفی ۶۲-۱۹۶۱، نتایج آنها شامل شکست ۷-۱ ناتینگهام فارست در دور اول، پیروزی ۱۰-۳ مقابل غول مجارستانی MTK بوداپست و از همه درخشان تر، پیروزی ۷-۳ شان مقابل بارسلونا در فینال بود.
نتیجه این است که والنسیاییها چندان رابطه ای با مربیان با سبک دفاعی ندارند. حتی آلفردو دی استفانوی افسانهای، با وجود پایان دادن به انتظار ۲۴ ساله برای قهرمانی لیگ، پس از نشستن بر روی نیمکت والنسیا مورد استقبال قرار نگرفت.
فیل بال در کتاب «موربو: داستان فوتبال اسپانیا» مینویسد: «این واقعیت که والنسیا در سال ۱۹۷۱ تحت هدایت دی استفانو قهرمان لیگ شد، نمیتوانست این واقعیت را پنهان کند که تیم روحیهی تهاجمی خود را از دست داده بود... [او] به مربیای با غرایز کاملاً دفاعی تبدیل شد... از دوران مربیگری او چندان به نیکی یاد نمی شود. »
رنسانس رانیری
وقتی این ایتالیایی هدایت والنسیا را بر عهده گرفت، آنها فصل ۹۷-۱۹۹۶ را به طرز فاجعهباری در رتبه دهم به پایان رسانده بودند، در حالی که فصل قبل دوم شده بودند و فصل جدید ، تحت هدایت خورخه والدانو شروع بدی را آغاز کرده بودند.
رانیری توانست اوضاع را آرام کند و با سیستم 4-4-2 ضدحملهای که حالا دیگر برایش آشنا شده بود، تیمش را از پلیآف سقوط نجات داد و با وجود شکست شرمآور 6-0 مقابل سالامانکا که در خطر سقوط بود، در ماه آوریل، فصل را در رتبه آبرومندانه نهم به پایان رساندند.
والنسیا این فرم را تا فصل 1998-1999 حفظ کرد و درست مانند ریاض محرز و جیمی واردی که بعدها زیر نظر رانیری در لستر شکوفا شدند، گایزکا مندیتا و کلودیو لوپز 23 ساله در تنها فصل کامل حضور این مربی ایتالیایی در مستایا متحول شدند.
مندیتا سالها در والنسیا بود و به عنوان یک بازیکن جوان قابل اعتماد، هرچند نه چندان موفق، شهرت پیدا کرده بود. با این حال، تحت سیستم رانیری، او به یکی از قویترین هافبکهای تهاجمی اسپانیا تبدیل شد و در فصل ۹۸-۱۹۹۷ در ۳۰ بازی لیگ، ۱۰ گل به ثمر رساند.
او در شش فصل قبلی خود در والنسیا، در ۱۱۹ بازی، چهار گل به ثمر رسانده بود، اما نرخ بازگشت جدید خود را در بقیه دوران حضورش در این باشگاه حفظ کرد و در سه فصل پایانی خود در آنجا، ۳۰ گل دیگر در لیگ به ثمر رساند.
در همین حال، لوپز از تنها سه گل در ۳۲ بازی لیگ در فصل ۹۷-۱۹۹۶ به ۲۱ گل در ۳۲ بازی در فصل ۹۹-۱۹۹۸ رسید. فقط ریوالدو و رائول گلهای بیشتری از او زدند.
گلهای لوپز نه تنها والنسیا را به لیگ قهرمانان اروپا رساند و آنها را در جایگاه چهارم قرار داد، بلکه 9 گل واقعاً مضحک او در شش بازی - از جمله دو گل در فینال - کوپا دل ری را برای والنسیا قطعی کرد.
رانیری پس از آن بازی، در حالی که قلب تقریباً همه را در مستایا تسخیر کرده بود، به فینالیست شکست خورده، اتلتیکو مادرید، پیوست.
جایگزین او مردی بود که مایورکا را در آن سال به یک رتبه بالاتر از والنسیا رسانده بود: هکتور کوپر.
مانند دی استفانو سالها قبل، دغدغه اصلی کوپر دفاعی بود. در میان اولین خریدهای او، مائوریسیو پلگرینو بود که متأسفانه در انگلیس بیشتر به خاطر گذشتهاش - عملکرد ضعیفش برای لیورپول - به یاد آورده میشود.
این مدافع میانی که تنها با ۱ میلیون پوند به خدمت گرفته شد، در کنار میروسلاو دوکیچ، ژوسلین آنگلوما و آمدئو کاربونی به یکی از ارکان خط دفاعی چهار نفره تبدیل شد.
این مسئله، پایه و اساس موفقیتهای خارقالعاده را رقم زد. والنسیا فصل را تنها با پنج امتیاز اختلاف نسبت به دپورتیوو، قهرمان، به پایان رساند و در ۳۸ بازی خود تنها ۳۹ گل دریافت کرد. تنها آلاوز تعداد گلهای کمتری دریافت کرد.
با این حال، والنسیا با موفقیت از یک فصل بسیار دشوار لیگ قهرمانان اروپا عبور کرد و به فینال رسید.
این رقابتها سپس شامل دو مرحله گروهی بود و سپس در مرحله یک چهارم نهایی به مرحله حذفی راه یافت و والنسیا دو بار در گروه مرگ قرار گرفت: رنجرز، پیاسوی آیندهوون و بایرن مونیخ، فینالیست سال ۱۹۹۹، در گروه اول و سپس بوردو، فیورنتینا و قهرمان فعلی، منچستر یونایتد، در گروه دوم.
والنسیا این ۱۲ بازی را پشت سرگذاشت، در مرحله یک چهارم نهایی مقابل لاتزیو ، تیمی که سال قبل در آخرین فینال جام برندگان جام، مایورکا، تیم کوپر را شکست داده بود،قرار گرفت.
این آرژانتینی با پیروزی خیرهکننده ۵-۳ در مجموع دو بازی، انتقام گرفت. جرارد لوپز در پیروزی ۵-۲ آنها در بازی رفت، هتتریک کرد.
همین نتیجه کلی باعث شد که آنها در نیمهنهایی، رقیب خود بارسلونا را شکست دهند، دیدار رفت را والنسیا با نتیجه ۴-۱ در مستایا پیروز شد.
متاسفانه در اولین فینال لیگ قهرمانان که بین دو تیم از یک کشور برگزار میشد، با نتیجه ۳-۰ مغلوب رئال مادرید شدند.
نگرانی اولیه هواداران
با وجود موفقیت غیرمنتظره اروپایی، هواداران والنسیا از قبل شروع به ابراز نگرانی در مورد سبک دفاعی کوپر کرده بودند و او وقتی در تابستان ۲۰۰۰، کلودیو لوپز، بازیکن محبوب هواداران، را به لاتزیو فروخت، محبوبیتش در نظر منتقدان کمتر می شد و جرارد لوپز نیز پس از آن، به بارسلونا رفت.
جذب پابلو آیمار به عنوان جایگزین مستقیم جرارد، کمی از این نارضایتی کاست، اما جان کارو، مهاجم 180 سانتیمتری روزنبورگ، دقیقاً همان کسی نبود که هواداران برای جایگزینی کلودیو لوپز 180 سانتیمتریِ مشکلدار در نظر داشتند.
با این وجود، والنسیا بار دیگر لیگ قهرمانان را طوفانی آغاز کرد و از سه تیم انگلیسی منچستر یونایتد (باز هم در مرحله دوم گروهی)، آرسنال و، لیدز یونایتد، در مسیر رویارویی با بایرن مونیخ در فینال عبور کرد.
با این حال، رکورد وحشتناک کوپر در فینالهای بزرگ در سن سیرو ادامه یافت و الیور کان پس از اینکه مندیتا و اشتفان افنبرگ در وقتهای معمول پنالتی رد و بدل کردند، ضربه پنالتی تعیینکننده پلگرینو را مهار کرد.
وضعیت کوپر بدتر شد، والنسیا به دلیل شکست در روز آخر در نیوکمپ مقابل بارسلونا، که به لطف هتتریک ریوالدو، ستاره تیم، در یک پیروزی نفسگیر 3-2 شکست خورده بودند ، خفاش ها را به رتبه چهارم رساند، و از صعود به این مسابقات لیگ قهرمانان سال بعد بازماند.
با وجود قهرمانیهای اروپاییشان، دوران کوپر به پایان رسیده بود. دریافت تنها ۳۴ گل در ۳۸ بازی عالی است، اما زدن تنها ۵۵ گل برای هواداران سختگیر والنسیا غیرقابل بخشش بود - رئال اویدو که سقوط کرده بود، ۵۱ گل زده بود.
کوپر که با وجود موفقیتش آشکارا ناخواسته بود، به اینتر رفت.
کمتر از یک سال بعد، در یک جشنواره سالانه مستقر در والنسیا به نام لاس فالاس که به نوعی معادل شب گای فاکس است، آدمک کوپر یکی از چندین آدمک هایی بود که با بیخیالی سوزانده میشدند.
جای تعجب نیست که او احساس میکرد مورد قدردانی قرار نمیگیرد. (انصافاً، او با حذف باشگاه سابقش با اینتر از جام یوفا کمکی به خودش نکرد). رسیدن به اوجهای جدید
مردی که برای جایگزینی او انتخاب شد، بیش از حد تعجبآور بود: یک بازیکن شکستخورده رئال مادرید که پس از دوران فاجعهبار اولیه در رئال وایادولید و اوساسونا اخراج شده بود، با باشگاه یو-یو اکسترمادورا به دسته بالاتر صعود کرد اما بلافاصله سقوط کرد و با تنریف در لیگ دسته دوم سوم شد.
اما تحت هدایت رافائل بنیتز، والنسیا تنها پنج بازی لیگ را باخت و برای اولین بار از سال ۱۹۷۱ قهرمان اسپانیا شد.
دلایل محکمی وجود دارد که بیانگر اینست پیروزی بنیتز صرفاً ادامه کار کوپر بود. با وجود پیوستن مندیتا به کلودیو لوپز در لاتزیو، تنها بازیکنی که بنیتز برای آن پول خرج کرده بود، مهاجم سالوا بالستا بود.
کارلوس مارچنا که در ژانویه با انتقالی آزاد از بنفیکا در اواسط فصل به تیم اضافه شد، تنها خط دفاعی از قبل هم قدرتمند را تقویت کرد، به طوری که سانتیاگو کانیزارس تنها 29 گل دریافت کرد و والنسیا تنها 51 گل به ثمر رساند.
با این حال، این بیاعتباری بنیتز است: این هوش تاکتیکی او بود که والنسیا را به سطح بعدی رساند. نکته کلیدی، استفاده نوآورانه او از سیستم ۴-۲-۳-۱ در آن زمان بود که تا پایان دهه، سیستم پیشفرض باشگاههای سراسر اروپا شد.
والنسیا با بازی دادن به یک مهاجم تکنفره و پذیرش نرخ گلزنی پایین، همیشه در مقابل هافبکهای چهار نفره که در آن زمان استاندارد بودند، از نظر عددی برتری داشت.
روبن باراخا و دیوید آلبلدا دو محافظ عالی برای چهار مدافع بودند و آیمار انگیزه خلاقانهای در حمله ایجاد میکرد.
اضافه کردن گلها
با این حال، به تدریج، بنیتز اجازه داد تا رویکرد سرد والنسیا به بازی، آب شود.
این امر مستلزم یک فصل گذار بود، چرا که قهرمان فصل ۲۰۰۲-۲۰۰۳ با کسب مقام پنجم ناامیدکننده به کار خود پایان داد، اما با جام لالیگا در کابینه و وعده بازگشت به هیجان تهاجمی برای راضی نگه داشتن هواداران، بنیتز یک سال فرصت داشت تا خود را بازسازی کند.
این کار جواب داد. فصل ۲۰۰۳-۲۰۰۴ دومین عنوان قهرمانی لیگ را در سه سال به دست آورد، و آن خط دفاعی معروف با دریافت تنها ۲۷ گل، رکورد دو سال قبل آنها را تکرار کرد.
مهمتر از همه، اوضاع در سوی دیگر متفاوت بود، و میستا، مهاجم اصلی و هوادار بنیتز، ۱۹ گل از ۹۹ گل لیگ خود را تنها در همان یک فصل به ثمر رساند.
والنسیا به جای اینکه مانند دو سال قبل، نتایج ۱-۰ بیپایانی کسب کند، سبک خود را به نمایش گذاشت و اتلتیکو را ۳-۰ در خانه و خارج از خانه، مایورکا را ۵-۰ در خانه و ۵-۱ در خانه شکست داد و مالاگا را ۶-۱ در زمین حریف در هم کوبید.
بنیتز تابستان همان سال به لیورپول رفت، اما هنوز فرصت داشت تا یک هدیه خداحافظی دیگر به هواداران والنسیا بدهد و تیمش را در فینال جام یوفا با نتیجه ۲-۰ مقابل مارسی به پیروزی برساند، اولین جام اروپایی آنها از زمان پیروزی در ضربات پنالتی مقابل آرسنال در فینال جام برندگان جام اروپا در سال ۱۹۸۰.
جدایی او پایان پنج سال طلایی برای والنسیا بود، اما مشکلتر از آن، پایان زیرکی باورنکردنی والنسیا در بازار نقل و انتقالات بود.
کلودیو لوپز، جرارد لوپز، کانیزارس، مارچنا و میستا همگی بازیکنان آزاد بودند و همگی به چهرههای محبوب و موفقی در والنسیا تبدیل شدند.
با این حال، باشگاه به طور فزایندهای شروع به صرف مبالغ هنگفتی برای بازیکنانی کرد که از همان سطح موفقیت برخوردار نبودند: ۱۴.۵ میلیون پوند برای استفانو فیوره، ۱۲ میلیون پوند برای نیکولا زیگیچ، ۱۵ میلیون پوند برای مانوئل فرناندز، ۲۵.۵ میلیون پوند برای رودریگو، ۲۴ میلیون پوند برای آلوارو نگردو و ۲۰.۵ میلیون پوند برای ازکیل گارای.
در همین حال، مربیان به طرز نگرانکنندهای تغییر می کردند.
از زمان جدایی بنیتز در تابستان ۲۰۰۴، آنها ۱۸ مربی مختلف را به کار گرفتهاند که برخی از آنها به سمتهای بهتری رفتهاند - دوره دوم رانیری، کیکه فلورس، رونالد کومان و اونای امری - اما اکثر آنها قبل از رفتن به جمع بازیکنان خط خورده، دورههای کوتاهی داشتند: میروسلاو دوکیچ، گری نویل، چزاره پراندلی و دستیار سابق بنیتز، پاکو آیستران.
دلیلش را به راحتی میتوان فهمید. موفقیت در هر سطحی اعتیادآور است، اما حتی بزرگترین باشگاهها هم برای حفظ سطح قابل توجهی که والنسیا تحت هدایت کوپر و بنیتز به آن رسیده بود، تلاش میکنند.
علیرغم مشکلات فعلی و علیرغم هواداران وفادار همیشه پرتوقعشان، عملکرد والنسیا بین سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ جایگاه آنها را به عنوان یکی از تیمهای بزرگ مدرن تثبیت کرد.
نوشتهی استیون چیکن
تهیه و تنظیم: نبیل رئیس سعدی