گِیولا گروسیکس سه دهه دروازه بان تیم ملی مجارستان و نخستین دروازه بان سوئیپر و معرف تغییرات نوین در پست دروازه بانی بود.
اما اوج درخشش او با مجارستان افسانه ای دهه 50 بود. جایی که آنها دو بار انگلستان را نابود کردند و نشان دادند که چگونه باید فوتبال بازی کرد.آنها در سال 53 در ومبلی و در مقابل دیدگان 105 هزار تماشاگر حریف مغرور خود را با حساب 6 بر 3 درهم کوبیدند. مجارستان در این بازی از سیستم 2-3-3-2 استفاده میکرد. در این سیستم جوسف بوژیک هافبک میانی مجارها و نندور هیدگوتی به عنوان بازیکن آزاد بین هافبک ها و مهاجمین بازی میکردند. ژیبور بال چپ و بودای وینگر راست و کوچیس و پوشکاش مهاجمین تیم بودند.یک سال بعد آنها در بوداپست میزبان انگلستان در یک بازی دوستانه بودند که با 7 گل از مهمان خود پذیرایی کردند.جام جهانی 54 را نیز طوفانی آغاز کردند. شکست 9 بر 0 کره جنوبی و 8 بر 3 آلمان غربی شروعی فراتر از حد تصور در مرحله گروهی بود اما در نهایت در بازی فینال در ورزشگاه وانکدورف شهر برنه سوئیس در حالیکه با دو گل زودهنگام پوشکاش و ژیبور از آلمان غربی پیش بودند در نهایت 3 بر 2 مغلوب آلمان شدند تا یکی از بهترین تیم های تاریخ فوتبال بدون جام بماند و رکورد 32 بازی بدون شکست پایان یابد. بعدها شوک شکست تیم رویایی مجارستان به معجزه برنه معروف شد.
به لطف مشارکت گروسیس در دفاع تیم قادر بود حتی با دو مدافع تخصصی بازی کند. او قلمروی خاصی را برای خودش تعریف کرده بود. قلمرویی که از روی خط دروازه تا روی خط محوطه جریمه را دربرمیگرفت.گیولا پست دروازه بانی را با مدافع مرکزی ترکیب کرده بود. در این سبک پرهیاهو , همچنین با پرتاب سریع و دقیق توپ برای پیستون ها یا بال های تیم , فرصت یک حمله برق آسا را فراهم میکرد. بخاطر به تن کردن لباس های سیاه یک رنگ , با اسطوره اتحاد جماهیر شوروی , لویاشین مقایسه میشد و به خاطر رنگ لباس و چابک بودن و جسارتش به او لقب "پلنگ سیاه" دادند. با قد 178 سانتی متری اش دروازه بان بلند قدی به نظر نمیرسید اما با پرش های عالی و شیرجه های خوبش ضعف قد و قامت خود را جبران میکرد. به همان اندازه در مسائل سیاسی آشفته کشورش بی پروا بود حتی اگر دشمنی آشکارش با رژیم کمونیستی حاکم بر مجارستان , آثار سوئی بر روی کار حرفه ایش به همراه داشت.
در خانواده فقیری که کارگران معدن زغال سنگ بودند به دنیا آمده بود. او در ابتدا کشیش شدن را برای فرار از زندگی منزجر کننده در زیر زمین انتخاب کرد اما دلاوری های او به عنوان یک فوتبالیست همه چیز را تغییر داد. 19 سال داشت که به تیم فوتبال معدنچیان زادگاهش دوروگی بانیاس پیوست. و قدرت همراه با چابکی , جرات و پا به توپ شدن قابل اطمینان او برای یک دروازه بان بسیار نادر بود. در سال 1945 به باشگاه ماتئوز بوداپست پیوست. با ادامه پیشرفت و عملکرد تماشایی گروسیکس وی با باشگاه Honvéd FC که باشگاه ارتش مجارستان بود قرارداد بست. در تیم معروف پایتخت او باز هم پیشرفت کرد و با خروج های موفق و تاثیر به سزایی که در قهرمانی باشگاه های مجارستان در سال 1950 داشت کلاس جهانی فوتبالش را به مجارها ثابت کرد. سپس با درخشش خیره کننده اش در المپیک 52 هلسینکی در بازی فینال به مجارستان در پیروزی 2 بر 0 مقابل یوگسلاوی کمک کرد و مجارها قهرمان المپیک شدند.
ضمن اینکه گروسیکس نفوذ بسیاری بر روی تیم گوشتاو شه بش سرمربی وقت مجارستان داشت. تیم جادویی در فاصله سال های 50 تا 54 میلادی موفق به ثبت رکورد 42 پیروزی و 7 تساوی شد. در فینال 54 مقابل آلمان غربی اما گروسیکس روی گل اول بخاطر خیس بودن چمن ورزشگاه هنگام خروج از دروازه لیز خورد تا مورلاک دروازه مجارستان را باز کند و با خروج ناموفق از دروازه نتوانست ضربه کرنر را به خوبی دفع کند و با غفلت مدافعین مجار توپ برگشتی را ران وارد دروازه این تیم کرد. در ادامه واکنش های خوب گیولا ناجی دروازه مجارستان بودند تا اینکه در دقیقه 84 شوت ران در گوشه راست دروازه مجارستان آرام گرفت تا همه چیز برای جادوگرها تمام شود. آلمان غربی که برای نخستین بار در جام جهانی شرکت میکرد , قهرمان جهان شد تا جامی که با شگفتی مجارها آغاز شده بود با شگفتی ژرمن ها پایان یابد.
نخستین دروازه بان سوئیپر تاریخ همچنان یک ستاره بود. اما در اواسط دهه پنجاه دوباره به ابراز مخالفت با جریان کمونیستی مجارستان پرداخت. او که از سال 1949 علیه کمونیسم تلاش های زیادی کرده بود, حالا به جاسوسی و خیانت متهم شده بود. بنابر این حبس خانگی و از فوتبال منع شد. اما چون مدارک واقعی علیه وی وجود نداشت دوباره در سال 56 به جهان فوتبال بازگشت.پس از پایان حصر خانگی گروسیکس تصمیم گرفت که همراه با خانواده اش از کشور خارج شود اما فشارهای سیاسی کمونیست باعث شد دوباره به کشور بازگردند.سپس بدون هیچگونه مذاکره ای به یک روستا در اطراف یک معدن قدیمی در شهر تاتابانیا منتقل شدند.
اکنون گروسیکس پس از حواشی زیاد, تغییر کرده بود. کاپیتان مجارها دیگر ضعیف شده بود و تیم باید به جام جهانی 58 سوئد میرفت. بازوبند کاپیتانی از گیولا گرفته شد و به بوژیک داده شد. به دلایل متعدد از جمله سرکوب مخالفین کمونیسم توسط ارتش سرخ شوروی , بسیاری از ستارگان مجار از کشور خارج شدند و در جام جهانی حاضر نبودند. از جمله ژیبور و خط حمله مرگبار مجارستان یعنی پوشکاش و کوچیس . هیچکدام حضور نداشتند. کوچیس و ژیبور دیگر هرگز برای مجارستان بازی نکردند. فرانس پوشکاش هم سه سال بعد به تیم ملی اسپانیا پیوست.
تیم بدون بسیاری از بازیکنان اصلی تحت سرمربیگری لاجوس باروتی به جام جهانی 58 رفت و در مرحله گروهی حذف شد.
در جام جهانی 62 مجارستان با مهاجم جوان و پدیده 21 ساله تیم, جان دوباره ای گرفته بود. فلوریان آلبرت مهاجم جوان و خوش تکنیک تیم ماشین گلزنی بود و کاپیتان گروسیکس اکنون آخرین فرصت خود برای جبران نتایج ناامید کننده جام جهانی گذشته را پیش روی خود میدید.آنها باز هم در مرحله گروهی خوش درخشیدند . شکست انگلستان, تحقیر بلغارها و حذف آرژانتین و یک گیولای باتجربه دوباره همه امیدها را زنده کرده بود اما شکست 1 بر 0 در یک چهارم مقابل پدیده رقابت ها یعنی چکسلواکی آب سردی بر پیکره مجارستان ریخت. چکسلواکی مهار ناشدنی که تنها برزیل با اعجوبه هایی مثل پله , واوا و گارینشا توانست از پس آنها بربیاید و قهرمان شود, این باز کاخ آرزوهای مجارها را ویران کرد.
پس از آن گروسیکس بازنشسته و به سرعت به سمت سرمربیگری باشگاه اف سی تاتابانیا منسوب شد. اما بیش از آنکه توجه خود را معطوف به سرمربیگری تیم کند, مشغول ادامه فعالیت های سیاسی شد.اگرچه پیوستن به جنبش دموکراسی مجارستان بیش از آنکه ریشه سیاسی داشته باشد, برگرفته از تاسف گیولا بخاطر ممانعت کمونیست ها با پیوستن او به باشگاه مورد علاقه اش یعنی فرنس واروش بوداپست بود.
گیولا در ماه ژوئن 2014 و در سن 88 سالگی بدلیل مشکلات قلبی و تنفسی درگذشت. چند ماه بعد همسرش ایلدیکو نیز در ماه اکتبر 2014 و در سن 68 سالگی دار فانی را وداع گفت و در مجاورت قبر همسرش به خاک سپرده شد.
-------------
پیشکش به همه دوستان خوبم به ویژه احسان جان AlSo iN HAve
کم و کاستی ها رو هم به خوبی و بزرگی خودتون ببخشایید.