Liverpool Is Lifeلیورپول گل دوم که زد خدا رو شکر کردم گفتم حداقل با اختلاف یک گل می بازیم بعدش رفتم آشپزخانه صدای گل اومد گفتم
آخ که میلان گل زد آخ که یکی دیگه خوردیم
دوان دوان اومدم دیدم بازی 3-3 شده پریدم بالا بابام که منچستری بود خوشحال بود بلند گفتم حالا دیگه بازی رو می بریم
لحظات نفس گیری بود جونم بالا اومد تا بازی به پنالتی بکشه
تو پنالتی ها مطمئن بودم که قهرمان می شیم فقط قبل پنالتی ریسه گفتم این گل نمی زنه و همون شد پنالتی شوچنکو هم گفتم گل نمی شه همون طور شد بعدش نفهمیدم چه می کردم از خوشحالی می پریدم بالا و دیدن جام قهرمانی تو دست جرارد و پرواز کاغذ های سرخ چه کیفی داد از خوشحالی خوابم نمی برد
خلاصه به همه گفتیم زدیم شما هم بگین زده آره خوبیت نداره