در روزهایی که اقتصاد کشور در شرایط نامناسبی به سر میبرد و نگرانیها درباره آینده کشور افزایش یافته است، از سوی برخی اقتصاددانان بحث انتقادی تندی علیه دکتر محمد مصدق و ملی شدن صنعت نفت پیش کشیده شده است. البته این اولین بار نیست که کارزاری علیه مصدق به راه افتاده است، اما این بار گویی صدای منتقدان مصدق بلندتر از گذشته است، آن هم در سالی که به نام حمایت از تولید ملی نامگذارش شده است.
به گزارش فرارو، موسی غنی نژاد یکی از اقتصاددانان ضد مصدق است. او همیشه یکی از منتقدان ملی شدن صنعت نفت و سیاستهای مصدق بوده است. این بار نیز در اواخر سال گذشته در زمانی که شورای شهر تهران مصدق را به خیابانهای شهر بازگرداند و خیابانی را به اسم او زد، در گفت و گویی با روزنامه شرق اظهار کرد: "ملیشدن صنعت نفت به ضرر مردم تمام شد و نهضتی بود که چه از نظر اقتصادی و چه بهلحاظ سیاسی، نه اهداف درستی را دنبال میکرد و نه عملا میتوانست به آن اهداف برسد."
غنی نژاد معتقد است میراث مصدق و ملی شدن صنعت نفت به وضعیت کنونی ایران نیز کشیده شده است. به گفته این اقتصاددان "فضایی ضدغربی و ضددنیای صنعتی در کشور ما شکل گرفت که آثار آن را در سالهای بعد و در جریان وقایع خرداد ١٣٤٢ و انقلاب اسلامی نیز دیدیم. به نظر من تحولات بعدی ایران، بهویژه جنبههای منفی اقتصادی آن؛ یعنی اقتصاد بسته، خودکفا و ضد دنیای خارج، همه تا حدود زیادی ریشه در جریان ملیکردن صنعت نفت دارد، ازاینرو، آن جریان را مثبت ارزیابی نمیکنم.
غنی نژاد مصدق را متهم به "پوپولیسم" میکند و میگوید: «دو نوع ناسیونالیسم وجود دارد؛ یک نوع ناسیونالیسم که بر ایجاد دولت-ملت و هویت ملی در چارچوب مدرن کلمه ناظر است و نوع دیگر ناسیونالیسم رمانتیک است که در کنار آن پوپولیسم رشد میکند. چیزی که دکتر مصدق آن را نمایندگی میکرد، بیشتر از نوع دوم بود؛ یعنی یک نوع ناسیونالیسم رمانتیک توأم با پوپولیسم. او اعتقاد داشت همه مشکلات ایرانیها ناشی از خارجیهاست. گفتار غالب در نهضت ملیشدن و جریان سیاسی نفت، از این نوع بود.»
او افزود " ایرانیها در آن زمان بههیچوجه توانایی مدیریت صنعت نفت را چه از لحاظ فنی و چه از نظر مدیریتی نداشتند و شعارهایی که مطرح میشد، غیرواقعبینانه بود."
این اقتصاددان تاکید کرد " گفتار دکتر مصدق مبنی بر این تفکر که خارجیها مقصر اصلی همه عیبونقصهای ما هستند، در واقع رویکردی پوپولیستی؛ اما جذاب برای عامه مردم بود."
این فقط موسی غنی نژاد نیست که وضعیت کنونی ایران را به سیاستهای دکتر محمد مصدق و ماجرای ملی شدن صنعت نفت ارتباط میدهد. در تعطیلات نوروز هم محسن رنانی اقتصاددان و استاد دانشگاه در یادداشتی جنجالی از مصدق و ملی شدن صنعت نفت انتقاد کرد او در یادداشت خود حتی عنوان کرد که "کودتای ۲۸ مرداد"، کودتا نبوده است چرا که شاه به قدرت قانونی خود بازگشته است.
رنانی در یادداشت «یادگیری اجتماعی و توسعه: درسهای بمباران هیروشیما و ۲۸ مرداد» نوشت: «من همیشه وقتی به یاد جنبش ملی شدن نفت میافتم با خود میگویمای کاش مصدق نزاده بود وای کاش چنین جنبشی رخ نداده بود. پولهایی که با ملی شدن نفت به جیب ملت ایران رفت، بسیار کمتر از خسارتهایی است که جامعه ما در طول هفتاد سال بعد از آن واقعه، از حوادث بعدی مرتبط با آن واقعه دید.»او افزود "ملی شدن نفت و سپس آنچه کودتای ۱۳۳۲ میخوانیم، خیلی فرایند توسعهی ما را عقب انداخت (من البته آن حادثه را کودتا نمیدانم، چون بازگشت یک پادشاه به قدرت قانونی خویش بود، البته و متاسفانه با حمایت و کمک خارجی). آن حادثه یک تجربه تلخ تاریخی بود که سپس با رخ دادن تحولات بعدی (تأسیس ساواک، اصلاحات ارضی و جهش قیمت نفت) منجر به انقلاب اسلامی شد. اما بدتر و خسارتبارتر از همه آنها، ماندن و «زمینگیر شدن» جامعه ایران در آن حادثه است. "
رنانی در ادامه آورده است: «جامعه ما هنوز که هنوز است در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ زمینگیر است. جامعهی ما به جای آن که درسهای لازم را از وقایع آن دوره بیاموزد و سپس عبور کند و بکوشد تکرارش نکند، اتفاقا آن حادثه را دستاویز قرار داده است تا هی تکرارش کند و البته فرصتطلبی بازیگران سیاسی نیز به این روحیه دامن زده است؛ و جمهوری اسلامی هم متاسفانه علیرغم این که از مصدق به نیکی یاد نمیکند، اما همواره با یادکرد آن حوادث میکوشد آتش نفرت از آمریکا و انگلیس را در ایران زنده نگهدارد.»