مطلب ارسالی کاربران
توصیف مربیان «بادانش» فوتبال ایرانی در یک جمله!
مصاحبه محسن بیاتینیا از این نظر جالب بود که مثل آن کودک داستان هانس کریستین آندرس فریاد میزند: «پادشاه لخت است!». بقیه سودشان در این است که از زیبایی لباس پادشاه تعریف کنند.
بله، واقعیت فوتبال داخلی ما این است که دانش یعنی امکانات و خلاصهتر: پول. هر تیمی که پول بیشتری دارد بازیکنان بهتری میخرد و زمین بهتری دارد و با کمی شانس و گاه به کمک اشتباه داور برنده میشود. منظور اینکه مربی در این میان، نقش چندانی ندارد. بهترین مربیان ایرانی درواقع تنها هنرشان استعدادیابی است که در فوتبال جهان شغلی جدای از مربیگری است. (علیرضا جهانبخش را یک استعدادیاب هلندی کشف کرده بود که مربی هم نیست.)
مربیان لیگ برتری نه مقاله یا کتابی نوشتهاند که بدانیم چیزی در چنته دارند و در مصاحبهها نیز حرف خاصی نمیزنند که نشاندهنده سوادشان باشد. مختصر فیلمهایی که از رختکن بین دو نیمه تیمها درآمده هم نشان میدهد که این مربیان اصولا از فوتبال حرف نمیزنند و بیشتر تاثیر روانی دارند (غالبا موفقترینشان کسانی هستند که با فحش ناموسی، بازیکن را تشویق میکنند و گویا فحش ناموسی تاثیرگذار است).
محسن بیاتینیا: «امیدوارم مثل مربیان دیگری که بهترین امکانات را دارند و هر سال تیمشان را هفتم یا هشتم لیگ میکنند و در آخر هم میگویند مربیان با دانشی هستند، یک سال هم برای ما این اتفاق بیفتد و با یک تیم خوب کار کنیم! بعد از آن هم سعی میکنیم دانش خودمان را به این فوتبال نشان دهیم.»