۱۳۵۵
ترانهسرا : استاد فرهنگ قاسمی
آهنگ و تنظیم : استاد فریبرز لاچینی
تنگی جا تو قفس، پر و بال منو بسته
زندگی کوهی به دوشم، تن من طاق شکسته
فرصت پریدنم، فاصلهی قفل و ستاره
چشم من واسه رهایی لحظهها رو میشماره
گاهی شوق پر و پرواز، گاهی درمونده و خسته
گاهی سرشارم از آغاز، گاهی دلگیر و شکسته
لحظههای ما که رفتن، عمرشون به سر رسیده
بس که چشمام تو سیاهی مرگ لحظهها رو دیده
فکر خاموشی و موندن تو تنم ریشه دَوونده
مثل اون پرندهای که پرشو قفس شکونده
گاهی شوق پر و پرواز، گاهی درمونده و خسته
گاهی سرشارم از آغاز، گاهی دلگیر و شکسته
لحظههای ما که رفتن، عمرشون به سر رسیده
بس که چشمام تو سیاهی مرگ لحظهها رو دیده
فکر خاموشی و موندن تو تنم ریشه دَوونده
مثل اون پرندهای که پرشو قفس شکونده
گاهی شوق پر و پرواز، گاهی درمونده و خسته
گاهی سرشارم از آغاز، گاهی دلگیر و شکسته
گاهی شوق پر و پرواز گاهی درمونده و خسته
گاهی سرشارم از آغاز گاهی دلگیر و شکسته
گاهی شوق پر و پرواز گاهی درمونده و خسته
گاهی سرشارم از آغاز گاهی دلگیر و شکسته