یاسین سلمانی این روزها بیش از هر زمان دیگری در پرسپولیس به یک «بازیکن بلاتکلیف» شبیه شده؛ فوتبالیستی که نه بهطور کامل از دایره اعتماد بیرون رفته و نه توانسته در چارچوب ایدههای تاکتیکی اوسمار جای مشخصی برای خودش پیدا کند. روند فعلی او چیزی شبیه به یک بنبست فنی است؛ بنبستی که هم از دل سبک بازیاش میآید و هم از دل خواستههای سختگیرانه اوسمار برای نظم، ریتم و دقت در میانه زمین.
در این مقطع، بزرگترین مشکل سلمانی نبودِ «نقش» است. در سپاهان، او آزادی عمل داشت؛ میتوانست بین خطوط حرکت کند، توپ بگیرد، چرخش کند و بازی بسازد. اما در پرسپولیسِ اوسمار، میانه زمین صرفاً منطقهای برای خلق ایدههای فردی نیست. اینجا هر بازیکن باید ابتدا وظیفه داشته باشد و بعد ابتکار. سلمانی هنوز نتوانسته این گذار از بازیسازی آزاد به بازیسازی وظیفهمحور را انجام دهد.
روند فعلی او نشان میدهد که سرعت تصمیمگیریاش با سرعت مدل انتقالی پرسپولیس هماهنگ نیست. اوسمار هافبکهایی میخواهد که توپ را با کمترین لمس از فاز دفاع به فاز حمله منتقل کنند، در پرس سازمانیافته شرکت کنند و فضای پشت سر را حفظ کنند. سلمانی در بخش اول عملکرد قابل قبولی دارد، اما در دو بخش دیگر—پرس هماهنگ و رفتار دفاعی—افت کیفیت او کاملاً دیده میشود. همین ضعفها باعث شده مربی برای پست او، به گزینههای فیزیکیتر یا نظمپذیرتر اعتماد کند.
نکته مهم دیگر این است که روند ذهنی او هم در شیب نزولی قرار گرفته. بازیکنی که با اعتمادبهنفس بالا وارد پرسپولیس شد، حالا با کمبود دقیقه بازی، نقدهای رسانهای و حساسیت بالای هواداران روبهروست. این شرایط روی کیفیت لمس توپ، ریسکپذیری و حتی دوندگی او نیز اثر گذاشته است. در واقع افت فنی و افت ذهنی در این مرحله یکدیگر را تقویت کردهاند.
در نگاه اوسمار، سلمانی بازیکنی با کیفیت فردی مناسب است اما «پازل» او جایی برای قطعهای که هنوز با شکل تصویر سازگار نشده ندارد. تا زمانی که یاسین نتواند ریتم حرکتی و وظایف بدون توپ را به سطح موردنظر مربی برساند، در همین وضعیت نیمکتنشینی چرخشی باقی میماند؛ نه حذف کامل، نه مهره اصلی. این شاید سختترین نوع بحران برای یک بازیکن جوان باشد: وقتی نه آنقدر بدی که کنار گذاشته شوی، نه آنقدر درخشان که ترکیب را بهنام خودت ثبت کنی.
اگر روند فعلی ادامه پیدا کند، او در نیمفصل یا پایان فصل عملاً به نقطه تصمیمگیری خواهد رسید؛ یا باید با مدل تاکتیکی پرسپولیس سازگار شود، یا مسیر جدیدی را انتخاب کند—مسیر بازیکنانی که در تیمهای بزرگ جا نیفتادند اما در مقصدی دیگر دوباره احیا شدند.
در هر صورت، امروز یاسین سلمانی بیش از هر چیز به بازتعریف نقش نیاز دارد؛ نقشی که اگر پیدا نشود، این بنبست تاکتیکی میتواند به یک فصل ازدسترفته برای او تبدیل شود.