فلسفه دیجیتالیسم با مبنای منطق، ریاضیات و علوم کامپیوتر
نویسنده : عباس طالبی
۱. جهان بهمثابه ساختار اطلاعاتی
1.1 جهان مجموعهای از اشیاء نیست؛ جهان یک ساختار صوری از حالات اطلاعاتی است.
1.2 هر حالت جهان را میتوان به یک بردار داده تعبیر کرد.
1.3 واقعیت، دامنهای از حالات قابلکدگذاری است.
1.4 آنچه قابلنمایش در یک زبان صوری نباشد، در تحلیل جهان نقشی ندارد.
1.5 معنا تابعی از ساختار داده و قواعد تفسیر است.
1.6 تغییر جهان، تغییر در توزیع اطلاعات است.
1.7 علیت، رابطهای محاسباتپذیر میان حالات اطلاعاتی است.
1.8 جهان پایدار است اگر و تنها اگر قوانین انتقال اطلاعات پایدار باشند.
۲. تاریخ بهمثابه دنبالهای از مدلها
2.1 تاریخ بشر را میتوان به دنبالهای از مدلهای عملیاتی تعبیر کرد.
2.2 هر مدل، مجموعهای از ابزارها و قواعد استفاده از آنهاست.
2.3 ابزار، پیادهسازی فیزیکی یک مدل انتزاعی است.
2.4 تغییر ابزار، تغییر فضای حالتهای ممکن است.
2.5 هر گذار تاریخی، تعویض مدل مرجع است.
2.6 مدل غالب، رفتار قابلپذیرش را تعیین میکند.
2.7 تاریخ، بهروزرسانی متوالی مدلهاست.
2.8 توقف در بهروزرسانی، منجر به ناپایداری میشود.
۳. از شبیهسازی فیزیک به شبیهسازی شناخت
3.1 ماشینهای نخستین، توابع فیزیکی را تقریب زدند.
3.2 ماشینهای صنعتی، نگاشت نیرو به حرکت بودند.
3.3 انقلاب دیجیتال، نگاشت ذهن به عدد است.
3.4 شبیهسازی شناخت، مستقل از مکانیک است.
3.5 پردازش نمادین، هسته انقلاب دیجیتال است.
3.6 ذهن بهعنوان سامانهای محاسباتی مدل میشود.
3.7 یادگیری، بهروزرسانی پارامترهای مدل است.
3.8 ماشین دیجیتال، بستر اجرای این مدلهاست.
۴. کامپیوتر بهمثابه منطق متجسد
4.1 کامپیوتر پیادهسازی یک دستگاه استنتاج است.
4.2 برنامه، صورت صوری یک گزاره اجرایی است.
4.3 اجرا، ارزیابی تابع بر روی ورودیهاست.
4.4 حافظه، فضای حالت محاسبات است.
4.5 الگوریتم، توالی گامهای معتبر در منطق عملیاتی است.
4.6 صحت، برابری خروجی با مشخصات رسمی است.
4.7 پیچیدگی، هزینه محاسبه در منابع محدود است.
4.8 کامپیوتر، منطق را به کنش تبدیل میکند.
۵. دیتا بهمثابه امکان معنا
5.1 دیتا، نشانههای بدون تفسیر است.
5.2 معنا از تابع تفسیر بر دیتا حاصل میشود.
5.3 کیفیت دیتا، شرط دقت استنتاج است.
5.4 ساختاردهی دیتا، پیششرط یادگیری است.
5.5 توزیع دیتا، رفتار سیستم را تعیین میکند.
5.6 نویز، اختلال در نگاشت معناست.
5.7 تجمیع دیتا، کاهش عدمقطعیت است.
5.8 ارزش، تابعی از کاهش عدمقطعیت است.
۶. اقتصاد بهمثابه محاسبه
6.1 اقتصاد دیجیتال، سامانهای محاسباتی است.
6.2 تولید ارزش، نتیجه پردازش اطلاعات است.
6.3 رفتار، ورودی اصلی این سامانه است.
6.4 مدل، نگاشت رفتار به پیشبینی است.
6.5 بهینهسازی، کمینهسازی خطا یا بیشینهسازی سود است.
6.6 مقیاسپذیری، شرط بقا در سامانههای بزرگ است.
6.7 خودکارسازی، کاهش هزینه محاسبه است.
6.8 تصمیم، خروجی محاسبه بهینه است.
۷. انسان دیجیتال بهمثابه گره پردازشی
7.1 انسان دیجیتال یک تولیدکننده داده پیوسته است.
7.2 هر کنش، یک رخداد قابلثبت است.
7.3 هویت، برداری از الگوهای رفتاری است.
7.4 یادگیری انسان، بهروزرسانی مدل ذهنی است.
7.5 تعامل، همگامسازی حالتهاست.
7.6 توجه، منبع محاسباتی محدود است.
7.7 مهارت، همان هزینه شناختی است.
7.8 انسان دیجیتال، بخشی از شبکه محاسباتی است.
۸. هوش مصنوعی و انتزاع یادگیری
8.1 هوش مصنوعی، پیادهسازی یادگیری صوری است.
8.2 یادگیری ماشین، تقریب توابع ناشناخته است.
8.3 داده آموزشی، نمونهبرداری از جهان است.
8.4 تعمیم، توانایی پیشبینی خارج از نمونههاست.
8.5 استنتاج، تولید پاسخ از مدل آموختهشده است.
8.6 هوش مصنوعی، گسترش توان انتزاع است.
۹. زبان، شبکه و تکثیر ایده
9.1 زبان، پروتکل انتقال معناست.
9.2 شبکه، گرافی از کانالهای ارتباطی است.
9.3 انتشار، پخش سیگنال در گراف است.
9.4 ایده، الگوی انتزاعی معنا است.
9.5 بقا، تابعی از نرخ تکثیر است.
9.6 روایت، فشردهسازی معناست.
9.7 فرهنگ، حافظه توزیعشده است.
۱۰. معرفت، مهندسی و قدرت شناختی
10.1 معرفت، مدلی با خطای کم است.
10.2 مهندسی، تبدیل معرفت به سازوکار است.
10.3 قدرت شناختی، توان حل مسائل پیچیده است.
10.4 ابزار شناختی، افزایش ظرفیت حل مسئله است.
10.5 اتوماسیون، پایدارسازی معرفت است.
10.6 بازخورد، اصلاح مداوم مدل است.
10.7 آینده، خروجی مدلهای امروز است.
۱۱. تمدن شناختی
11.1 تمدن آینده بر محاسبه بنا میشود.
11.2 منابع اصلی، داده و زمان محاسبهاند.
11.3 آموزش، انتقال مدلهاست.
11.4 نوآوری، کشف نگاشتهای جدید است.
11.5 مقیاس، شرط اثرگذاری تمدنی است.
11.6 همزیستی انسان و ماشین، همافزایی محاسباتی است.
11.7 زبان تمدن آینده، زبان دیجیتال است.
۱۲. گزاره پایانی
12.1 آنچه صوری شود، قابلمحاسبه میشود.
12.2 آنچه قابلمحاسبه شود، قابلمهندسی است.
12.3 آنچه مهندسی شود، قدرت میآفریند.
12.4 مرز اندیشه، مرز مدلهاست.
12.5 درباره آنچه مدلناپذیر است، باید سکوت کرد.
12.6 دیجیتالیسم، صورتبندی این منطق است.
12.7 جهان اکنون چنین عمل میکند.