آواز ای تیر غمت را
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
هر در که زنم صاحب آن خانه تویی تو
هر جا که روم پرتو کاشانه تویی تو
منم که گوشهٔ میخانه خانقاهِ من است
دعایِ پیرِ مغان وردِ صبحگاهِ من است
از آن زمان که بر این آستان نهادم روی
فرازِ مسندِ خورشید، تکیهگاهِ من است
گناه اگر چه نبود اختیارِ ما حافظ
تو در طریقِ ادب باش، گو گناهِ من است
تصنیف ای تیر غمت را
ای تیر غمت را دل عشاق نشانه
جمعی به تو مشغول و تو غایب ز میانه
تاکی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل و روانه
هرکس به زبانی صفت حمد تو گوید
بلبل به غزل خوانی و قمری به ترانه