سطح بازی عالی نبود. هنوز هم پاسهای بی هدف و دفع توپهای مداوم زیادی وجود داشت. کلودیو براوو هم درون دروازه منچسترسیتی برای تطبیق با شرایط جدید و لیگ جدیدی که در آن بازی می کند دردسرهای زیادی داشت و اشتباهات مبتدیانه ای را انجام داد.
اما نکات مثبت را نیز به وضوح می شد دید؛ عالی نبود اما خیلی خوب بود. جذاب از همان ابتدا تا آخرین دقیقه بازی و هیجان انگیز در هر حرکت. پر از طرح و نقشه از سوی دو مربی، با تعویضهای هدفدار. بازی هیجان انگیز و سرگرم کننده بود و البته ویژگیهای فوتبال انگلیسی نیز همچنان در آن دیده می شد.
شاید حالا وقتش رسیده باشد که کارشناسانی مثل پل اسکولز در عقیده شان مبنی بر کسالت بار بودن و سطح پایین بازیهای لیگ برتر انگلستان تجدید نظر کنند. دست کم اینکه دربی منچستر نوید روزهای بهتر را برای این لیگ داد.
این بازی یک «کوین دبروین» داشت، او بازی خود را به حریف تحمیل می کرد، همیشه خطرناک بود و تکنیک سرشار خود را به رخ می کشید. این بازیکن یک «زلاتان ایبراهیموویچ» داشت که توپی که یک لحظه از دست دروازه بان حریف در رفت را روی هوا و بدون معطلی به تور دروازه چسباند، هر چند که چند موقعیت خوب دیگر هم به دست آورد و قدر آنها را ندانست. این بازی یک «داوید سیلوا» داشت که با پاسهای مینیاتوری خود ضرباهنگ بازی منچسترسیتی را تنظیم می کرد و یک «مارکوس رشفورد» داشت که با انرژی جوانی خود، هواداران منچستریونایتد را به وجد می آورد.
و البته یک بازی یک پپ گواردیولا و یک ژوزه مورینیو داشت که نشان دادند توانایی این را دارند که کیفیت لیگی که ادعای بهترین بودن در جهان را دارد ، را نیز بالاتر ببرند. در نهایت، منچسترسیتی برنده میدان بود اما یونایتد هم به اندازه کافی به حریف فشار آورد و هواداران خود را متقاعد کرد که دست کم در این فصل می توانند تا پایان، یک مدعی جدی قهرمانی باقی بمانند.
دو مربی تاثیر خود را به خوبی در بازی تیمهایشان نشان دادند. نیمه اول سیتی به خوبی افکار پپ را در زمین پیاده کرد. سبک بازی این تیم همانی بود که از همه تیمهای گواردیولا دیده شده ف با پاسهای مداوم و دقیق و ساختار تاکتیکی که یونایتد و مورینیو را گیج کرده بود. سیتی در قلب اولدترافورد پرچم خود را درون زمین کاشت و حاکمیت خود بر بازی را نشان داد.
اما عملیات بازگشت از سوی مورینیو کلید خورد و با هدایت رونی و ایبراهیموویچ به خوبی در زمین پیش رفت. ژوزه دو تعویض شجاعانه را بین دو نیمه انجام داد و مخیتاریان و لینگارد را از بازی بیرون کشید تا با آوردن رشفورد و آندر اررا توازن را به بازی برگرداند.
در پایان، بازیکنان سیتی یک حلقه شادی را تشکیل دادند و به جشن و پایکوبی پرداختند و با خوشحالی به سمت هواداران خود رفتند. یک نبرد مهم که سیتی برنده آن بود، اما یک نکته از دل این بازی بیرون آمد: نبرد تا روز اخر ادامه دارد، یک نبرد طولانی و سخت.