زندگی های ما به طور آشکار و نهان تحت تاثیر فیلم هایی است که به ندرت زحمت اندیشیدن دقیق درباره آنها را به خود می دهیم. معمولا توجیه ما این است که دلیل چندانی برای تلاش در جهت توضیح آنچه که از ابتدا آن را به عنوان سرگرمی پذیرفته ایم وجود ندارد.
تفکر تحلیلی و خواندن درباره یک گونه سرگرمی غنا و جان تازه ای به آن می بخشد. همچنین نگارش تحلیلی درباره فیلم نتایج ارزشمندی در پی دارد. بسیاری از ما از خواندن مطلبی در مورد فیلم هایی که ندیده ایم هم لذت می بریم.
اگر فیلم ها خبر از بخش های مختلف زندگی ما می دهند، پس باید بتوان به روش های مختلفی از آنها لذت برد. یکی از این روش ها لذت چالش برانگیز تلاش برای اندیشیدن، توضیح دادن و نوشتن درباره تجربه ای است که با تماشای فیلم ها بدست می آید. ما به دلایل مختلفی به سینما می رویم: برای اندیشیدن یا برای دوری از فعالیت فکری، برای چشم دوختن به فیلم ها یا برای نوشتن درباره آنها ممکن است به سینما برویم تا فیلم را مثل یک آبنبات دلچسب مصرف کنیم و ممکن است به سینما برویم با این هدف که آن آب نبات، خوراکی دلچسبی برای ذهن ما فراهم آورد. تحلیل کردن فیلم و یا واکنش ما نسبت به آن لذت ما را زایل نمی کند، بلکه به ما امکان می دهد تا از آن فیلم به گونه ای لذت ببریم که تا پیش از آن نمی توانستیم. بگذارید امتحان کنیم. سکانسی از فیلم را دو بار ببینید. در مرتبه اول سعی کنید فقط لذت ببرید. در مرتبه دوم سعی کنید به المان های تصویری، حرکات بازیگران، صحنه پردازی و به طور کلی فرم و محتوای فیلم توجه کنید. به آن فکر کنید و آن را تحلیل کنید. آنگاه متوجه خواهید شد هر تحلیلی هر چند هم نادقیق لذت شما را از فیلم چندبرابر می کند. ببینید …
(مخاطب شما و اهداف تحلیل فیلم)
نوشتن درباره فیلم دارای چندین کارکرد است و به شما کمک می کند تا:
-واکنش خود نسبت به فیلم را بهتر درک کنید.
-دیگران را متقاعد کنید که چرا فیلمی را دوست دارید و به چه دلیلی از فیلمی خوشتان نمی آید.
-مطلبی درباره معرفی فیلم، فیلمساز یا یک مجموعه فیلم بیان کنید که ممکن است خوانندگان شما از آن بی خبر باشند.
-مقایسه ای میان یک فیلم و فیلم های دیگر انجام دهید و به درک بهتری از آنها برسید.
-ارتباطی میان فیلم و دیگر حوزه های فرهنگ برقرار کنید تا از این منظر هم فرهنگ و هم سینمایی که مولود آن است را تشریح کنید.
اهدافی که محور اصلی یا بخشی از نوشته شما به حساب می آیند، گاهی اوقات ممکن است به مخاطب شما بستگی داشته باشند. مثلا مقاله معرفی یک فیلم برای مخاطبی است که آن را ندیده است.
اگر شما نوشتن را تا اندازه ای شبیه به یک گفتگو در نظر بگیرید، خواهید دید که تصور کردن مخاطب، چگونه به شکل گرفتن آنچه شما می خواهید بگویید کمک می کند.
یک شیوه مرسوم و ساده برای نشان دادن مخاطبان مختلفی که یک نویسنده ممکن است در نظر بگیرد، تمایز قائل شدن میان گزینه های زیر است:
-گزارش سینمایی
-نقد فیلم
-مقاله نظری
-مقاله تحلیلی
حال می خواهیم به اجمال هر کدام از انواع نوشته های بالا را توضیح دهیم و تفاوت آن ها را بیان کنیم:
(گزارش سینمایی)
این گزارش یک قطعه کوتاه نوشتاری است که به عنوان آمادگی برای بحث های کلاسی به کار می رود. گزارش سینمایی بیش از هر چیز یک تکلیف توصیف محور است که در سه یا چهار پاراگراف (یک یا دو صفحه) مطالب مربوط به فیلم را نظم بخشیده، تمرکزش را بر دو یا چهار نکته ی مرتبط با موضوعات بحث یا پرسش های خاص قرار می دهد. گزارش سینمایی بر خلاف نقد سینمایی یا مقاله تحلیلی از پرداختن به بحثی خاص یا عقایدی استوار و مستدل دوری می کند و هدفش این است که تا جایی که امکان دارد عینی، ملموس و شامل جزئیات دیداری و شنیداری باشد.
(نقد فیلم)
گونه ای از تحلیل فیلم است که تقریبا در هر روزنامه ای یافت می شود و اغلب ما عمدتا با آن آشنایی داریم. به طور معمول گسترده ترین طیف مخاطبان را هدف قرار می دهد: مردمی که دانش و آگاهی خاصی نسبت به سینما ندارند. کاربرد این نوع نقد معرفی فیلم هایی است که آشنایی چندانی نسبت به آنها وجود ندارد و نیز توصیه به تماشا کردن یا ندیدن آن ها. از آنجا که پیش فرض این نوشتار بر این است که مخاطب، فیلم مورد بحث را ندیده، ارائه ی خلاصه ای از طرح فیلم یا قرار دادن فیلم در بافتی دیگر (مثلاً در بافت مقایسه ای با دیگر آثار کارگردان، آثار مشابه ژانر و …)، بیشتر حجم مقاله را به خود اختصاص می دهد تا خواننده را در فهم فیلم یاری دهد.
(مقاله نظری)
بیشتر مقالات نظری در سوی دیگر این طیف نوشته ها قرار می گیرند. مثلاً مقاله هایی درباره ی ارتباط فیلم و واقعیت، بنیان های ایدئولوژیک یا سیاسی صنعت سینما، یا تفاوت نحوه ی روایت در ادبیات و سینما. تصور یک چنین مقاله ای اغلب بر این است که خواننده اطلاعات زیادی در مورد فیلم های شاخص، تاریخ سینما و دیگر مطالب مربوط به سینما دارد. مخاطب این مقالات بیشتر دانشجویان مقاطع بالا یا مدرسان مطالعات سینمایی هستند که معمولاً در مورد سینما کاملاً آگاهند. مقاله ی نظری سینمایی با استدلال در باب آنچه در یک ارائه ی سینمایی منحصر بفرد است، یا نشان دادن نقاط اشتراک سینما با دیگر هنرها، بیان کننده ی الگویی توضیحی است که چیزی بیشتر از یک فیلم را تشریح می کند و هدفش تبیین برخی ساختارهای گسترده تر و پیچیده تر سینمایی و چگونگیِ درک و فهم ما از آنهاست.
(مقاله تحلیلی)
مقاله ی تحلیلی در کلاسهای سینما، معمولاً جایی میان نقد فیلم و مقاله ی نظری قرار می گیرد. پیش فرض نویسنده ی این نوشتار بر این است که خواننده ی او یا فیلم را دیده و یا حداقل با آن آشنایی دارد؛ گرچه ممکن است به طور جامع و گسترده درباره ی آن نیاندیشیده باشد. بنابراین، نویسنده ی این مطلب درونمایه های کلیدی و عناصر اصلی طرح و توطئه یا پیرنگ را به خواننده یادآوری می کند، اما بازگویی مطول داستان فیلم نه ضرورتی دارد و نه قابل قبول است. از آنجا که نویسنده بر آن است تا از ظرافت ها و پیچیدگی هایی پرده بردارد که از چشم تماشاگر فیلم دورمانده، کانون تمرکز مقاله تحلیلی بسیار جزئی تر و خاص تر از کانون تمرکز نقد فیلم است. پس این نوع مقاله می تواند بر یک سکانس کوتاه در آغاز فیلم یا بر نوع زاویه ای از دوربین که با یک شخصیت خاص همراه می شود، تمرکز یابد.
(نظر و ارزیابی)
در تحلیل فیلم نظر و سلیقه ی شخصی شما ضرورتاً بخشی از بحث تان خواهد بود. مثلاً برخی از منتقدان نوعی پیش داوری آگاهانه یا ناآگاهانه علیه فیلم های خارجی دارند؛ دسته ای دیگر طرفدار آثار یک کارگردان مشخص اند، عده ای هم دل خوشی از اقتباس های ادبی ندارند، مگر این که وفادار به منبع اصلی باشند. حتی آن دسته از مقالاتی که عمدتا توصیفی یا تحلیلی به نظر می رسند، تاحدی تحت تاثیر گزینش و ارزیابی شخصی هستند. در برخی مقالات، توصیف مبتنی بر واقعیت ممکن است برجسته تر از قضاوت های ارزیابی کننده باشد، اما تفاوت ها به درجات آن بر می گردد نه به نوع آن. بیشتر مقاله هایی که درباره فیلم نوشته می شوند، در برگیرنده برخی نظرها و ارزیابی های شخصی هستند. اما میزان ادخال نظرات شخصی در ارزیابی نیز باید متناسب باشد. نه کم باشد نه زیاد. یک قاعده مفید و کارآمد این است که نویسنده سعی کند چگونه افزودن احساسات و دیدگاه های شخصی به تحلیل، و جای مناسب آن را آگاهانه تشخیص دهد و ارزش ارائه کردن یا چشم پوشی از آن ها را بسنجد. به طور خلاصه، قضاوت هایی را به کار ببرید که به همان اندازه که به نظر شما درست و واقعی و واجد ارزش هستند، برای دیگران نیز ارزشمند باشند. ابراز بی علاقگی و بیزاری شخصی نسبت به فیلم های اکشن یا داستان های رمانتیک با ریتم کند، زمانی می تواند نقطه قوت یک مقاله باشد که نویسنده به دقت به آن ها اندیشیده باشد و دلایلی برای این احساس خود ذکر کند. وقتی درباره فیلم می نویسید، احساسات، انتظارات و واکنش های شخصی می تواند آغاز یک نقد هوشمندانه باشد، اما با تفکری دقیق در مورد خاستگاه آن احساسات، انتظارات و واکنش ها و چگونگی ارتباط آن ها با عوامل عینی تری که فیلم را مورد پرسش قرار می دهند، باید تناسبی میان آن ها برقرار کنید. فرانسوا تروفو۱، فیلمساز با استعداد و منتقد تیزبین فرانسوی، اظهار می دارد: «منتقد به جای ابراز شور و هیجان بیش از اندازه در نقد، باید تلاش کند تا نگاه تحلیلی هدفمندی داشته باشد… . آنچه به نظر جذاب می رسد، نمی تواند توجیه گر خوبی یا بدی یک اثر سینمایی باشد، بلکه دلایل یک چنین قضاوتی باید تشریح شود.»
پس نگارش تحلیل فیلم یقیناً فرآیند پیچیده ای است که در عین حال می تواند هیجان انگیز و ارزشمند هم باشد. سعی کنید علاقه و هوشمندی را به یک میزان در پرداختن به فیلم ها به کار برید و خود را به عنوان نویسنده ای تصور کنید که با ایجاد رابطه ای پویا و هدفمند با فیلم ها، آن ها را تماشا می کند و لذت می برد یا به گفته سالی پاتر، کارگردان آثاری چون تریلر۲ (۱۹۷۹)، ارلاندو۳ (۱۹۹۲) و جنون۴ (۲۰۰۹)، به خاطر داشته باشید که در فرآیند تحلیل، رمز گشایی و تفکر، لذت خاصی وجود دارد.
———————————————————————
۱- Francois Truffaut
۲- Thriller
۳- Orlando
۴- Rage
با الهام و تلخیص از کتاب راهنمای نگارش تحلیل فیلم نوشته تیموتی کوریگان
لینک درس صفر : https://goo.gl/Tz2fy0