اولین تصویر ذهنی که از او برایتان حاصل می شود چیست؟! هیولای انسان نمای خشن و عصبی و مقتدر و گاهی هم بسیار بامزه! جوانی که نمی خواهد پیر شود و در رینگ نبرد با زمان سال هاست که پیروز است! این یک تصویر کلی است،! او همواره مورد ستایش قرار گرفته است، حتی از سوی پپ گواردیولا دشمن بزرگ این ستاره سوئدی، اما فراموش نکنید که ابراهیمووچ هم همانند دیگر بازیکنان نقاط تاریکی را در دنیای حرفه ای خود دارد.

ایبرا در کتاب زندگی خود به وضوح دست به اعتراف می زند، او حضورش در بارسلونا را یکی از اشتباهات بزرگ دوران حرفه ای فوتبالش می نامد، اشتباهی که فقط به بواسطه مشکلاتش با پپ گواردیولا به آن اعتراف می کند تا مدعی شود که یک سال حضور در نیوکمپ برایش به اندازه 10 سال عقب ماندن از فوتبال تمام شود!
این ادعای زلاتان کمی منطقی است! برای مردی که فاصله حضورش در یوونتوس، اینتر میلان و آث میلان و جهانگردی خیلی به طول نمی انجامد یک شکست بزرگ محسوب می شود! مردی جز بوندسلیگا در تمام لیگ های معتبر اروپایی حضور یافت قطعا امروز حسرت های زیادی دارد!

کنجکاوی همیشه به مسیرهای شیرین ختم نمی شود! او کنجکاوترین مرد تاریخ فوتبال بود که می خواست از هر روز دنیا یک سهم داشته باشد! این کنجکاوی گاهی به ضررش خاتمه یافت و گاهی هم او را به پیروزی رساند، مسیری که زلاتان آن را انتخاب کرد از نگاه خودش بهترین و درست ترین بوده است اما هنوز هم ایبرا برای جاودانه نشدن سخت مورد انتقاد است!

او همیشه می گفت: من خدا هستم! اما او دروغ می گفت! ایبرا شاید خدای رویاهای کودکانه اش بود، اما در فوتبال او هرگز یک خدا نبود! چرا که در جمع خدایان هرگز نتوانست ورود کند، شاید او کاریزماتیک بود، اما هرگز یک الگو نبود! بی ملاحظگی های ایبرا باعث شد تا فوتبال از چنگش فرار کند، مردی که اگر دوست می داشت شاید در اوج فوتبال تصمیم می گرفت به خیابان ها برود و مشغول خوردن هات داگ و خوش گذرانی با دوستانش در کلوپ های شبانه شود! او خدای غیر ممکن ها بود! غیر ممکن های بدی که فقط ایبرا می توانست آن را ممکن کند!