چقدر دیدن خواب هایت شیرین است
این بار مدت بیشتری را با هم بودیم و بیشتر با من حرف زدی
اما میدانی؟
من دلم یک ملاقات واقعی میخواهد
از صبح که به پا شده ام در دلم آشوب است همچون فلسطین
دلم هوای گریه دارد و من برای دیدن تو مثل یک کودک لج کرده ام با خودم با همه
کاش زودتر بتوانم روی ماهت را ببینم این بار نه در خواب
تا از این بغضی که راه نفسم را بریده خلاص شوم