مطلب ارسالی کاربران
سخنان داریوش بزرگ در نقش رستم
اهورا مزدا شکوه را...شادی مردم را آفرید و خرد و تحرک را بر داریوش ارزانی داشت.به خواست اهورامزدا چنینم که راستی را دوستم،بدی را دوست نیستم.نه میل دارم که به ناتوان از توانا آزار برسد و نه میل دارم به توانا از ناتوانی...دروغگو را دوست نیستم.تندخو نیستم.به هنگام خشم بر خود چیره میشوم.سخت بر هوس خود فرمانروا هستم.کسی را که همکاری می کند پاداش می دهم و کسی را که زیان می رساند کیفر میرسانم.هنگامی که کسی از کسی بد می گوید،تا سوگند هر دو را نشنوم،باور نمیکنم...من چنینم...خواه در کاخ،خواه در اردوگاه.آنچه را به تو می رسد دروغش نپندار!در آوردگاه هماورد خوبی هستم...ورزیده هستم.خواه با هر دو دست و خواه با هر دو پا.هنگام سواری سوارکار خوبیم.به هنگام کمان کشی پیاده و سواره کمان را خوب میکشم.هنگام نیزه زنی پیاده و سواره نیزه زن خوبی هستم... ای مرد!آنچه را که من کرده ام دروغش نپندار! به نبشته بنگر! نشود که به دستورها نافرمان باشی! کسی ناآزموده (خام) نماند !ای مرد! نشود که شاه ناگزیر از کیفر شود!
در این جا در یک خودنگری بی سابقه،داریوش بزرگ به گونه شفافی از خلق و خوی خود سخن می راند.
پیداست که مخاطب داریوش در این نبشته به ظاهر خودستایانه،تاریخ است.چون او خوب می دانسته است که در زمان او کسی آن را نخواهد خواند.
منبع : کتاب هزاره های گمشده جلد دوم (هخامنشیان به روایتی دیگر) نویسنده دکتر مرحوم پرویز رجبی