ظریف و روحانی در یک سمت میز و در سوی دیگر رجب طیب اردوغان و عبدالله گول نشسته بودند، وزرای دیگر دو کشور با احتیاط مشغول بلع موز و خیار استامبولی بودند و هر از گاهی نقطه نظرات دیپلماکصی رد و بدل کرده و نیت های شومشان را پشت کصخنده های سیاسی پنهان می کردند...
بحث در مورد همکاریهای دو جانبه بالا گرفته بود. کولر "یاشاسین اوجنرال" جلسه هم خراب شده بود و اکثر حضار از عرق سوز شدن لای پایشان رنج می بردند.
بحث بر سر حمایت از بشاراسد و تهیه گنبد آهنین بالا گرفته بود و رجب اعتقاد داشت حرف ایران ضمانت اجرایی ندارد و می خواهد در میانه راه تویش بگذارد.
گفتمان بسیار جدی دنبال می شد و دو وزیر هم در این بین فشار جلسه را تاب نیاورده و تشنج کردند که با کمک گروه "امداد و یاشا" برای درمان لاپایی به بیرون هدایت شدند.
در این لحظه گرشاسبی (ره) با خویِ جهادی و آشنایی با سولاخهای دیپلماسی از جای برخواست و فریاد زد "اینها کصشعر است، ما دو ملتِ برادر مسائل مهمتری داریم که بهتر است به آنها بپردازیم!
از جای جای میز ندای "صیکتیر" برخواست، اما گرشاسبی خود را نباخته و ادامه داد؛ من به فدای بیر وجب از کیر رجب...
سکوت جلسه را فراگرفت و کم کم آثار کصخنده در چهره رجب هویدا گشت و ایشان با لبخندی گفت "چوخ گوزل دِوام ادیور"
گرشاسبی ادامه داد؛ کیر توی ریزه اسپور، زنده باد فنر باحچه و پرسپولیس..
رعشه ای ارگاسم طور رجب را از که از هواداران فنرباحچه بود در برگرفت.
ناگهان هر دو گروه دست در خشتک خود کرده و لنگ و پرچم فنر را از نیام برکشیدند و بر بالای سر شروع به چرخاندن کرده و فریاد زدند "شامپیونه شامپیونه کیره خره"
در این هنگام روحانی کص کلید کرده و گفت؛ شیطونا یه موج مکزیکی بریم؟ رجب اردوغان گفت ما بسیار ناسیونالیست هستیم و همان "داشاق موجِ" ترکی خودمان را می رویم و ناگهان از هر جهت موجی درگرفت و هرج و مرج عظیمی پدید آمد! موج در عین هویت داشتن هیچ نظم و الگوریتمی نداشت و هر لحظه بگایی تر می شد، در همین حین ۲ وزیر ترک زیر دست و پا مانده له شدند که رجب در این باره گفت موج رفتن هزینه دارد و تورک میلتی با افتخار این هزینه را می دهد...
سرانجام با مداخله نیروهای "یاشایِ ویژه" موج ترکی مهار شد و جلسه به حالت طبیعی بازگشت.
گرشاسبی ادامه داد؛ شما عنهای اضافه مانده در اِگوهای آنکارا را برای حاصلخیزی کویر لوت به ما بفروشید! و در ازای آن ریزه اسپور را راضی کنید که به ما ۱ میلیون دلار لاپایی نزند! رجب که به نظر می آمد موج زده شده و حالت تهوع دارد سریعا با قید ۳ فوریت با طرح موافقت کرد و گفت "کابول ، تامااااام"
در این لحظه خبرنگار ۲ تابعیتی در جلسه "عامر گوزاوغلو" دچار تشنج شد که از طریق "شوتینگ تِرَش" به بیرون ساختمان هدایت شد...
...
همه چیز مطابق برنامه ریزی پیش رفته بود و دیگر افقهای
روشن رو به لنگ باز شده بود...
روحانی دستهایش را به هم مالید و در حالی که چشمهایش برق میزد زیر لب نجوا کرد؛ حمله حمله حمله حمله حمله...