اوضاع علیرضا جهانبخش در فوتبال انگلستان مبهم و نامشخص است، او که به عنوان آقای گل لیگ هلند و یکی از استعدادهای آیندهدار فوتبال آسیا راهی برایتون شده بود پس از یک فصل حضور ثابت اما نه چندان درخشان در ترکیب این باشگاه، فصل فعلی را بر روی نیمکت و یا سکوها دنبال میکند. بسیاری انتخاب فوتبال سریع و قدرتی انگلستان را برای او نامناسب و یا حداقل خیلی زود میدانند و اعتقاد دارند او برای رفتن به لیگ تراز اولی مانند انگلستان هنوز باید تجربههای بیشتری کسب میکرد. به هر صورت اوضاع نه چندان مساعد جهانبخش در لیگ برتر بهانهای شد تا مروری داشته باشیم بر لژیونرهای با استعدادی که به دلیل انتخابهای اشتباه و عدم تداوم و ثبات لازم توقعات بالای فوتبالدوستان را برآورده نکردند. البته شکی نیست که جهانبخش هنوز فرصت زیادی برای خودنمایی در فوتبال اروپا دارد و شاید خیلی زود شاهد درخشش او در فوتبال انگلستان و یا سایر کشورهای صاحب فوتبال باشیم. اما بد نیست در کنار لژیونرهای موفقی مثل دایی، مهدویکیا، نکونام و حتی رحمان رضایی نگاهی هم به لژیونرهایی بیندازیم که استحقاق موفقیتهای بیشتری در فوتبال اروپا داشتند:
1. کریم باقری؛ نه چندان بلندپرواز
کریم باقری پس از درخشش فوقالعاده در ترکیب تیم ملی ایران و صعود به جام جهانی 98 فرانسه، به همراه علی دایی به عضویت آسانسور فوتبال آلمان یعنی آرمینیا بیلفلد درآمد. برخلاف دایی، کریم باقری در فصل اول حضورش در فوتبال آلمان درخششی نداشت و بیشتر مواقع نیکمتنشین بود اما با سقوط بیلفلد به دسته دوم، کریم فصل دوم خود را در بوندسلیگای دو بهتر و موثرتر ادامه داد و در اکثر بازیهای این تیم ثابت به میدان رفت. باقری فصل سوم حضورش در بیلفلد را هم مجددا در دسته اول سپری کرد اما این بار هم چندان موفق نبود و در انتهای فصل به لیگ امارات و باشگاه النصر منتقل شد. در ابتدای فصل بعد کریم باقری با انتقال به لیگ دسته اول انگلستان و باشگاه چارلتون اتلتیک مجدداً به فوتبال اروپا بازگشت. در چارلتون علیرغم نگاه مثبت سرمربی باشگاه یعنی آلن کربیشلی، به دلیل اردوهای متعدد تیم ملی، مصدومیتهای متوالی و البته شوک روانی ناشی از فوت پدر، باقری نتوانست فرصتی برای درخشش داشته باشد و پس از تنها یک فصل با ترک اروپا به قاره آسیا بازگشت تا پس از یک فصل حضور در فوتبال قطر برای همیشه به پرسپولیس بازگردد. بسیاری معتقد بودند اگر کریم باقری هم مانند علی دایی روحیه جاهطلبی و بلندپروازی داشت میتوانست سالها در سطح اول فوتبال اروپا بدرخشد.
2. خداداد عزیزی؛ بااستعداد اما پرحاشیه
خداداد عزیزی به عنوان ضلع سوم مثلث قدرت فوتبال ایران (به همراه دایی و باقری) بعد از صعود به جام جهانی 98، راهی فوتبال اروپا و باشگاه کلن آلمان شد. خداداد در دوران سه ساله حضورش در کلن، روندی پر فراز و نشیب داشت. او گاهی درخشان بود و گاه نیمکتنشین، گاه با تکنیک بالایش همه را به تحسین وامیداشت و گاه با حاشیههایش انتقادات را برمیانگیخت. عزیزی حتی در یک روز درخشان دروازه بایرن مونیخ و الیور کان بزرگ را هم گشود اما درگیریهایش با سرمربیانی چون برند شوستر و البته اردوهای متعدد تیم ملی باعث شد عمر حضور او در فوتبال اروپا بیشتر از سه سال نباشد و پس از حضور یک ساله در فوتبال امریکا، خداداد به فوتبال ایران بازگشت. البته حضور کوتاه مدت خداداد در آدمیراواکر اتریش هم توفیق چندانی برایش به همراه نداشت. شاید اگر خداداد در لیگی مانند اسپانیا به کار خود ادامه میداد و البته از حاشیههایش میکاست، دوران درخشش طولانیتری در فوتبال اروپا میداشت.
3. مهدی پاشازاده؛ امان از مصدومیتها
مهدی پاشازاده، پس از درخشش در دیدارهای پایانی مقدماتی جام جهانی 98، به عنوان یک مدافع جوان و خوش آتیه راهی بایرلورکوزن آلمان شد. لورکوزنی که با کریستوف دام در حال پیشرفت بود و بر روی استعداد جوانی مثل پاشازاده حساب ویژهای باز کرده بود اما مصدومیتهای پی در پی او باعث شد تا حتی یک دقیقه فرصت بازی در دیدارهای رسمی نصیب او نشود. پاشازاده فصل دوم حضور در فوتبال آلمان را به صورت قرضی در تیم دسته دومی فورتنا کلن سپری کرد اما مصدومیتها در دسته دوم هم دست از سر او برنداشت و او مجبور به ترک اروپا و بازگشت به استقلال شد. پس از سه فصل بازی در استقلال، پاشازاده این بار حضور در فوتبال اتریش را تجربه کرد. گرچه این بار او فرصت بازی بیشتری پیدا کرد اما شرایط سنی نامناسب باعث شد تا پس از سه فصل حضور در باشگاههای راپیدوین، اشتورم گراتس و آدمیرا واکر، مهدی پاشازاده از فوتبال خداحافظی کند.
4. فرهاد مجیدی؛ کاش از امارات دل کنده بود
فرهاد مجیدی در اوج جوانی و در یک شرایط سنی مناسب راهی راپیدوین اتریش شد و همگان را نسبت به درخشش مداوم در فوتبال اروپا امیدوار کرد اما پس از گذشت یک نیم فصل دوباره به استقلال بازگشت و بلافاصله هم راهی لیگ امارات شد و در حالی که پیشنهادات اروپایی هم داشت نزدیک هفت سال از عمر فوتبالی خود را در این کشور تلف کرد. مجیدی سپس با جمع استقلالیها بازگشت و تبدیل به اسطوره آبیها شد اما همچنان میتوان برای آن هفت سال حضور در امارات و پشت کردنش به فوتبال اروپا حسرت خورد. چارهای نیست سرنوشت فرهاد با عدد هفت گره خورده بود.
5. علی کریمی؛ حسرت بزرگ برای یک جادوگر
شاید در بین لژیونرهای ایرانی، هیچکدام به اندازه علی کریمی آه و حسرت فوتبالدوستان را برانگیخته نکرده باشد. یک استعداد ناب که بارها و بارها در تیم ملی چشمها را خیره کرده بود و امثال میشاییل بالاک و فلیپ مکسس را هم مقهور تکنیک خود کرده بود اما او هم چهار سال از عمر فوتبال خود را در امارات نابود کرد و پس از پشت کردن به پیشنهاداتی مثل اتلتیکومادرید، به یک باره سر از بایرن مونیخ درآورد. دوران دوساله حضور کریمی در بایرن گرچه آغاز موفقی داشت اما در سال دوم چندان درخشان نبود و او خیلی زود دوباره به فوتبال آسیا بازگشت و از دوران کوتاه و کم فروغش در شالکه که بگذریم میتوان گفت علی کریمی حتی نیمی از آنچه استحقاقش را داشت در اروپا کسب نکرد. او هم مانند کریم باقری فاقد روحیه بلندپروازی بود و انتخاب تیم بزرگی چون بایرن در اولین قدم برای حضور در فوتبال اروپا هم انتخاب سنجیدهای به نظر نمیرسید. همچنین بسیاری معتقدند لیگی مانند لیگ اسپانیا برای بازیکنی تکنیکی و فانتزی مانند علی کریمی میتوانست گزینه بهتری باشد.
6. فریدون زندی؛ سیر قهقرایی
اینکه چگونه یک نفر از بازیکن فیکس و کلیدی کایزرسلاترن در بوندسلیگا، تبدیل به بازیکنی معمولی در لیگ قبرس میشود، میتواند یک معما باشد. زندی پس از دوران درخشان در کایزرسلاترن و بلافاصله پس از حضور در تیم ملی ایران، روند نزولی را طی کرد و در نهایت هم گذرش به لیگ ایران افتاد. گرچه هیچگاه اثبات نشد اما گروهی معتقدند بازیکنانی مثل زندی پس از عضویت در تیم ملی ایران و پشت کردن به تیم ملی آلمان، مورد بیمهری قرار گرفته و از فوتبال این کشور طرد میشوند. اتفاقی که کم وبیش برای اشکان دژآگه هم افتاد و او را هم راهی فوتبال آسیا و ایران کرد.
نفرات دیگر
در این بین نفرات دیگری هم میتوانستند حضور داشته باشند: آندو تیموریان پس از دوران بسیارموفقش زیر نظر سم آلردایس در بولتون، با تعویض سرمربی مجبور به ترک باشگاه شد و پس از دوران ناموفق در فولام و بارنزلی به لیگ ایران بازگشت. رضا قوچاننژاد هم دوران پرفراز و فرودی در فوتبال اروپا داشت و گاهی در سن ترویدن و هیرنفین میدرخشید و گاهی در چارلتون و آپوئل افت میکرد. حامد کاویانپور در ترکیه ناکام کامل بود، علی سامره در ایتالیا تداوم نداشت، رسول خطیبی خیلی زود از هامبورگ به فوتبال ایران بازگشت، محرم نویدکیا مصدوم به بوخوم رفت و مصدومتر بازگشت، سعید عزتالهی همچنان به دنبال جایگاه ثابت در فوتبال اروپا است و سردار آزمون بالاخره پس از حرکت در دور باطل روبین کازان- روستوف با انتخاب زنیت روند رو به جلو و موفقی در پیش گرفته است.