طرفداری- وی تحت فشار بردن هر بازی و مدیریت تیمی در فاز گذار، هرگز فرصت نکرده که به آرامی یاد بگیرد. او مستقیماً به درون آتش انداخته شد. حال به طور تقریباً مداوم باید به سؤالاتی پیرامون اخراج شدناش پاسخ دهد.
جذابیت هدایت تیمی مانند میلان، چیزی است که به سختی میتوان به آن نه گفت. اینزاگی سال پیش فرصت داشت تا با تیم کوچکتری مانند ساسولو دوران مربیگریاش را آغاز کند اما با تیمی که عاشقاش است، ماند. شاید این کار یک اشتباه بوده باشد.
گتوزو در مورد اینزاگی: «وقتی میلان به شما زنگ میزند، نمیگویید نه. به نظر من، حرکت شتابزدهای بود، دقیقاً مانند خودم در پالرمو.»
اینزاگی طی اولین فصل حضورش در روسونری به عنوان سرمربی، اشتباهات بزرگی مرتکب شده است. او به سالی مونتاری بازوبند کاپیتانی را داد و در حفظ وعدههایاش ناکام ماند. در اینجا به ترتیب شدت، چهار حسرت بزرگاش را بررسی میکنیم.
خُلف وعده با فرناندو تورس
فرناندو تورس فکر کرد برای میلان اهمیت دارد. گزارش شده که اینزاگی به این بازیکن اسپانیایی زنگ زد تا او را راضی به آمدن به میلان کند. بر اساس Calciomercato (به نقل از Daily Mail) اینزاگی به تورس گفت: «به میلان بیا. من تو را تبدیل به همان بازیکنی میکنم که بودی، یکی از بهترینها در دنیا، به تیم ملی هم بازخواهی گشت.»
این حرف بزرگی بود. تورس به دنبال تیمی میگشت که به او تضمین دهد از ابتدا در ترکیب قرار خواهد گرفت. اینزاگی در آخر نتوانست به وعدهاش وفا کند. تورس بر روی نیمکت رها شد و پس از زدن تنها یک گل، روسونری را ترک کرد. به نقل از 101Great Goals تورس گفت: «سرمربی تصمیم گرفت از بازیکنان دیگری بهره ببرد و من چیزی را که به خاطرش انگلستان را ترک کردم، نیافتم.»
به هر حال تورس شاید مناسب میلان نبود. اما اینزاگی نشان داد که آمادگی دادن چنین وعدههای عظیمی را ندارد. این مسئله در همان اوایل دوران حضورش ضربه بزرگی به اعتبارش وارد کرد. آنچه او میگوید، زیاد معنای خاصی ندارد.
دادن بازوبند کاپیتانی به سالی مونتاری
میلان از اعطای بازوبند کاپیتانی به فیلیپ مکسس توسط کلارنس سیدورف خوشاش نیامد. بنابراین شایان است که ببینیم آیا این بار از انتخاب کاپیتان راضی بود یا خیر. اما اینزاگی این بار اوضاع را بدتر کرد. او برای دربی بزرگ با اینتر، بازوبند را به مکسس داد و سپس برای بازی با یوونتوس، به سالی مونتاری رو کرد.
این حرکت، اعترافی بود به اینکه میلان چقدر سقوط کرده است. مونتاری در بهترین حالات یک هنرمند بیکیفیت و آماده برای تکلزنی است. او طی سه سال حضور در میلان، از حضور در 9 بازی محروم شده است اما ناگهان تبدیل به شخصی شد که نماد خصوصیات این باشگاه تاریخی است.
نادیده گرفتن جوانان
اینزاگی، که قبلاً در پرایماورا سرمربیگری کرده، در استفاده از جوانان مردد ظاهر شده است. او برخی از محصولات آکادمی باشگاه را، مانند الساندرو ماستالی، به تیم اصلی آورده اما فقط برای پر کردن ترکیب تیم. سایر جوانان تیم اصلی، مانند امبایه نیانگ و ریکاردو ساپونارا، مجبور شدند برای بازی کردن این تیم را ترک کنند و از زمان رفتن، شکفتهاند. این دو به ترتیب برای جنوا و امپولی دو گل به ثمر رساندهاند و اکنون قطعاتی مهم هستند، نه نامهایی فراموش شده.
اینک سوسو بیتاب شده است. وی تنها 10 دقیقه برای میلان بازی کرده است؛ به عنوان یک یار ذخیره در کوپا ایتالیا. وی (به نقل از Football-Italia) به Milan Channel گفت: «میخواهم احساس کنم مهم هستم.» این مشکل بزرگی است. اینزاگی خبرگان پیری مانند مایکل اسین را به یک چنین استعدادهایی ترجیح داده است. او میگوید زمان مناسب نیست. اینزاگی (به نقل از Football-Italia) به Milan Channel گفت: «برای شروع دوران بازیگری آنها در تیم بزرگسالان به وضعیت مناسب نیاز هست و ما در حال حاضر این وضعیت را نداریم.»
اینها سخنان یک سرمربیِ «ترسان از سپردن آیندهاش به دست جوانان آزمونپسنداده» هستند. و آنهایی که تیم را ترک میکنند، در حال ثابت کردن این حقیقت هستند که زندگی زیر نظر اینزاگی، پرثمر نیست.
خودِ پذیرفتن هدایت میلان
تمامی این حسرتها از یک حقیقت ساده نشأت میگیرند: اینزاگی باید از این شغل بسیار بسیار دور میماند. هیچ کس او را مجبور به پذیرفتن این پیشنهاد نکرد. این زندگی را خود او خواست. وی اوایل این ماه به نقل از Goal به گزارشگران گفت: «مایلام برای 20 سال آتی هدایت میلان را بر عهده داشته باشم و اینجا هستم تا این مسئله را مجدداً تأیید کنم.»
اما یک سال اخیر شدیداً به ارزش او لطمه زده است. او میتوانست در یک باشگاه میانهجدولی مانند ساسولو کار خود را شروع کند؛ جایی که فشارهای نجات دادن یک قهرمان هفتباره اروپا، وجود ندارند. او سال پیش از آنها بابت این فرصت تشکر کرد و تصمیم گرفت با میلان بماند.
آن تصمیم به احتمال زیاد او را عقب انداخته است. اگر میلان واقعاً اینزاگی را در تابستان اخراج کند، احتمالاً هیچ باشگاه بزرگی به دنبال او نخواهد آمد. او مجبور خواهد شد تا دوباره از اول شروع کند — شاید حتی از جایی پایینتر از ساسولو.