مطلب ارسالی کاربران
تیمی که دیگر دلیلی برای قهرمان نشدن ندارد.
چیز زیادی از جام جهانی 2006 نمی گذرد.روزهایی که بزرگترین رویداد فوتبالی دنیا در آلمان برگزار می شد اما اکثریت مردم این کشور تا چند روز مانده به استارت بازیها با چهره ای ناراضی مقابل دوربین و میکروفون خبرنگاران در مورد قهرمانی تیم ملی کشور متبوعشان در این جام ابراز نامیدی می کردند.به خصوص بعد از پایان مفتضحانه آلمان در آخرین تورنومنت بزرگ یعنی جام ملت های اروپا 2004.نتایج بازی های تدارکاتی و رنکینگ ضعیف آلمان در فیفا هم مزید بر علت شده بود.از باخت 3 بر صفر مقابل کره جنوبی در تور آسیایی(همان تور آسیایی که تیم آلمان طی آن مقابل ایران هم در ورزشگاه آزادی بازی کرد) تا رنکینگ بیستم فیفا(در سالی که ایران هفدهم بود!) و از همه مهمتر نبود بازیکنان بزرگ و در کلاس جهانی به خصوص در خط دفاع همه و همه دلایلی بود که حتی خوشبین ترین هواداران مانشافت هم با احتیاط از تیم محبوبشان حرف بزنند.تا جایی که میشاییل بالاک کاپیتان تیم قبل از شروع بازی ها خط دفاع تیمش رو بسیار آسیب پذیر و نقطه ضعف اصلی تیم شمرده بود و حتی یورگن کلینزمن سرمربی وقت هم قبل از شروع بازیها با وجود امتیاز میزبانی چندان برای حریفان خط و نشان نمی کشید.بازی ها شروع شد و مانشافت با تیمی بسیار جوان و متشکل از 23 بازیکن بوندس لیگایی و ارزان قیمت مسابقات را نه چندان خوب شروع کرد اما بازی به بازی پیشرفت کرد.به طوری که خط دفاع تیمی که در بازی افتتاحیه از کاستاریکای کوچک 2 گل دریافت کرده بود در یک چهارم نهایی مقابل آرژانتین پرستاره کم اشتباه ظاهر شد و به لطف ضربات پنالتی موفق به راهیابی به نیمه نهایی شد.البته کسی از این تیم انتظار بیش از این هم نداشت اما تیم جوان و یک دست کلینزمن حداقل تا قدری موفق بود که بعد از حذف در نیمه نهایی اشک در چشمان هواداران سفیدپوش حلقه بزند.تیمی که در 98 با پیرمردهای اسم و رسم دار نمایش کسل کننده ای داشت و در 2002 به لطف یک دروازه بان اسطوره ای(الیور کان تنها دروازه بانی است که تا به حال موفق به کسب توپ طلای جام جهانی شده)و قرعه راحت فینالیست شد اما در فینال آنها ثابت کردند چندان هم شایسته رسیدن به این مرحله نبوده اند، در 2006 کاملاً پوست انداخته بود اما با رفتن یورگن و شروع عصر یوگی لوو این پوست اندازی عمیق تر شد و نه تنها بازیکنان جوان به تیم ملی سرازیز شدند که سبک بازی و منطق فوتبال مانشافت هم به کلی دگرگون شد(تا حدی که رهبر بلامنازع خط میانی میشاییل بالاک دیگر در ترکیب تیم جایی نداشت).یوگی لوو سیستمی را وارد کرد که فقط مخصوص خودش بود.خود او در مصاحبه ای گفته بود:" من از برزیل و هلند و ایتالیا الهام گرفتم و به دنبال اجرای سبک جدیدی در فوتبال هستم".از طرفی باشگاه های آلمانی هم آرام آرام تغییرات بنیادین را آغاز کرده بودند و طبیعتا نمی خواستند از پیشرفت و پول سازی باشگاه های انگلیسی و اسپانیایی عقب بمانند هر چند که در سالهای اول موفق نبودند اما طبق معمول آلمانی ها کارها را پایه ای و به دور از هیاهو انجام می دهند.تیم جوان تر شده ی یوگی لوو(حتی نسبت به آلمان 2006 کلینزمن) بی سر و صدا و در زمانی که ستاره های پر زرق و برق اسپانیا،فرانسه،ایتالیا،پرتغال،هلند،برزیل،آرژانتین و... صدر رسانه های ورزشی بودند پا به مسابقات یورو 2008 و جام جهانی 2010 گذاشتند و در هر دو جام با وجود نمایشی خیره کننده مقابل اسپانیای مهارنشدنی آن 2 دوره شکست خوردند و همین باعث شد باز هم رسانه ها و البته فوتبالدوستان سراسر دنیا آنطور که باید مانشافت را جدی نگیرند.اما آلمان یورو 2012 در حالی پا به مسابقات گذاشت که یک تفاوت بزرگ در این تیم به چشم می خورد.دیگر این تیم فقط متشکل از بازیکنان بوندس لیگایی نبود.مسوت اوزیل و سامی خدیرا از تیم فوق العاده لوکس و سلطنتی مادرید آمده بودند.پر مرته ساکر مهره فیکس آرسنال بود و کلوزه در لاتزیو در یک نیم فصل بازی 13 گل زده بود(تیمی که بعد از جام جهانی 2006 لژیونر هایش رابرت هوث دفاع ذخیره چلسی و کریستف ادونکور در دپورتیوو لاکرونیا بودند).اما این باز هم برای قهرمانی کافی نبود.وقتی مانشافت به گربه سیاه همیشگی اش یعنی ایتالیا برخورد کرد باز هم کم تجربگی بازیکنان و البته مغز متفکر چزاره پراندلی در استفاده از تاکتیک های کاملا متفاوت در هر بازی کار دست یوگی داد و 2 گل زودهنگام بالوتلی انسجام شاگردان وی را از بین برد و دیگر گل دقیقه پایانی اوزیل هم دردی را از آلمان دوا نکرد.اما آلمان امسال چند تفاوت بزرگ کرده است و اینکه چرا مدعی هستم آلمان 2014 شانس اول قهرمانی است؟1-مجموعه ای از بهترین جوانان ناشناخته 2006 و 8 و 10 و حتی 12 اکنون به پختگی لازم برای بازی بدون نقص و نوسان رسیده اند طوری که یوگی لوو برای اعلام لیست 30 نفره تیم با ترافیک بازیکنان بزرگ و شایسته روبرو بود. 2-انتقادهای قدیمی از تیم ملی آلمان در مورد ایزوله بودن و حضور همه بازیکنان در بوندس لیگا امسال با وجود بازیکنانی مثل اوزیل،مرتساکر،پودولسکی،شورله و کلوزه دیگر وارد نیست. 3-باشگاه های آلمانی در سال های اخیر هیچگاه به راندازه 2-3 فصل گذشته آماده و قدرتمند نبوده اند به طوری که احیای تیم دورتموند با یورگن کلوب خون تازه ای را در رگ های مانشافت تزریق کرده و حتی در حال حاضر بیش ترین تعداد ملی پوش را هم در تیم ملی آلمان دارا هستند.اوج قدرت نمایی بوندس لیگا حضور همزمان بایرن و دورتموند در دو سمت فینال 2013 چمپیونز لیگ بود.
4-ضعف بازیکنان تکنیکی نه تنها حل شده که به نقطه قوت مانشافت در یکی 2 سال اخیر تبدیل شده است.اوزیل کاملا به اوج پختگی رسیده و دیگر آن جوانک هول و بی تجربه دریبل زن جام 2010 که در مقابل دروازه خودش را می باخت نیست.از طرفی مارکو رویس و گوتزه و حتی مولر و تونی کروس توان به هم ریختن هر خط دفاعی را با کمک اوزیل دارند.
5-ضعف دفاع چپ که از سال 2006 مایه رنج آلمان ها بوده است در حال حاضر تقریبا به طور کامل رفع شده و با وجود 2 دفاع چپ کلاسیک و چپ پا که این بار هیچ کدام هم مصدوم نخواهند بود(یانسن و اشملزر) دست یوگی برای انتخاب دفاع چپ باز هست و می تواند با خیال راحت کاپیتان با ارزشش را در همان پست تخصصی دفاع راست قرار بدهد.
6-آلمان در حال حاضر قدرتمند ترین تیمی است که کم ترین حاشیه را بین تیم های مدعی دارد و جالب اینجاست که با وجود برزیل و آرژانتین که فشار مرگباری را از طرف رسانه ها و مردم شان برای قهرمانی به علت انجام بازی ها در آمریکای لاتین حس می کنند و همینطور اسپانیا به علت مدافع عنوان قهرمانی،آلمان می تواند با خیال آسوده تری تا آنتها پیش برود و حتی جام رو بالای سر ببرد.
7-از همه مهمتر انگیزه بالای بازیکنان و مربی برای شکست 2 گربه سیاه خود در جام های اخیر یعنی اسپانیا و ایتالیاست که با توجه به تضعیف این 2 تیم در یک سال اخیر بیش از هر زمانی شدنی به نظر می رسد.