طرفداری- بیشک اگر از هر یک از قائم شهریها در مورد بهترین اتفاق سال 97 سوال پرسیده شود صعود تیم نساجی به لیگ برتر جواب آن خواهد بود. حالا تیم 60 ساله آنها با بزرگان فوتبال ایران رقابت میکند و جزو قدیمیترین باشگاهها به حساب میآید.
در قائم شهر وقتی صحبت از نساجی میشود ذهنها ناخودآگاه سمت کارخانهای میرود که زمانی برای خودش ابهتی داشت. کارخانهای که از همان سال 1309 مردم قائم شهر به سوت اول صبح، ابتدای عصر و آخر شب آن خو گرفته بودند. سوت اول صبح نمادی برای شروع جنبش و حرکت و سوت آخر شب سمبلی برای خاموشی این جنب و جوش بود.
در سال 1320 بخشی از نیروهای اتحاد جماهیر شوروی در شاهی (قائم شهر کنونی) ساکن میشوند و پادگان خود را در این شهر بنا میکنند. بعدها در کنار این پادگان زمین فوتبالی نیز احداث میشود که نام آن را «شهنا» میگذارند. پس از گذشت چند سال و با خروج نیروهای خارجی، ورزشگاه شهنا به مکان فوتبال کارگران نساجی بدل میگردد.
سال 1338 شهرت کارخانه به حدی رسید که مدیران آن تصمیم به تأسیس یک باشگاه ورزشی گرفتند و تعداد تیمهای فوتبال نساجی رفته رفته به 3 تیم افزایش یافت. در سال 1363 رحیم دست نشان (برادر بزرگ نادر دست نشان) سه تیم نساجی را در قالب یک تیم متحد میسازد و به ساختار تیمی سر و شکل میبخشد. رحیم را پدر باشگاه نساجی میدانند، کسی که محمود فکری، فریدون فضلی، پیروز جغتاپور، غدیر غفاری و شهریار مرادی را به فوتبال ایران شناساند.
نساجی در سال 1368 و در قالب جام قدس (اولین لیگ پس از انقلاب) پای به سطح اول فوتبال ایران گذاشت و عملکرد بسیار خوبی را از خود نشان داد. آنها در گروه الف پس از پرسپولیس و ملوان در رده سوم ایستادند و علیرغم پیشی گرفتن از تیمهایی مانند سپاهان و تراکتورسازی به واسطه 4 امتیاز اختلاف امتیاز نتوانستند راهی فینال این لیگ شوند. در سال 1370 لیگ آزادگان اولین سطح حرفهای فوتبال ایران شد و نساجی در فصول 1370 تا 1373 در آن حاضر بود. بهترین رتبه نساجی مربوط به فصل 1372 میباشد که در رتبه ششم جدول ایستاد. در این فصل نادر دست نشان نیز رکوردی را به نام خود ثبت کرد که تا به امروز دستنخورده باقی مانده است. وی در 8 مسابقه متوالی 9 گل به ثمر رساند و در پایان فصل نیز با 14 گل دومین گلزن برتر لیگ لقب گرفت.
نساجی در فصل 1373 به لیگ دسته اول (دسته دوم آن زمان) سقوط کرد. آنها تلاش زیادی برای صعود دوباره به سطح اول فوتبال ایران انجام دادند اما معضلی بزرگ در انتظار آنها بود. کارخانه نساجی رو به افول رفت و وضع مالی تیم روز به روز بدتر میشد. کسی تصور نمیکرد که روزی صدای سوت گوش خراش اما دلنشین این کارخانه دیگر شنیده نشود اما دست روزگار هم صدای سوت را خاموش کرده و هم کارخانه نابود شد. قائم شهر بخش زیادی از شهرت و اعتبار صنعتی خود را مدیون کارخانه نساجی بود و با متوقف شدن این کارخانه رفته رفته از آن شهر پرجنب و جوش به شهری خاموش و پر از بیکارهای ناامید و به یک «شهر خسته» تبدیل شد.
کارخانه ویران شده نساجی شماره 2
حالا تنها امید مردم شهر خسته به ساق پای بازیکنهایی بود که باید صعود دوباره به لیگ برتر را رقم میزدند. اما مشکلات هر روز بیشتر و بیشتر میشد. بدهی 1 تا 2 میلیونی به بعضی از بازیکنان برای 10 سال انباشت شده بود و سرانجام در فصل 83-1382 نساجی به لیگ دسته دوم سقوط کرد. دوری از دسته اول 2 فصل به طول انجامید و فصل 86-1385 با بازگشت دوباره نساجی ناصر حجازی سکان هدایت این تیم را در دست گرفت. حجازی گفته بود تنها به شرطی وارد میدان خواهد شد که بدهیهای مالی این باشگاه به حداقل برسد. دروازهبان اسطورهای فوتبال ایران نساجی را تبدیل به یک پدیده کرد اما وعدهها عملی نشد تا حجازی زودتر از آنچه باید قائم شهر را ترک کند. اما جمله او درباره این تیم تا همیشه در یاد قائم شهریها میماند: من در این فوتبال به خیلى از خواسته هایم نرسیدم ولى اگر به نساجى نمى آمدم همیشه حسرت مى خوردم چرا که تماشاگرانى دارد که استقلال را به یاد من مى اندازد.
سال 1387 نقطه عطفی در این باشگاه رقم میخورد. تیم در حال سقوط نساجی به قیمت 600 میلیون تومان به همراه تمام بدهیهایش به مهدی پرهام، مدیرعامل شرکت پولادین سازه جهان و یکی از دوستان امیر قلعه نویی سپرده میشود. مشکلات مالی نساجی در دوره پرهام به کمترین حد خود رسید و قراردادهای بازیکنان با رقمهایی بالا منعقد شد و تماشاگران به او لقب سلطان دادند.
پرهام مربیانی مانند نادر دست نشان، یحیی گل محمدی و محمود فکری را به تیم آورد اما همچنان این تیم از صعود به لیگ برتر عاجز بود. سرانجام در سال 1395 پرهام به دلیل عدم حمایت مسئولان استانی امتیاز این تیم را به فرهاد صنیعی فر واگذار کرد.
برای رقم خوردن معجزه صعود نساجی به لیگ برتر چند اتفاق دست به دست هم دادند:
مهدی پاشازاده؛ در فصل 97-1396 صنیعی فر و علی امیری، مهدی پاشازاده را به عنوان سرمربی تیم خود برمیگزینند. پاشازاده نتایج خوبی با نساجی گرفت اما به دلایل نامشخص با پایان نیمفصل اول از این تیم جدا شد.
محمد عباس زاده؛ مهاجم محبوب نساجیچیها با جلب رضایت باشگاه سایپا و علی دایی کاملاً دلی به نساجی بازگشت تا شاه شاهی لقب گیرد. دلنوشته او پس از پیوستن به این تیم گواه بسیاری از مسائل بود:
امشب آسوده خاطر به خواب مى روم چرا كه باز هم قولم به مردم شهرم را عملى كردم و راهى ديار ببران شدم. اين بار آمدم تا شايد بتوانم مهره كوچكى شوم براى تيم بزرگ نساجى كه شايد نه يقينا امسال ليگ برترى شويم. اين روزها خيلى ها به من گفته اند تصميمت براى رفتن به ليگ يك اشتباه بزرگى است چرا كه حيف است از ليگ برتر به ليگ يك روى، آن هم در اين برهه زمانى، اما من از همين جا مى خواهم به آن عده بگويم اگر رفتن من به نساجى اشتباه است بنده خوشحالم كه زيباترين اشتباه زندگيم را انجام داده ام و با جان و دل اين اشتباه رو به جان مى خرم.
جواد نکونام؛ بدون شک اگر داود مهابادی به کار خود در نساجی ادامه میداد معجزه صعود رقم نمیخورد. جواد نکونام با برنامهای بسیار حساب شده و در حالی که 9 امتیاز از رقبایش عقب افتاده بود آهسته آهسته و با پیروزهای پیاپی و فقط با یک مساوی به لیگ برتر صعود کرد تا نام جواد نکونام در تاریخ این باشگاه جاودانه شود.
نساجی به لیگ برتر آمد. حالا همه در مورد هواداران فهیم و پرشور این تیم صحبت میکنند. هوادارانی که سالها شعار «عقده لیگ برتر» را تحمل کردند اما راضی به حضور در لیگ برتر با خریدن امتیاز دیگری نشدند. آنها باور داشتند که روزی به آرزوی خود خواهند رسید. حالا قائم شهر رنگ و بوی دیگری دارد. اگرچه خستگی روزانه قائم شهریها با دیدن جای خالی کارخانه تخریب شده نساجی به تن مردم این شهر میماند اما شنیدن سوت آغاز بازی تیمشان خستگی یک هفته را از تن آنها به درمیکند. شهر خسته حالا امیدی برای سرپا بودن دارد و حالا نساجیچیها میتوانند سقف آرزوی خود را بزرگ و بزرگتر کنند. پس از 60 سال باید اتفاقات جدید دیگری رقم بخورد!