ساعتها و روزها به سرعت سپری میشوند و خوزه مورینیو پس از برد در برابر یانگ بوویز در قالب رقابتهای لیگ قهرمانان اروپا، دیگر طعم شیرین پیروزی را نچشیده است. این خبر بدون شک نشان میدهد که اتفاقاتی در ذهن یا در حقیقت ماجرا در حال وقوع است. اینکه ممکن است بار دیگر رختکن از دست خوزه مورینیو در رفته باشد اما به توصیه مسئولین باشگاه، کسی حق ندارد تا در رسانه این موضوع را فاش کند. همانطور که پوگبا در آخرین گفتههای خود عنوان کرده است؛ لی گرانت به او گفته است که صحبت کردن با او ممنوع شده است. اینکه آیا بین مورینیو و پوگبا چه کسی خواهد ماند، ساده به نظر میرسد. چرا که پوگبا ستاره چند میلیونی و برنده جام جهانی و چهره آدیداس میباشد اما مورینیو با نداشتههایش در منچستر تنها به گذشته زیبایش افتخار میکند.
اما با زمان نهایی کوچ این مربی پرتغالی، چه کسی لایق صندلی طلسم شده شیاطین سرخ است؟ چه کسی میتواند با فرض حضور مداوم اد وودوارد بعنوان بزرگ باشگاه و همچنین نبود مدیر ورزشی برای سالیانی حتی کوتاه تیم را به قدرت برساند و در زمان او نظمهای بیشتری در باشگاه صورت گیرد. بدون شک یونایتد نیازمند به آرامش است، اینکه کمی از حاشیه و شکستهاییش فاصله بگیرد و بیشتر با موفقیتش در زمین، بخش مدیریتی خود را همزمان بهبود ببخشد. نامهای بسیاری در لیست مربیان جانشین مورینیو دیده میشود؛ از پوچیتینو سرمربی تیم تاتنهام تا زیدان، سرمربی اسبق رئال مادرید اما حقیقت امر آن چیزیست که فصل گذشته گری نویل از آن به صراحت صحبت کرده بود. نویل عنوان کرده بود در فوتبال اروپا سه باشگاه از متُد و روش خود برای نمایش فوتبال برخوردار هستند. این سه باشگاه را نمیتوان به هیچ شکلی از ریشههای سنتیشان جدا کرد. نویل این سه باشگاه را؛ آژاکس هلند، بارسلونا اسپانیا و منچستر یونایتد انگلیس دانست. حقیقت امر همان چیزیست که نویل عنوان کرده است. ویژگیهای عمیق و ریشهدار فرهنگی و سنتی این سه باشگاه بیشتر شبیه به طیفی مشخص است که مدیران آن باید در این مسیر این طیف عملکرد مناسبی داشته باشند. خارج از آن، تنها یک اشتباه بزرگ و کجروی بزرگ خواهد بود.
از اسمهای معرفی شده در بین جانشنیان مورینیو، شاید پرزرق و برقدار ترین آن، زیدان اسطوره رئال مادرید و یوونتوس و همچنین مربی بسیار موفق رئال مادرید باشد. او با تیم درخشان مادرید توانست در سه دوره پی در پی قهرمان اروپا شود و خود را بعنوان یکی از موفقترین مربیان حاضر در اروپا نشان دهد. اما ابهام بزرگ در خصوص زیدان نه تاکتیک و نه سبک او، بلکه بیشتر مربوط به کیفیت بازیکنان او میباشد. از گذشتههای دور رئال مادرید مشهور به تیمی پرستاره و 11 ستاره ناب دنیای فوتبال بود و به جهت چنین شکل و ساختاری مادریدیها، لقب "کهکشانیها" را دریافت کردند. زیدان توانست سطح و تاکتیک خود را به بازیکنانی منتقل کند که بهترین نسل خود هستند، از سرخیو راموس تا کریستیانو رونالدو و برنده چندین دوره توپ طلا. موفقیت زیدان بیشتر مربوط به فاکتور دانش، هوش، مدیریت و کیفیت بسیار بالا و خوب بازیکنان او میباشد. در حضور زیدان بر روی نیمکت یونایتد یک سوال بزرگ ایجاد میشود؛ اینکه در نسل کم فروغ و نه چندان درخشان انگلیس در استعدادهای فوتبالی و شکل سنتی ترکیب یونایتد، آیا زیدان میتواند ترکیبی را به بازیهای بفرستد که بالانس انگلیسی بودن آن حفظ شود و هم زمان این بازیکنان انگلیسی، بتوانند درخششی بینظیر داشته باشند؟
از دیگر کاندیدهای معرفی شده، نام مربی باهوش و زیرک ایتالیایی و فعلی یوونتوس دیده میشود. الگری که تا کنون با یوونتوس تمدید قرارداد نداشته و در صورت تمدید نشدن قراردادش با این باشگاه، آخرین فصل حضور خود را در بانوی پیر میگذراند، گزینهای آرمانی برای یونایتد میباشد. الگری که در بعضی از محافل فوتبالی تحت مارچلو لیپی جدید فوتبال ایتالیا نیز معرفی میشود، مربی باهوش و زیرک است که به نظر میرسد، در این فصل گامی بزرگ و بلند برای لیگ قهرمانان اروپا برداشته است و بعید به نظر نمیرسد تا حتی در حضور میلان بازیابی شده و ناپولی تحت هدایت کارلتو و رم دی فرا و سایر تیمها، سهگانه اینتر را بار دیگر در یووه تکرار کند. تکرار این اتفاق اینبار برای یوونتوس بدون شک همراه با تمدید قرارداد برای این مربی خوش فکر ایتالیایی خواهد بود اما شکست و نرسیدن او به موفقیت آن هم با هزینه قابل توجه خانواده آنیلی برای این باشگاه و خرید ستاره معروف فوتبال، رونالدو، با جدایی این مربی همراه خواهد بود. اما چرا الگری میتواند گزینه خوبی برای شیاطین سرخ باشد؟ الگری را بیشتر با موفقیتش در میلان میشناسد. مربی که با خروجش از میلان، روند سقوط این تیم معروف ایتالیایی را کلیک زد. الگری اگرچه همان تفکر منسجم ایتالیایی بر پایه دفاع قدرتمند را عنصر اصلی خود میداند اما از بالانس بسیاری خوبی در انعطاف تاکتیکی برخوردار است. الگری همیشه به انعطاف پذیری در تمامی زمینهها شهرت داشته است. اینکه اگر برای او خرید درست و بزرگی نشود، با داشتههای خود بهترین نتایج را کسب میکند و با توجه به فرهنگ و سنت باشگاهها، میتواند بازی ارائه دهد که هم به تصورات و روش او ضربهای وارد نکند و همچنین باب میل طرفداران آن تیم باشد. چنین انعطافی دیگر کمتر در مربیان حال حاضر فوتبال دیده میشود اما الگری از آن برخوردار است. شاید بتوان گفت الگری از معدود مربیانی است که یونایتد علاقه بسیاری به حضور او دارد چرا که توانایی بزرگ الگری در رقابتهای لیگ میباشد و تفکرات ناب او در قالب مردی موفق در بخش تاکتیک سبب میگردد تا یونایتد از الگری بعنوان مربی بسیار خوب و گزینهای اثبات شده و ایده آل یاد کند.
اولین بار نام پوچیتینو و ارتباط آن با مربیگری یونایتد، در دیدار خصوصی این مربی آرژانتینی با سرالکس فرگوسن بر سر زبانها افتاد. پوچیتینو به جهت استعدادیابی درست مدیر و مالک باشگاه تاتنهام و آغازی بر پروژه تاتنهام در حضور موفق لیگ برتر، توانست به عنوان مربی خوب خود را معرفی کند. پوچیتینو اگرچه نتوانسته در طول حضور خود در تاتنهام به تروفی مهم و قابل توجهای دست پیدا کند اما سبک منحصر بفرد و قابل توجه او در فوتبال و استفاده از بازیکنان کم هزینه، او را در حداقلها و نکات پایهای شبیه به موفقترین مربی انگلیس کرده است. البته که میان افتخارات و موفقیتهای این دو مربی تفاوتهای بسیاری دیده میشود اما مسیری که پوچیتینو در آن قدم برداشته است از او بعنوان شبح خوبی از فرگوسن ساخته است. اما در مسیر آوردن این مربی مشکلات بسیاری دیده میشود، بزرگترین آن خود اوست. پوچیتینو که پیشتر در تماسی از سوی پرز در مسیر جانشینی زیدان، جانشینی او را رد کرده بود، نشان داده که او نیاز به انگیزهای بزرگ جهت حضور در تیمهای بزرگ دارد. پوچیتینو از فشار بزرگ بر روی مربیان یونایتد آگاه است و همچنین او نیز چندی پیش در مسیر تمدید قرارداد خود گفته بود که در مسیر پروژه باشگاه تاتنهام بسیار خوش بین و خوشحال است و همچنین علاقمند است تا هر چه زودتر به ورزشگاه اختصاصی خود بازگردند. در این مسیر اما طرفداران تاتنهام قرار دارند. بزرگترین نقد بر این مربی آرژانتینی در ناتوانی جامها میباشد. اینکه او تیمی یکدست و بسیار خوب دارد اما توانایی رهبری آنها در رقابتهای لیگ یا حذفی در مسیر بردن قرار ندارد و بیشتر کاسه صبر این طرفداران به سر آمده و تنها زیبایی فوتبال این مربی برای آنها علاج درمان نیست و نتیجه و قهرمانی نیز خواسته جدید آنها میباشد. سوال مهم در خصوص حضور پوچیتینو تمایل و انگیزه او در یونایتد است. یونایتد بدون شک تیمی کمتر یکدستی همانند تاتنهام دارد و از شرایط سختتری نیز برخوردار است و فشار رسانهای شدیدی بر روی آن حاکم است. پوچیتینو باید با چنین شرایطی بسازد و تیمش را موفق کند و همچنین نباید فراموش کرد، نترس بود دیگر شرط لازم در مسیر نشستن بر روی این صندلی میباشد و آیا پوچیتینو با چنین شرایطی علاقمند به حضور در یونایتد میباشد؟ نکتهای مشترک میان این مربی و مورینیو وجود دارد. مورینیو در نبردهای مطبوعاتی خود با سرالکس فرگوسن هرگز به باشگاه یونایتد توهین نکرد و از بزرگی و قدمت آن یاد کرد و در نهایت به احترامی که گذاشته بود، بنابر سیاستهای مدیران باشگاه رسید و مربی این تیم شد. پوچیتینو نیز از روش مورینیو استفاده کرده است، ملاقات او با فرگوسن و همچنین احترام ویژه این مربی به باشگاه یونایتد در تقابلهای اخیر نشان میدهد که نیم نگاه مثبتی نسبت به باشگاه توسط او دیده میشود، در کنار رضایت این مربی در ورود به چالش بزرگ مربیگیری یونایتد، شیاطین سرخ میبایست، بند فسخ 50 میلیونی این مربی را جهت جداییاش از تاتنهام را پرداخت کند و تنها آینده سرنوشت پوچیتینو و یونایتد را مشخص خواهد کرد.
از دیگر گزینههای مربیگیری یونایتد، لورن بلان فرانسوی، ملقب به رئیس است. بلان که بیشتر با مربیگری تیم فرانسوی، پاریس ژرمن شناخته میشود از مربیان ماندگار این باشگاه میباشد. بلان که سالهای آخر فعالیت فوتبالی خود را در یونایتد سپری کرده بود، بدون شک از تفکرات سرالکس و باشگاه تا حدی مناسبی آگاهی است. بلان در پاریس با سبک بازی شناور شناخته میشد که در برابر تیمهای بزرگ در قالب لیگ یا رقابتهای اروپایی با سبک دفاع و ضدحمله بلای جان بسیاری از تیمها شده بود. تیم بلان در آن زمان از ستارههای کنونی پاریس برخوردار نبود اما بیشترین و بهترین موفقیت را به نام خود ثبت کرد و به شکلی میتوان عنوان کرد که مدیران پاریس اکنون از برکناری او پشیمان هستند و بزرگترین اشتباه آنها اخراج مربی بوده که برای سالیان بسیار امپراطوری خودش و پاریس را بر فرانسه حکمفرما کرده بود. بلان از کارکتر ویژهای در عرصه مربیگری برخوردار است، اینکه آیا او در یونایتد موفق میشود یا خیر، شفاف نیست و امیدها بیشتر بر آشنایی او بر باشگاه و سیاستهای کلی و همچنین ویژگی رئیس و مدبر بودن او در کنار سبک بازی جذاب او حتی در مقام دفاع و ضدحمله در برابر تیمهای بزرگ میباشد. بلان پس از برکناری از تیم پاریسن ژرمن بدون تیم مانده و بیکار بودن این مربی فرانسوی میتواند گزینهای راحت جهت بکار گیری او در یونایتد باشد. اما سوالاتی که در خصوص بلان وجود دارد، همان سوالات مبهم در خصوص زیدان با دُز کمتر میباشد؛ اینکه آیا بلان میتواند با بازیکنان متوسط یونایتد در لیگ بسیار سخت انگلیس ارزشهای خود را نشان دهد؟
گزینه دورتر، سرمربی تیم موناکو، ژاردیم میباشد. ژاردیم که با سیستم 4 4 2 بازی میکند، در فصلی که امباپه و باکایوکو در تیمش حضور داشتند، تبدیل به یکی از مربیان بسیار خوب لیگ قهرمانان شد که در نهایت در مرحله نیمه نهایی در برابر یوونتوس الگری کم آورد و حذف شود. موناکوی ژاردیم همچنین از تیمهای موفقی بود که توانست در اولین فصل از حضور اونای امری در پاریسن ژرمن به مقام قهرمانی لیگ فرانسه، لوشمپیونه برسد. ژاردیم بیشتر با روایط بسیار خوب و قویاش با بازیکنان جوان شناخته میشود و در سال درخشش امباپه توانست با تفکرات خوب خود، این تیم را به مراحل بالا برساند. شاید سختترین گزینه برای یونایتد، ژاردیم باشد چرا که با تمام ویژگیهای خوب این مربی، احتمال شکست او بسیار بالاست .
آخرین نامزد از این گروه، بدون شک شخصی است که نام آن برای طرفدارن یونایتد خاطرات زیبایی را تکرار میکند و البته تا کنون اسم او در لیست یونایتد دیده نشده چرا که در حال حاضر شاغل میباشد. رایان گیگز از جمله مربیانی است که تجربه خود را نه به روش عملی بلکه با استفاده از یادگیری بدست آورده است. گیگز در حال حاضر مربی تیم ملی ولز میباشد و بازیهای اخیر او ترکیبی از تفکر فرگوسن و روش هلندی فنخال بوده است. گیگز اما گزینه آرمانی یونایتد است، شخصی که سالیان سال بازیکن باشگاه بوده، با ریشههای، تفکر و زیباییهای باشگاه آگاه است و همچنین از فشار وارده بر مربی این تیم نیز به خوبی آشناست. رایان گیگز در حال حاضر مربیگری ولز را بر عهده دارد و بعید به نظر میرسد که در صورت موافقیت مدیران یونایتد و او در سمت سرمربیگری یونایتد، فدراسیون فوتبال ولز اجازه حضور او جدایی از تیمش را بدهد. گیگز از جمله بازیکنان کلاس 92 میباشد که با توجه ویژه فرگوسن و کمکهای او به موفقیت حال حاضر رسیده است و از جمله اسطورههای یونایتد میباشد که پس از بازنشستگی از فوتبال بعنوان بازیکن، این زمین سبز را رها نکرده و در پست سرمربیگری فعالیت خود را ادامه داده است. نکته مثبت گیگز، علاقه شدید او به باشگاه، ریشه و سبک باشگاه، فشارهای بزرگ رسانهای و تفکرات تیمی آن میباشد. حضور رایان گیگز و موفقیتش مثال بارز حضور پپ گواردیولا بر روی نیمکت بارسلونا میباشد. یونایتد در مقطعی بسیار گذرا و کوتاه گیگز را جهت کنترل شرایط بر روی نیمکت یونایتد امتحان کرده بود که گیگز با سر بلندی از آن خارج شد و پس از آن فرصتی به او داده نشد و لوئیس فنخال به یونایتد محلق شد و گیگز مسیر یادگیری خود را ادامه داد و بعنوان مربی اول یونایتد در تیم حاضر شد. شاید گیگز برای طرفدارن یونایتد در بین تمام گزینهها، زیباتر و جذابتر باشد چرا که او از موفقیت و رمزهای کارایی فرگوسن آگاه است و میداند که چگونه باید آن روش را دوباره پایه ریزی کند. در سوی دیگر ماجرا تجربه کم گیگز دیگر دلیل بر شک نسبت به حضور او در یونایتد است، شاید بتوان گفت، مدیران باشگاه منچستر یونایتد فعلا قصد سوزاندن بلیط بزرگ او گیگز را ندارند و در تلاش اند تا موفقیت گیگز و تجربه بیشترش در مسیر مربیگری بیشتر شود تا او به خانه مورد علاقهاش باز گردد. رایان گیگز اما توانایی پر کردن موقعیتی را دارد که شاید هیچکدام از کاندیدهای یونایتد در سمت سرمربیگری نداشته باشند و آن پر کردن گپ حضور و فعالیت گسترده در تمام زمینههای تیم از جمله آنالیز تیمها، سرمربیگری، تمریندهی، رسیدگی به امور روانی بازیکنان و مدیریت ورزشی و ... میباشد. با این تفاسیر رایان گیگز گزینهای زیبا، جذاب و با ریسک بالا میباشد که بیشتر حکم بلیط طلایی مدیران یونایتد میباشد که در زمان مناسب خرج خواهد شد، کما اینکه اگر این زمان، برهه فعلی باشد که با توجه به دستآوردهای گیگز در ولز، جدایی او از سرمربیگری این تیم کم با موافقت او سخت و بسیار دشوار به نظر میرسد.