" کسی به قطار ایستاده سنگ نمی زند "
اما وقتی که با سرعت تمام به پیش می روی، وقتی که رقبا را یکی پس از دیگری پشت سر می گذاری، آنگاه حسودان، آنهایی که توان و یارای رقابت را ندارند شروع می کنند به سنگ انداختن. تن تو زخمی می شود اما همچنان با غرور پیش می روی.
وقتی که کوهی بلند را برای فتح قله ای می پیمایی تا به بلندترین نقطه زمین برسی، تا به اوج برسی، با تو دو کار خواهند کرد:
- پهلوانان و جوانمردان که سرشار از غرور، شرف، بزرگی و عظمت هستند تو را تشویق خواهند کرد تا بالاتر بروی تا اوج بگیری. چون آنها به بزرگی عادت دارند.
و در دیگر سو سرخوردگان تحقیر شده ای هستند که تمامی تلاششان را خواهند کرد تا تو را پایین بکشند. علف های هرزی که به پای تو خواهند پیچید تا مانع پیشروی تو شوند، خارهایی که پاهایت را زخم خواهند کرد تا تو را از رسیدن به اوج بازدارند.
آنها عادت کردنده اند به زیر پا بودن، به هرس شدن، آنها توانایی بزرگ بودن و به اوج رسیدن را ندارند پس تلاش می کنند تا تو را همسطح خودشان کنند.
و حالا تو هستی که باید خودت را بالا بکشی، به اوج برسی. بدون توجه به موجودات کوچک و حقیری که مانع راهت هستند تا تو را از بزرگی بیاندازند. اما نمی دانند که شکوه و عظمت یک قهرمان با چند زخم کوچک پایین نمی آید. آنها نمی دانند که هر چقدر تلاش کنند بیشتر در مرداب پوچی فروخواهند رفت.
تاریخ همیشه قصه قهرمانان را به خاطر خواهد سپرد. پدران و مادران همیشه از بزرگانی خواهند گفت که بی هیچ ترس و واهمه ای از سایه های توخالی، همیشه به سوی اوج حرکت می کنند. چون آنها همیشه به بزرگی عادت دارند.
سپاس از اینکه تاریخ را نوشته اید و اینک آماده اید برای ماندن در تاریخ... چرا که کسی جرات ایستادگی در برابر اراده تان برای بردن را ندارد...مادرید مادرید مادرید زنده باد مادرید ♥Hala Madrid♥