شرایط کار و زندگی خیلی در گیرم کرده
بعضی اوقات آرزوم اینه که سرم خلوت بشه و بتونم یه روز با خیالی آسوده و فکری آرام برم سر خاک پدرم و یکی 2 ساعت خلوت کنم
برم و واسه تمام حسرت های نبودنش واسه جای خالیش واسه نبود دست های مردونه و عمیقا مهربونش بغض کنم
اما حیف که در گیر روز مرگی های تکراری شدم
.
به قول شادمهر عزیز
چشم های مهربون تو من و به اتیش میکشه
نوازش دست های تو عادته ترکم نمیشه
.
با اومدن عید غدیر یاد روز تولد امام علی افتادم که تو فرهنگ ما به روز پدر نام گذاری شده
بعضی از دوستان من رو میشناسن 31 سالمه و توی فاز های دیگه ای هستم و اصلا اهل بزناله نیستم
اما صمیمانه و برادرانه پیشنهاد میکنم با اومدن عید غدیر به بهونه عید برید و یه کادوی کوچک براش تهیه کنید تا بهونه ای بشه برای اینکه بهش بگید چقدر دوسش دارید
اتفاقا چون مثل روز پدر توقعی نداره و منتظر نیست حتما غافلگیر میشه و خوشحالیش هم چند برابر
مهم نیست چیزی میخرید یا نه مهم اینه واسه این روز یه مقدار مخصوص تر برای پدارتون برنامه بریزید
پشت غرور مسخره تون پنهان نشید
مثل من گرفتار روز حسرت نشید
برید دستاش رو ببوسید و به آغوش بکشیدش عادت کنید به سیر نگاه کردنش
برید و بهش بگید چقدر دوسش دارید
.
به دوستانتونم پیشنهاد کنید یا پست رو به اشتراک بزارید
به خاطر کار شما لبخند روی لب فقط یه پدر هم بیاد کافیه
قطعا شما هم تو این حس خوب شریک خواهید شد
.
فقیر منم که ندارمت