مطلب ارسالی کاربران
چرا هميشه منفي نگر هستيم؟ به توانايي هاي تيممون احترام بذاريم و به چيزي جز صعود قانع نباشيم.
همه ي ما ميدونيم كه اين گروه گروهي نبود كه ما مي خواستيم، همه ي ما ميدونيم كه اين گروه مي تونست خيلي ساده تر باشه، اما جدا از واكنش هايي كه بيشتر محتواش طنزه و مسائل غيرفني بيشتر توش وجود داره، ميشه يه سري نكات ساده رو گفت كه تقريبا همه مون ميتونيم دركش كنيم. اين نكاتيه كه به نظر من بايد بهش توجه بشه. بيايد براي يك بار ايراني بازي در نياريم، براي يك بار خودمون رو باور كنيم. وقتي فردوسي با خنده به فيگو گفت بيايد با هم اسپانيا رو حذف كنيم، فيگو كاملا جدي جواب داد بله اين هم يك احتماله. بقيه ي دنيا ياد گرفتن كه به توانايي هاي خودشون و ديگران احترام بذارن، بقيه ي دنيا هيچوقت با ذهنيت باخت به بازي پا نميذارن، شما اگه با خوشبيني بازي رو شروع كني ممكنه يك درصد شانس برد داشته باشي ولي وقتي خودت رو از پيش بازنده مي دوني همون يك درصد هم شانس نداري. مثال بارز اينكار هم بازي با آرژانتينه، ما رفتيم كه با اختلاف يك گل ببازيم و به هدفمون رسيديم. زيگ زيگلر ميگه مهمترين عامل براي پيروزي، منتظر پيروزي بودنه. بيايد يه نمونه از شرايط بدتر از اين رو بررسي كنيم: تيم ملي كاستاريكا تو گروه مرگ جام جهاني تو بازي اول اروگوئه رو غافلگير كرد و سه تا بهشون زد (اگه با قدرا اروگوئه اي كه كاواني و سوارز و گودين و غيره رو داره آشنا نيستيد، بريد همون جوك توليد كنيد.)، ايتاليايي كه به عنوان نائب قهرمان يورو پا به اون بازي ها گذاشته بود و تو بازي اولش انگليس رو شكست داده بود رو با يك دفاع فشرده و منسجم (چيزي كه ما توش استاديم) و يك و تنها يك ضد حمله شكست داد و در بازي آخر هم با يك تساوي جلوي انگليس صدرنشين شد. كاستاريكا اون موقع مطرح ترين بازيكنش ناواس بود كه تو لاليگا بازي ميكرد و كاپيتانشون هم مايكل اومانيايي بود كه ذخيره ي محسن بنگري بود كه حتي به تيم ملي ايران هم دعوت نشده بود. بيايد اين حرف مسخره كه رسيدن به جام جهاني هم خودش افتخار بزرگيه رو ديگه تكرار نكنيم، هيچوقت دستاوردها كافي نيست، تا وقتي تورنومنت تموم نشده حتي نايب قهرماني هم نبايد ما رو ارضا كنه، بعد از تموم شدن بازي ها ميشه با در نظر گرفتن شرايط به حتي ٤ام شدن تو گروه هم افتخار كرد.
اما سناريوي مثبت با خوش بيني ( opinion types رو تو گوگل سرچ كنيد تا با انواع نظرات آشنا بشيد، وقتي ميگم خوشبينانه يعني اينكه همينجوري كه الان بدشانسي آورديم اونجا كمي خوش شانسي بياريم و اينكه خوش بينانه بودن با پرت و پلا بودن فرق داره!)
بازي اول ما با مراكشه، نميگم مراكش رو مي بريم اما اگه واقعا تواناييي بردن مراكش رو نداريم چرا ناراحت گروهمون هستيم؟ جام جهانيه و همه ي تيم ها قوي ولي بيايد قبول كنيم ناراحتي به خاطر گروه سخت زماني معنا داره كه خودمون هم يك چيزي در چنته داشته باشيم. كسي كه مشتش خاليه كه نبايد از شانس گله كنه. پس «فرض» رو بر پيروزي ما برابر مراكش ميذاريم، نكته اي كه قطعي نيست ولي واقعا عجيب و غير معقول هم نيست.
از اون ور هم احتمال بيشتر رو ميتونيم به پيروزي اسپانيا بديم. در بازي دوم باخت ما به اسپانيا و پيروزي پرتغال محتمل ترين برآمده. با اين تفاسير به بازي با پرتغال پا ميذاريم، با ذكر اين نكته كه احتمالا شرايط طوري خواهد بود كه تفاضل گل ما پايين تر از پرتغاله و ما نيازي به پيروزي داريم. در چنين شرايطي اگه با تيمي مثل كرواسي، كلمبيا يا سوييس همگروه بوديم كارمون سخت تر بود چون ميومدن كه تساوي رو بگيرن و صعودشون رو قطعي كنن و جلو اومدن ما به قصد گل زني مي تونست منجر به خوردن گل بشه، اتفاقي كه تو بازي با بوسني هم افتاد. فرق پرتغال با بقيه ي گزينه ها تو اينه كه اين تيم خودش رو ابرقدرت ميدونه ولي اين حقيقت نداره، اين تيم به جز كريستيانو رونالدو برتري اي نسبت به تيمي مثل كرواسي نداره، پرتغالي كه خودش رو ابر قدرت ميدونه قطعا كمي غرور خواهد داشت، مسئله ي آقاي گلي رونالدو هم مطرحه، نكاتي كه ميتونه اونا رو جلو بكشونه كه براي ما مثبته و غيرممكن نيست كه بتونيم روي غافلگيري يه گلي بهشون بزنيم و گلي نخوريم( اتفاقي كه ميتونست با گرفته شدن پنالتي دژاگه توي بازي با آرژانيتن بيفته و اگه فك ميكنيد اين پرتغال از اون آرژانتيني كه نايب قهرمان شد قوي تره اشتباه ميكنيد.)
هرچند اين نظام آموزشي ما رو يك مشت لوزر و از پيش بازنده بار آورده اما بيايد كمي مثبت فكر كنيم، كمي به خودمون و توانايي هامون احترام بذاريم. قبل از شروع بازي به چيزي جز پيروزي راضي نباشيد، اون موقع حتي اگه پيروز نشديد هم اون باخت آبرومندانه رو تو جيبتون داريد، هر چند نبايد هيچوقت جزو گزينه هاتون باشه.