مطلب ارسالی کاربران
تئوری توطئه
اصطلاحی است که در ابتدا، وصفی برای هر ادعای دسیسهگری بود. با این وجود، امروزه، تئوری توطئه فقط در این معنا به کار میرود: تئوریای که رویدادی کنونی یا تاریخی را نتیجهٔ نقشهٔ مخفیانهٔ گروهی دسیسهگر (عموماً قدرتمند) میداند.
در تعریفی دیگر، تئوری توطئه عبارتست از نداشتن اعتقاد یا باورنکردن شکل ظاهری و رسمی رویدادهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی.[۲] تئوری توطئه در شکل حاد آن بیانگر این است که تمامی بدبختیهای عالم در پی اعمال گروهی از افراد پرنفوذ و معمولاً پنهان است. در بیان این مفهوم گفته میشود گروههای کوچک و تیزهوشی دارای امکانات سیاسی، مالی، نظامی، روانی و علمی در پس تمام حوادث خوب و بد این دنیا هستند.از دید صاحب نظران این گروه ها برنامه های خود را به گونه ای جلو میبرند که اذهان عمومی جامعه درگیر مسائل دیگری باشد تا افراد توانایی تمرکز و تفکر بر علل و دلایلی که نشان دهنده وجود انواع برنامه پیش برنده جوامع به سوی اهداف گروه های تشکیل دهنده این تئوری است را نداشته باشند.]توسل به فرضیهٔ توطئه ارتباط زیادی به عامل روانی و عامل فرافکنی دارد. معمولاً کارشناسان ویژه و متخصص با کنجکاوی و ریزبینی و با کندوکاو همه جانبهٔ یک رویداد پس از دریافت اطلاعات و دانستنیهای کافی و مستندات محکم و انجام آزمایشهای لازم به تفسیر رویدادها از این منظر میروند ولی اکثریت دیگری وجود دارند به ویژه در جهان سوم که بلافاصله پس از هر رویدادی برای علت آن جوابی فوری دارند که ممکن است از عوامل زیر سرچشمه گیرد:
۱- علت روانی: در این صورت افراد برای راضی کردن خود متوسل به فرافکنی میشوند و علت یک رویداد را به موضوعی یا فاعلی خیالی یا غیرواقعی منصوب میکنند.
۲- کماطلاعی، ناآگاهی، کمحوصلگی
۳- برای سرگرمی یا اهدافی دیگر یا منحرف کردن اذهان از یک واقعیت به موضوعات و فاعل و عامل غیرواقعی یا ممکن است صرفاً به دلیل عدم علاقهمندی به درک کنه و عمق وقایع برای پاسخ به علت هر رویدادی به تئوری توطئه پناه میبرند.
۴- در عین حال عوامل پشت پردهای نیز هستند که با مطالعه و دقت کافی به تئوری توطئه متمسک میشوند که عموماً ممکن است انگیزهٔ ایدئولوژیک و انگیزههای قومی، قبیلهای و سیاسی داشته باشند؛ و با پیشداوری به قضاوت بپردازند.صادق زیبا کلام معتقد است در ایران نظریهٔ رایجی وجود دارد که ریشه در اندیشههای مارکسیستی و نئومارکسیستی دارد. بسیاری در ایران به شدت دچار توهم توطئه میباشند. از دیدگاه آنان هر اتفاقی، حتی بیاهمیتترین اتفاقات برخاسته از تبانی و توطئهچینی قدرتهای خارجی است و دستهای پنهان پشت پرده آن را ترتیب دادهاند] در ایران این نوع تفکر را «دایی جان ناپلئونی» مینامند که برگرفته از رمان و مجموعهٔ تلویزیونی معروفی به این نام است.برگرفته از رمان و مجموعهٔ تلویزیونی معروفی به این نام است.
بهترین نمونهٔ تئوری توطئه رویداد ۱۱ سپتامبر است. برای بعضی حوادث و رویدادهای تاریخی ممکن است اصلاً مستندات و دلایل کافی وجود نداشته باشد اما بیشترین تصاویر، فیلمها و مستندات در مورد ۱۱ سپتامبر وجود دارند که در سایر رویدادها اینهمه مستندات وجود ندارد. اما اتفاقاً در این مورد افراد معتقد به توطئه خودِ این فیلمها و مستندات را هم تأییدی بر توطئهبودن آنها قراردادهاند و با وجود همهٔ آن مستندات و تصاویر و فیلمها هنوز ۴۰ درصد مردم گزارش رسمی مقامات آمریکا را مبنی بر اینکه القاعده حادثهٔ ۱۱ سپتامبر را ایجاد کرده قبول ندارند. جالب این است که رهبران القاعده نیز مسئولیت این رویدا را بهطور غیرمستقیم و با تجلیلهای مکرر از ۱۷ عرب هواپیماربا بر عهده گرفتهاند.]اعتقاد مطلق به چنین تئوری دارای پیامدهای سیاسی و روانی منفی است که موجب نادیده گرفتن ضعفهای داخلی و ناتوانی در حل مشکلات میگردد و نهایتا یکی از شرایط عدم توسعهی سیاسی را فراهم میآورد. به همین جهت نیز رویکرد غالب در جوامع ضعیف و عاجز از حل مشکلات سیاسی و اجتماعی است.آبراهامیان پیامد مهم این تئوری را توسعهنیافتگی یا تأخیر افتادن پلورالیسم سیاسی میداند.البته رد تئوری توطئه بدین معنا نیست که اساسا هیچ توطئهای در هیچ موردی در کار نیست و آنچه که توطئه خوانده میشود همه خواب و خیال و توهم است بلکه منظور آن است که در تبیینهای علی از حوادث سیاسی و اجتماعی باید ابعاد و جنبههای گوناگون را به صورت علمی مورد بررسی قرار داد. در برداشت علمی، «توطئه» بهعنوان فرضیهای در نظر میآید که قابل رد یا اثبات است و در پرتو دادههای عینی و اسناد و مدارک تاریخی و بدون جانبداری عاطفی مورد بررسی و تحلیل علمی قرار میگیرد و از این رو قابل اثبات یا رد و انکار است. اما با نگاه جزمگرایانه و غیرعلمی راهی جز توطئه بیگانه برای تبیین حوادث وجود ندارد