به بازخوانی یکی از مصاحبه های قدیمی بیوک جدیکار، چپ پای نامدار تیم ملی و باشگاه تاج سابق پرداخته است که در ادامه می خوانید. (این مصاحبه در 19 فروردین 1382 منتشر شده است.)
* متولد کجا و چه سالی هستید؟
من در تبریز و در سال 1308 بدنیا آمده ام.
* یعنی چند سال دارید؟
شناسنامه می گوید 73 سال ولی دلم می گوید 37 سال.
* فوتبال را از کجا و از کی آغاز کردید؟
حدود 9 یا 10 ساله بودم که گذرم به زمین شماره 3 شهباز افتاد و با دیدن آن مسابقه عاشق فوتبال شدم.
* اولین تیم و اولین پستی که در آن فوتبال بازی کردید چه بود؟
باشگاه تهران جوان. اول دروازه بان بودم آن هم در حدود 2 سال، تا اینکه زنده یاد علی دانایی فرد با تاسیس تیم تور به سراغ من آمد و به خاطر شوتهای سهمگین پای چپم مرا ملزم به بازی در خط حمله کرد.
* چگونه و چند سالگی به تیم ملی راه پیدا کردید؟
با درخشش در همان مسابقات و شکست تیم شاهین به تیم منتخب تهران دعوت شدم که همان تیم ملی بود. حدوداً 17 یا 18 ساله بودم که عضو تیم ملی شدم .
* اولین مربی خود را نام ببرید؟
مرحوم آقای علی دانایی فرد پدر ایرج دانایی فرد.
* پست اصلی و تخصصی شما کجا بود؟
مهاجم گوش چپ با شماره 11.
* از خاطرات و شرایط اولین بازی های خود در تیم ملی بگوئید؟
در اولین بازی ملی در مقابل افغانستان بازی کردم و در دومین بازی ملی ام که مقابل ترکیه بود یک اتفاق جالب صورت گرفت که به عنوان خاطره برایتان تعریف می کنم . در آن بازی ایران سه بر یک از حریف خود پیش بود که یکباره داود نصیری داور مسابقه من را از بازی اخراج کرد و ترکها هم یکی از گلهای خورده را جبران کردند تا اینکه تماشاچیان بیش از اندازه اعتراض کردند و داور در یک اقدام نادر و خنده دار مرا صدا کرد و از من خواست تا به زمین بازی برگردم. و بعد هم ترکها اعتراض کردند.
* نام باشگاههایی که تا کنون در آنها بازی کرده اید؟
تور، تهران جوان، تاج سابق و ویکتوریا کلوپ برلین در آلمان.
* در چه رده های تیم ملی و چند سال و چند گل به ثمر رسانده اید؟
در آن موقع مستقیم به تیم بزرگسالان رفتم. و حدود 15 سال سابقه ملی و باشگاهی داشتم و 143 گل ملی و باشگاهی در طول 15 سال عمر مفید فوتبالم به ثمر رساندم که حدود 130 گل آن با پای چپ و شوت بود.
* بازیکنان مورد علاقه شما در زمان خودتان چه کسانی بودند؟
بازیکنان آن روزها واقعاً چیز دیگری بودند اما من بیاتی، عارف قلی زاده ، پرویز ابوطالب ، محمد رنجبر و منصور امیرآصفی را بیشتر می پسندیدم.
* اولین پولی که از فوتبال گرفتید چقدر بود؟
از باشگاه تاج در سال اول پولی نگرفتم و حتی در کارخانه چیت سازی کار می کردم تا هم خرج زندگی را بدهم و هم بتوانم به فوتبال بپردازم اما بعدها مسئولان تیم تاج آن موقع مقداری پول و مزایایی را در نظر گرفتند و بعد هم توسط تاج به تیم آلمانی رفتم که آن زمان 1500 مارک بطور ماهیانه حقوق می گرفتم.
* نظرتان در مورد قراردادها و پول هایی که بازیکنان امروز فوتبال می گیرند و تفاوت آنها با نسل شما چیست؟
عرض کردم من کار می کردم تا کفش و لباس فوتبال تهیه کنم یا خرج خانواده بدهم. بعدها با حمایت باشگاه و درخشش در تیم ملی توانستم با کمک برادر بزرگم مرحوم اکبر آقا اولین فروشگاه لوازم ورزشی ایران را به نام برادران جدیکار تاسیس کنیم، که آن موقع هم با تربیت بدنی استان تهران هماهنگی و همکاری می کردیم و به آنها و برای پیشرفت فوتبال لباس و کفش رایگان می دادم. امروزه بازیکنان قدر پیراهن ملی و باشگاهی را آنطور که باید بدانند نمی دانند و تعصب قدیمی ها را ندارند ولی چند برابر ما قرارداد می بندند و پول می گیرند البته این طبیعی است و من خوشحالم که فوتبال حرفه ای شده یا بهتر بگویم دارد حرفه ای می شود و جوانان پولدار می شوند و باز هم معتقدم این پولها برای ورزشکار حرفه ای و با فرهنگ ایرانی ناچیز است.
* فرق فوتبال امروز و کنونی را با فوتبال دوره خود بگویید؟
فکر می کنم قدرت بدنی در زمان ما در نزد بازیکنان بیشتر بود چون سالمتر و دارای تغذیه ای بهتر و طبیعی تر بودیم. البته تعصب و عشق حرف اول را می زد اما باید اعتراف کرد که بعد از نسل ما هم نیز فوتبال پیشرفت کرد و کمی تکنیکی تر شد.
* افتخارات ورزشی خود را بگویید؟
بازی در تیم کشورم آن هم در تیم ملی روزگاران قدیم که همه بازیکنان آماده و از سطح بالایی برخوردار بودند. حضور در تیم ارتش ایران، بازی در تیم باشگاهی ویکتوریا برلین، گلزنی به لئویاشین دروازه بان نامی آنروز دنیا و از همه مهمتر با غیرت و با عشق بازی کردن برای سربلندی باشگاه و کشورم و رضایت فوتبالدوستان .
* در مورد گلزنی به لئویاشین توضیح بیشتری بدهید؟
فکر می کنم با تیم زسکا مسکو بود که در تهران، یاشین گلر افسانه ای جهان کری خوانده بود و گفته بود کسی نمی تواند در ایران به من گل بزند. و همین انگیزه و لطف خدا باعث شد که من آنچنان گلی از گوش چپ و با پای چپ به او زدم که مات و مبهوت ماند و بعد از بازی نیز به من ابراز محبت و تحسین کرد. البته یادم هست که بعدها یکبار دیگر اکبر افتخاری چپ پای دیگر تیم ملی به یاشین گل زد.
* از بازیکنان چپ پای جدید تیم ملی در چند سال اخیر کار کدامیک را می پسندید؟
اگر ناراحت نشوند کار هیچکدام را. چون هر کدام در کاری دارای ضعف هستند و کامل نیستند مثلاً یکی خوب سانتر می کند ولی شوت زن نیست. دیگری خوب شوت می زند ولی سانتر خوب نمی کند یا نمی توانند در حال حرکت خوب سانتر کنند فقط چند بار رضا شاهرودی را دیدم که در حال حرکت خوب سانتر می کند. در کل چپ پای عالی و کاملی به نظر من نداشته ایم ولی با جوانانی که می بینم امیدوارم روزی صاحب چپ پای کلاسیک و کامل شویم.
* کار کدام تیم داخلی و خارجی را می پسندید ؟
برزیل، انگیس، آلمان و در ایران نیز هم استقلال و پرسپولیس هستند که به چشم می آیند اما امیدوارم روزی شاهد رشد سایر تیم های شهرستانی باشیم .
* می دانید که فعلاً صدرنشین های لیگ برتر شهرستانی ها هستند، نظرتان در مورد مربیان لیگی چیست و چقدر از آنها شناخت دارید؟
بله شنیده ام امیدوارم تا پایان ادامه یابد . اینطوری فوتبال ایران از دو قطبی بودن درمی آید اما متاسفانه چون کمتر در ایران هستم و تازه آمده ام شناخت چندانی از وضعیت مربیان حاضر در لیگ ندارم.
* اگر مایلید کمی در خصوص زندگی شخصی تان حرف بزنید؟
دارای همسری فداکار و مهربانی هستم که پزشک است و دو فرزند دارم که دخترم در اتریش و پسرم در آمریکا زندگی می کند. شکر خدا از زندگی خود راضی هستم. من و همسرم مرتب در میان فرزندانمان همچون توپ فوتبال به این ور و آن ور می رویم تا باعث خوشحالی آنها باشیم ودلتنگ آنها نشویم.
* اگر دوباره متولد شوید آیا باز هم فوتبالیست می شوید؟
بله صد در صد!
* اگر پیشنهاد مدیریتی و مربیگری درایران به شما داده شود می پذیرید؟
خیر!
* هنگامی که در خارج از کشور هستید هم فعالیت ورزشی دارید؟
بله با همبازی های سابقم آقایان تنیدی گر، غریب، بیاتی ، نادر افشار، عارف قلی زاده و مسیح مسیح نیا در آمریکا بازی می کنیم. چند سال پیش هم در مقابل تیم هنرمندان بازی کردیم.
* به نظر شما چه باید کرد تا فوتبال ایران ترقی کند؟
مدیریت، تزریق سرمایه های مالی هنگفت ، ساخت استادیوم های مختلف و بها دادن به مدارس فوتبال و نوجوانان و دور کردن افراد غیر ورزشی و ناکارآمد از ورزش.
* به نظر شما در حال حاضر چه کسانی لیاقت ریاست فدراسیون فوتبال ایران را دارند؟
اخیراً با آقای خبیری آشنا شدم هر چند که مذاکره ما اندک بود اما با توجه به ذهنیت قبلی از ایشان، دکتر خبیری را مناسب می بینم هر چند که دکتر دادکان هم انسان بی ریا و زحمتکشی است که فکر می کنم بسیار مفید می تواند واقع شود. من با ارادتی که به آقایان دارم اما نفراتی چون خبیری، دادکان، پرویز ابوطالب و رنجبر که همبازی من هم بوده اند را ترجیح می دهم .
* چه شناختی از نفرات نامبرده دارید؟
عرض کردم دکتر دادکان انسان با محبت و مخلصی است که نسبت به بنده هم لطف داشته و تحصیلکرده هم هستند. آقای ابوطالب نیز از دوستان بسیار قدیمی و صمیمی من هستند که هرگاه به تهران بیایم با ایشان حداقل در تماس هستم و او را فردی با تدبیرو خوش فکر می دانم.
* در خصوص کاندیدا شدن استاد حسین فکری چه نظری دارید؟
متاسفانه من این خبر را نمی دانستم و اکنون از شما شنیدم به این ترتیب حضور استاد فکری همه برنامه ها را بر هم می زند چرا که ایشان از زجر کشیده های فوتبال ایران بوده و هست. ایشان حتی مدتی در تیم علمیه سابق مربی من بودند و بجز همه اینها ایشان سالم ترین و پاک ترین فرد از نظر فکری و اخلاقی هستند.
* در خصوص انتقالتان به باشگاه ویکتوریا کلوپ برلین توضیح بدهید؟
آن موقع در اوج بودم و مسائلی مانند مترجم و مسئول برنامه ها وجود نداشت و آن زمان جزو اولین نفرات بودم و با پول خوبی از ایران به آلمان رفتم و اتفاقاً در آنجا فیکس بودم. اما فوت ناگهانی مرحوم پدرم و مشکلات خانوادگی باعث شد قید آلمان را بزنم و به ایران بازگردم که در ادامه به تاج تیم سابق پیوستم اما بعدها افسوس خوردم که چرا در آلمان دوام نیاوردم.
* آیا پس از بازگشت از آلمان باز هم فروغ و آمادگی همیشه را داشتید؟
بله به محض بازگشت و عضویت در تاج و به موازات آن به تیم ملی دوباره دعوت شدم که یکی از بازی ها با تیم ملی عراق بود که نتیجه این بازی به نتیجه تساوی 4-4 رسید و من موفق شدم هر 4 گل ایران را به ثمر برسانم.
* از خداحافظی با زمین و دنیای پر خاطره فوتبال خودتان بگوئید؟
اجازه بدهید خیلی روی این موضوع صحبت نکنم فقط اینکه در سال 1342 و در حالیکه هنوز می توانستم بازیکن سرنوشت سازی باشم تصمیم به ترک فوتبال ملی و باشگاهی گرفتم و به بهانه و از فرط ناراحتی یک پنالتی از دست رفته توسط خودم زمین فوتبال را بوسیدم و دور را به جوانان سپردم.
* به نظر شما برای تیم ملی ایران مربی خارجی مفید است یا داخلی؟
به نظر من اگر مربی خارجی از نوع مطرح و سطح بالا باشد مفید تر است. اما اگر مربی خارجی در سطح پایه ای و جهت استعداد سازی در کنار مربیان جوان و آینده دار ایرانی تلفیق شود بازدهی مناسبتری دارد.
* آرزوی ورزشی خود را بگوئید؟
اول سلامتی و سربلندی ورزشکاران و ملت ایران ، دوم اینکه دوست داشتم حتی دقایقی از فیلم بازیهای زمان خود را داشتم تا مردم عزیز و نسل امروز فوتبال می دیدند. افسوس که به دلیل عدم امکانات آن موقع عکس خوب و فیلمی از بازیهایم به جای نمانده است.
* چه پیامی برای بازیکنان و هم پستی های خود در حال حاضر دارید؟
در ابتدا آرزوی موفقیت دارم و سپس ازآنها می خواهم که فقط و فقط تمرین کنند و مواظب سلامت روحی و جسمی خود باشند بدون شوخی همین الان با 73 سال سن حاضرم با تمام چپ پاهای تیم ملی مسابقه بدهم و از هر 10 ضربه کاشته 9 شوت را با پای چپ به تیرک دروازه بزنم. چون هنوز هم تمرین می کنم.
* لطفاً در خصوص نفرات و تک واژه های نامبرده مختصر توضیح بدهید؟
علی پروین: بسیار خوش فکر بازی می کرد. من که بازی او را خیلی دوست داشتم.
استقلال: هنوز هم دوستش دارم و در خارج از کشور هم نتایج او را دنبال می کنم و عاشق اوهستم.
پرسپولیس: بهتر است بگویم شاهین. آنها تیم خوبی بودند ولی ما بهتر از آنها بودیم. در ضمن در مجلات خواندم که حسین کلانی به ایران بازگشته، دلم برای بچه های خوب شاهین چون آقایان کاشانی، بهزادی و دیگر عزیزان تنگ شده و آرزوی سلامتی برای آن دوستان دارم.
نیکبخت واحدی: هنوز خیلی جوان و کم تجربه است اما آینده دار.
ناصر حجازی: گلر خیلی خوبی بود.
ایران: خون رگ های من و تمام امیدم.
پیشکسوتان ورزشی: فراموش شده های دلشکسته و گنجینه های خاک خورده.
* در پایان اگر حرف و پیام خاصی برای بینندگان و جوانان ایرانی دارید بفرمائید؟
اولاً از تمام مردم ایران تشکر می کنم که هر گاه من را می شناسند مورد لطف خود قرار می دهند البته از آنهایی که نمی شناسند گله ای ندارم چون اختلاف نسل و معرفی از طریق رسانه ها در مورد نسل ما چندان کافی نبوده، اما من و امثال من به عشق و محبت این مردم بزرگوار زنده ایم و از شما تشکر می کنم که یادی از ما کردید. من هم از این به بعد سعی می کنم از خارج از کشور ورزش وفوتبال ایران را دنبال کنم. در پایان از شما تشکر می کنم و آرزوی سربلندی و سلامتی برای یکایک مردم ایران دارم.