طرفداری- بیت آشور آمد و دید که فوتبال ایران در عرصه ملی به سمت حرفه ای شدن می رود. این بازیکن ایرانی/آمریکایی تمام دوره بازی خود را در MLS سپری کرده یکی از بازیکنان دورگه ای است که از زمان حضور سرمربی سابق رئال مادرید در سال 2011 در ایران به تیم ملی فراخوانده شده است.
کیـروش سطح انتظارات را بالا برده است. این را امید نمازی مربی تیم جوانان ایالات متحده که سابقا دستیار کیـروش بود، گفت. او احساس کرد که بازیکنان دورگه که به طور روزانه در سطوح دیگر تمرین می کنند و نسبت به محیط حرفه ای آشنایی بیشتری دارند می توانند فضایی جدید در تیم ملی به وجود بیاورد. در واقع باید بگویم که لیگ ایران زیاد حرفه ای نیست! پیشتاز بازیکنانی که ملیت ایرانی خود را پذیرفتند اشکان دژاگه بود. او که متولد تهران 1986 بود، در یک سالگی به آلمان نقل مکان کرد و در شانزده سالگی شهروندی آن کشور را دریافت کرد. با وجود اینکه در سطح جوانان نماینده ژرمن ها بود -ضمن بازی در تیم وولفسبورگ- در سال 2011 حاضر شد برای ملیت نخست خود بازی کند. وقتی دژاگه آمد، بسیاری از هواداران فوتبال در ایران از این موضوع خشمگین شدند. آن ها این موضوع را نمی پذیرفتند چون فکر می کردند که باید بازیکنانی به تیم ملی برسند که از همین سیستم رشد پیدا کرده اند. اینکه بازیکنانی که در این کشور بازی نکرده و بزرگ نشده اند هرگز نمی توانند حسی مشابه نسبت به پیراهن و پرچم داشته باشند. اما وقتی دژاگه آمد درها برای سایرین باز شد. فکر می کنم همین موضوع کار را برای استیون آسان کرد.
در فوریه 2012 دژاگه در نخستین بازی ملی دو گل مقابل قطر به ثمر رساند و منتقدین را ساکت کرد. رضا قوچان ژاد هم که متولد مشهد است و در هلند بزرگ شده، در ادامه همان سال پذیرفت تا برای ایران بازی کند. این دو در جام جهانی 2014، از اعضای تیم ملی ایران بودند.
اما وقتی نخستین بار نمازی و بیت آشور در 2011 با هم ارتباط برقرار کردند، مدافع اهل سن خوزه در دومین فصل حرفه ای خود قرار داشت و هنوز امید داشت که با دعوت یورگن کلینزمن برای بازی در تیم ایالات متحده روبرو شود و از سوی دیگر هنوز دانشجوی دانشگاه سن خوزه بود. او در آگوست 2012 شاهد پیروزی تیم ملی ایالات متحده مقابل مکزیک در استادیوم آزتک از روی نیمکت بود. بازی نکرد و دیگر هم دعوت نشد.
پس نمازی سال دیگر باز هم برای بیت آشور آمد و این بار درخواستش با موافقت روبرو شد. استیون قبول کرد که برای تیم ملی بازی کند و باعث افتخار والدینش شد. ایران سرزمین پدری من است. میراث و فرهنگ خانواده ما ایرانی است. اگر در خصوص غذا ها و سنت های خانواده ما در زمانی که بزرگ می شدم سوال کنید، همه ایرانی بودند. اما در ایالات متحده زندگی می کردیم که فرهنگی متفاوت و آمریکایی دارد. از این رو است که به ما ایرانی آمریکایی می گویند. چون متعلق به هر دو فرهنگ هستیم و سعی کردیم بهترین بخش های هر دو فرهنگ را داشته باشیم. اکتبر 2013 بود که برای نخستین بار به کمپ تیم ملی آمد. احساس می کردم که در جای درست قرار دارم. ایرانی بودن؛ این که با هم تیمی ها احساس نزدیکی می کردم. خیلی خودمانی تر از آن که بگویم: اوه، از دیدنتان خوشحالم. احساس می کردم که پسر عمو هایم هستند. بسیار زود با آن ها اخت شدم.
در شرایطی که در بسیاری از کشورها به مانند آمریکا بازی دادن با بازیکنان دو ملیتی به دشواری ها و تعصب های خاص خود روبرو است، کیـروش واهمه ای از بازی دادن به دژاگه و بیت آشور نداشت. آن ها در ایران باید با برخی مسائل مماشات می کردند. برای مثال دژاگه تتوهایی داشت که روی آن ها برلین و تهران نوشته بود یا روی گردنش نوشته بود که هرگز فراموش نکن که از کجا آمده ای.
نمازی ادامه دهد: سایر بازیکن ها سعی می کردند که کاری کنند که به بازیکنان جدید خوش بگذرد. سعی می گردند که واژه هایی به فارسی به آن ها یاد بدهند و سعی کنند آن ها را در صحبت های خود دخیل کنند و این کمک بزرگی بود. شاید اگر کس دیگری بود اینکه از لیگی متفاوت برای مثال آمریکا می آمد، باعث می شد که خود را متفاوت از سایرین ببیند. اما استیون اینطور نبود و خیلی زود با آن ها دوست و در نزد آن ها پذیرفته شد.
در آن سوی آب ها بسیاری از تصمیم بیت آشور حمایت نکردند اما برای وی، مهم خانواده و دوستان نزدیکی بودند که حمایت کردند. برای یک کشور بازی می کنید. تنها برای بخشی از هوادار ها که ده، سی یا پنجاه هزار نفر هستند بازی نمی کند. متعلق به تمام آن گروه ها هستید. تمام مردم در کشور تلویزیون را روشن کرده و بازی شما را نگاه می کنند. از دانستن این، افتخار می کنید.
برای فوتبال بازی کردن، دیدن سایر اعضای خانواده و نماینده کشورم بودن، به ایران رفتم. این را دژاگه گفته بود. این همه چیزی است که می دانم. از بازی برای ایران به خودم می بالم اما بسیاری از مردم تنها نکات منفی را می بینند. همان مسائلی که در اخبار می بینید. به خاطر همین موضوع از ایران می ترسند. من می توانم بگویم که مردم ایران بسیار خوبی هستند. آنجا کشور من است. در دوره حضور کارلوس کیـروش برای نخست بار آندرانیک تیموریان به عنوان یک بازیکن مسیحی کاپیتان تیم ملی شد. حتی حسن روحانی رئیس جمهوری ایران تصویری از خود در جریان جام جهانی 2014 در توییتر منتشر کرد که با لباس های معمول در خانه در حال دیدن بازی تیم ملی است. پیغامی که از سوی هواداران و سیاست مداران منتشر شد ساده بود: تیم ملی به همه مردم ایرانی در سراسر جهان تعلق دارد.
ما در هر لحظه ای که بازی وقتی بازیکنانمان را در زمین بازی می بینیم، احساس اتحاد می کنیم. این را فرناز فصیحی در جریان جام جهانی 2014 در وال استریت ژورنال نوشته بود. برای ساعاتی، ما یک کشور آرمانی هستیم که عشق را با وجود تمام تفاوت ها به اشتراک می گذاریم.
نمازی ادامه می دهد: اگر کیفیت باشد و بازیکنان با استعداد ایرانی در آن سوی آب ها در فضایی حرفه ای تر تمرین و بازی کنند، فکر می کنم با بازیکنان تک ملیتی ادامه دهیم. مردمی که از سیستم رشد کرده اند. فکر نمی کنم، کارلوس کیـروش از آوردن بازیکنان حاضر در خارج از کشور دست بردارد اما نمی دانید که چه چیزی در انتظار است. نمازی امیدوار است حضور بیت آشور در ایران باعث بهتر شدن روابط در نزد دو کشور شود. مردم ایران، آمریکایی را دوست دارند اما متاسفانه مسائلی در این بین قرار می گیرد.